سالهاست که تفاوت درآمد رشته های دیگر و فوتبال را به رخ مسئولان میکشیم تا بلکه راهکاری برای مبارزه با این آفت ویرانگر بیابند و کار را از پایه درست کنند! اما این روزها شاهد اجرای سیاستی هستیم که نه تنها درمانی بر درد فوتبالیستهای به ناحق میلیاردر شده نیست که به نوعی این درد را به سایر رشتهها هم تسری میدهد و آنها را آلوده این ویروس مهلک میکند! سیاستی که میخواهد اندک اندک پرداختهای میلیاردی در سایر رشتههای ورزشی را هم نهادینه کند! و پای قراردادهای میلیاردی و دستمزدهای کلان فوتبال که فعلاً نتیجه معکوس داشته به سایر ورزشها هم کشیده شده است!

شاهین تهرانی - سالهاست که از اختصاص یافتن بودجههای کلان دولتی، به ورزش کم افتخاری چون فوتبال گلایه میکنیم و از حق افتخارآفرینانی سخن میگوییم که گاهی در فقر، ورزش میکنند! تادر نهایت به کمک سعی و تلاش، استعداد و قدرت خودشان (و نه دلارهای نفتی بی زبان) برای این مملکت افتخار کسب کنند. حق زیر پا گذاشته و از دست رفتهای که سالهاست یک جا به حساب فوتبالیستهای مغرور و از دماغ فیل افتاده سرازیر میشود!
سالهاست که تفاوت درآمد رشته های دیگر و فوتبال را به رخ مسئولان میکشیم تا بلکه راهکاری برای مبارزه با این آفت ویرانگر بیابند و کار را از پایه درست کنند!
اما این روزها شاهد اجرای سیاستی هستیم که نه تنها درمانی بر درد فوتبالیستهای به ناحق میلیاردر شده نیست که به نوعی این درد را به سایر رشتهها هم تسری میدهد و آنها را آلوده این ویروس مهلک میکند! سیاستی که میخواهد اندک اندک پرداختهای میلیاردی در سایر رشتههای ورزشی را هم نهادینه کند! و پای قراردادهای میلیاردی و دستمزدهای کلان فوتبال که فعلاً نتیجه معکوس داشته به سایر ورزشها هم کشیده شده است!
در همین راستاست که شاهد حضور مردانی چون بهداد سلیمی، احسان حدادی و سیامند رحمان در پرسپولیس هستیم. حضوری که هر کدامشان چند صد میلیون تومان برای باشگاه پرسپولیس پایتخت هزینه داشتهاند و نیز بر مشکلات اقتصادی این باشگاه میافزایند!
در کنار این اتفاق و شروع ویروس قراردادهای میلیاردی به سایر ورزشها، شاهد افزایش نرخ دریافتی و دستمزدهای ورزشکاران در ورزشهای دیگر هستیم و ظاهراً اکنون در این میان بسکتبال گوی سبقت را ربوده و خبرها حکایت از آن دارند که دستمزدهای پرداختی در این رشته وزرشی و رقمهای معمول بین 300 تا 500 میلیون تومان به ستارههای بسکتبال سر به میلیارد زدهاند! و این در واقع نشانی از باز شدن دری است که انتهایش فقط نابودی این ورزش است! این سنگ بنایی است که در فوتبال گذاشته شده است و به قول معروف: خشت اول چون نهاد معمار کج – تا ثریا میرود دیوار کج!
از میلیاردی شدن دستمزد فوتبالیستها چه چیزی عاید فوتبال ما شد؟ آیا جز آن است که این میلیاردهای کم ارزش (!!) در نهایت منجر به اشباع شدگی و بی انگیزهگی فوتبالیستها شدند و این اشباع شدگی افت فوتبال ایران در سطح جهانی را به همراه داشته تا جایی که تیم ملی فوتبال از تیمهای درجه سوم آسیایی شکست خورده است؟ آیا برای سایر رشتهها هم چنین آیندهای را در ذهن داریم؟ آن زمان که از دستمزدهای کلان فوتبالیها گلایه میکردیم و دستمزد اندک سایر ورزشکاران ایرانی را متذکر میشدیم، هدفمان کاهش یافتن دریافتیهای جماعت فوتبالی و هم سطح شدن درآمدهای آنان با سایر ملی پوشان بود تا به نوعی از تبعیض هم جلوگیری شود، نه اینکه شاهد افزایش دستمزد بقیه ورزشکاران در حد غیر متعارف باشیم و اسراف را به دست خودمان بیشتر کنیم! یعنی برای کنترل سیاست غلط و ویرانگر قرارداد میلیاردی فوتبالیتها هیچ راه دیگری وجود ندارد!؟
سالهاست که تفاوت درآمد رشته های دیگر و فوتبال را به رخ مسئولان میکشیم تا بلکه راهکاری برای مبارزه با این آفت ویرانگر بیابند و کار را از پایه درست کنند!
اما این روزها شاهد اجرای سیاستی هستیم که نه تنها درمانی بر درد فوتبالیستهای به ناحق میلیاردر شده نیست که به نوعی این درد را به سایر رشتهها هم تسری میدهد و آنها را آلوده این ویروس مهلک میکند! سیاستی که میخواهد اندک اندک پرداختهای میلیاردی در سایر رشتههای ورزشی را هم نهادینه کند! و پای قراردادهای میلیاردی و دستمزدهای کلان فوتبال که فعلاً نتیجه معکوس داشته به سایر ورزشها هم کشیده شده است!
در همین راستاست که شاهد حضور مردانی چون بهداد سلیمی، احسان حدادی و سیامند رحمان در پرسپولیس هستیم. حضوری که هر کدامشان چند صد میلیون تومان برای باشگاه پرسپولیس پایتخت هزینه داشتهاند و نیز بر مشکلات اقتصادی این باشگاه میافزایند!
در کنار این اتفاق و شروع ویروس قراردادهای میلیاردی به سایر ورزشها، شاهد افزایش نرخ دریافتی و دستمزدهای ورزشکاران در ورزشهای دیگر هستیم و ظاهراً اکنون در این میان بسکتبال گوی سبقت را ربوده و خبرها حکایت از آن دارند که دستمزدهای پرداختی در این رشته وزرشی و رقمهای معمول بین 300 تا 500 میلیون تومان به ستارههای بسکتبال سر به میلیارد زدهاند! و این در واقع نشانی از باز شدن دری است که انتهایش فقط نابودی این ورزش است! این سنگ بنایی است که در فوتبال گذاشته شده است و به قول معروف: خشت اول چون نهاد معمار کج – تا ثریا میرود دیوار کج!
از میلیاردی شدن دستمزد فوتبالیستها چه چیزی عاید فوتبال ما شد؟ آیا جز آن است که این میلیاردهای کم ارزش (!!) در نهایت منجر به اشباع شدگی و بی انگیزهگی فوتبالیستها شدند و این اشباع شدگی افت فوتبال ایران در سطح جهانی را به همراه داشته تا جایی که تیم ملی فوتبال از تیمهای درجه سوم آسیایی شکست خورده است؟ آیا برای سایر رشتهها هم چنین آیندهای را در ذهن داریم؟ آن زمان که از دستمزدهای کلان فوتبالیها گلایه میکردیم و دستمزد اندک سایر ورزشکاران ایرانی را متذکر میشدیم، هدفمان کاهش یافتن دریافتیهای جماعت فوتبالی و هم سطح شدن درآمدهای آنان با سایر ملی پوشان بود تا به نوعی از تبعیض هم جلوگیری شود، نه اینکه شاهد افزایش دستمزد بقیه ورزشکاران در حد غیر متعارف باشیم و اسراف را به دست خودمان بیشتر کنیم! یعنی برای کنترل سیاست غلط و ویرانگر قرارداد میلیاردی فوتبالیتها هیچ راه دیگری وجود ندارد!؟