سناریو مثل زمان افشین قطبی و مثل دوره علی دایی ناتوانی در دیدارهای خانگی است که همه ما و یکصد هزار تماشاگر را آزار میدهد!

مهدی یکتا - داستان بازیهای مرحله نهایی جام جهانی آغاز و اتفاقات همیشگی ورد زبانها شده است. درست مثل یک فیلم تکراری که فقط هنر پیشههای آن 4 سال یکبار عوض میشوند اما محتوا و فیلم دست نخورده باقی میماند.
سناریو مثل زمان افشین قطبی و مثل دوره علی دایی ناتوانی در دیدارهای خانگی است که همه ما و یکصد هزار تماشاگر را آزار میدهد!
پریروز تیم ما با افشین قطبی ناکام ماند! دیروز با علی دایی برابر عربستان آن هم در خانه باختیم...! و حالا هم به رغم داشتن «کارلوس کی روش» روی نیمکت از شکست دادن تیم درجه دوم قطر در استادیوم آزادی عاجز هستیم!
بودند کسانی که پس از اتمام بازی ایران وقطر و تساوی اعصاب خرد کن صفر – صفر دو تیم مدعی شدند: «ورزشگاه آزادی دیگر برای آسیاییها ترسناک نیست!»
که البته چندان هم ادعای بیراهی نبود.
آری، ورزشگاه آزادی دیگر ترسناک نیست و این ادعا هرگز نمیتواند به تماشاگران پرشور ایرانی برگردد! حضور صد هزار تماشاگر در بازی با قطر اهرمی برای یک پیروزی قاطعانه بود. تماشاگران در یک روز وسط هفته وظیفه خود را به نحو احسن به انجام رساندند و خواسته «کارلوس کی روش» مبنی بر پر کردن ورزشگاه آزادی را اجابت کردند اما کی روش و شاگردانش چه کردند؟ آیا حق این صد هزار نفر این فوتبال بود؟ یک فوتبال عصبی و بی برنامه!
تیم ملی کشورمان در بیرون از خانه با سیستم 1-3-2-4 بازی میکند و در خانه هم همین روش احتیاطآمیز را مقابل تیم ضعیف قطر اتخاذ میکند و چنان سردرگم ظاهر میشود که خیلیها از خود میپرسند: آیا این تیم شایسته صعود به جام جهانی است؟
تازه اگر هم ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم بدهند و تیم ایران به جام جهانی صعود کند، چه تضمیمی وجود دارد که زنگ تفریح تیمهای اروپایی، آمریکایی و آفریقایی نشود؟
از آن گذشته هیچ کس هم حاضر به پذیرفتن اشتباهات خود نیست! کارلوس کی روش با غرور فراوان با خبرنگاران حرف میزند و مشکلات تاکتیکی تیمش را بر گردن باشگاهها میاندازد و ملیپوشان میلیاردر (!) هم خبرنگاران را جوگیر میخوانند در حالی که...
بگذریم و باز هم اظهار امیدواری کنیم که تیم کشورمان به مدد شانس و اقبال بار دیگر جام جهانی را با دست و دلبازی فیفا و اعطای 4 سهمیه به آسیا به دست بیاورد!
راستی یک نکته هم داشت از قلم میافتاد: به نظر میرسد صدا و سیما با شروع مسابقات جام ملتهای اروپا فراموش کرده بود که تیم ملی کشورمان چه دیدار مهمی پیش روی دارد و این مرتبه خبری از یار دوازدهم نبود یا حداقل ما ندیدیم!
پریروز تیم ما با افشین قطبی ناکام ماند! دیروز با علی دایی برابر عربستان آن هم در خانه باختیم...! و حالا هم به رغم داشتن «کارلوس کی روش» روی نیمکت از شکست دادن تیم درجه دوم قطر در استادیوم آزادی عاجز هستیم!
بودند کسانی که پس از اتمام بازی ایران وقطر و تساوی اعصاب خرد کن صفر – صفر دو تیم مدعی شدند: «ورزشگاه آزادی دیگر برای آسیاییها ترسناک نیست!»
که البته چندان هم ادعای بیراهی نبود.
آری، ورزشگاه آزادی دیگر ترسناک نیست و این ادعا هرگز نمیتواند به تماشاگران پرشور ایرانی برگردد! حضور صد هزار تماشاگر در بازی با قطر اهرمی برای یک پیروزی قاطعانه بود. تماشاگران در یک روز وسط هفته وظیفه خود را به نحو احسن به انجام رساندند و خواسته «کارلوس کی روش» مبنی بر پر کردن ورزشگاه آزادی را اجابت کردند اما کی روش و شاگردانش چه کردند؟ آیا حق این صد هزار نفر این فوتبال بود؟ یک فوتبال عصبی و بی برنامه!
تیم ملی کشورمان در بیرون از خانه با سیستم 1-3-2-4 بازی میکند و در خانه هم همین روش احتیاطآمیز را مقابل تیم ضعیف قطر اتخاذ میکند و چنان سردرگم ظاهر میشود که خیلیها از خود میپرسند: آیا این تیم شایسته صعود به جام جهانی است؟
تازه اگر هم ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم بدهند و تیم ایران به جام جهانی صعود کند، چه تضمیمی وجود دارد که زنگ تفریح تیمهای اروپایی، آمریکایی و آفریقایی نشود؟
از آن گذشته هیچ کس هم حاضر به پذیرفتن اشتباهات خود نیست! کارلوس کی روش با غرور فراوان با خبرنگاران حرف میزند و مشکلات تاکتیکی تیمش را بر گردن باشگاهها میاندازد و ملیپوشان میلیاردر (!) هم خبرنگاران را جوگیر میخوانند در حالی که...
بگذریم و باز هم اظهار امیدواری کنیم که تیم کشورمان به مدد شانس و اقبال بار دیگر جام جهانی را با دست و دلبازی فیفا و اعطای 4 سهمیه به آسیا به دست بیاورد!
راستی یک نکته هم داشت از قلم میافتاد: به نظر میرسد صدا و سیما با شروع مسابقات جام ملتهای اروپا فراموش کرده بود که تیم ملی کشورمان چه دیدار مهمی پیش روی دارد و این مرتبه خبری از یار دوازدهم نبود یا حداقل ما ندیدیم!