در اقصی نقاط کشورمان دهها احسان حدادی، علی دایی، حمید سوریان، بهداد سلیمی و.. وجود دارد که چشم بصیرت برای دیدن آنان وجود ندارد!

محمدرضا تهرانی - کارشناسان و صاحب نظران ورزش معتقدند؛ گام اول پیشرفت در هر رشته ورزشی «استعدادیابی» است. باید قبول کرد در اقصی نقاط کشورمان دهها احسان حدادی، علی دایی، حمید سوریان، بهداد سلیمی و.. وجود دارد که چشم بصیرت برای دیدن آنان وجود ندارد!
این را باید پذیرفت که از بسیاری جهات در مورد نیروی انسانی، کارمان از سایر کشورها آسان تر است. همان طوری که در والیبال، بسکتبال، وزنه برداری، تکواندو، کشتی فرنگی و... با استعدادیابی و برنامهریزی درست به قدرت اول آسیا تبدیل شدیم، در فوتبال هم میتوانیم.
شاید بتوان گفت نه تنها در ورزش بلکه در المپیادهای علمی و... نیز جوانان برومند و مستعد ایرانی پتانسیل بالای خود را به رخ جهانیان کشیدهاند که بحث در باره آن در این مقال نمیگنجد.
آن چه این مطلب را به درازا میکشاند، پرسشی است که همواره مطرح میباشد: چرا به رغم داشتن این همه استعداد، باز هم در فوتبال پیشرفتی نداریم و در جا میزنیم؟
به نظر میرسد، مشکل اصلی کمبود و یا فقر استعداد نیست بلکه عیب و نقص استعدادیابی است. دیگر کسی به خود زحمت نمیدهد به محلات مختلف و زمینهای خاکی فوتبال سرک بکشد و نوجوانان و جوانان مستعد را شناسایی کند!
دیگر مربی سازندهای چون ناصر ابراهیمی پیدا نمیشود که امیر قلعه نویی را از دل زمینهای خاکی نازی آباد کشف کند، با خود به تیم راه آهن ببرد تا بازوبند کاپیتانی شاهین و استقلال بالا بکشد!
دیگر عاشق نداریم یا به عبارت بهتر عشقی نیست! عشق همان زمینهای خاکی است که زیرساخت و پیش نیاز استعدادیابی است. زمینهایی که در سالهای اخیر معلوم نیست چه بلایی بر سر آنها آمده است؟
در همین تهران زمینهای گود شهرزاد، سبلان، نیروی هوایی، رافی، عارف، ناجی، میلان، دوراهی قپان، منصور، سرپل امامزاده حسن، باغ اناری، باغ کلاغها، مهرآباد، یخچالی و... چه شدهاند؟ چند تایی از آن به بساز و فروشها و برج سازها واگذار شد و برخی دیگر را شهرداری به جان آن افتاد و تبدیل به پارکینگ و میدان میوه و تره بار شهرداری شده است و الباقی نیز به اسم مدارس فوتبال به محلی برای درآمدزایی سودجویان بدل شدند! در زمینهای خاکی محلات که روزگاری در حضور خیل عظیم مردم لیگ فوتبال محلات در آن برگزار میشد، به جای آن که در یک پروسه زمانبندی شده توسط سازمان تربیت بدنی و شهرداریها به زمین «چمن» تبدیل شود به ساختمانهای آسمان خراش، پارکینگ، بازار روز، بازار لباس، بازار میوه و سبزی و محل تجمع چرخ دستیها تبدیل شد! چرا در بین برخی از مسئولین ورزش اهمیت و ارزش تربیت بدنی و سلامت جوانان از بازار سبزی کمتر است؟
در چنین شرایی طبیعی است که پیشرفت نکنیم! چون پشتوانه سازی نکردهایم! در واقع تا زمانی که زیرساخت مناسب و رایگان برای جذب استعداد نداشته باشیم و روی تیمهای پایهای سرمایه گذاری نکنیم، وضع همین خواهد بود که هست!
امروز تیم ملی بزرگسال ما به تیم درجه سومی آسیا، لبنان میبازد، دیگر فردا روز چه خواهد شد؟
شاهین کجاست؟ راه آهن و بانک ملی به عنوان تیمهای سازنده تهران کجا هستند؟ مدیرانی که در سالیان اخیر در رأس برخی از باشگاهها و شهرداری پایتخت قرار گرفتند، خیلی از استعدادهای درخشان را نابود کردند! گناه پنهان کاری و هیچ نگفتن هم کمتر از گناه آنان نیست.
تا دیروز شاهین، آرارات، راه آهن، بانک ملی و... سازندگی میکردند و باشگاههای استقلال، پرسپولیس، پاس و ... از دسترنج این باشگاهها و مربیان سازنده سود میبردند ولی متاسفانه امروز همین اندک هم مشاهده نمیشود!
مدارس فوتبال و افراد سود جو مثل خوره به جان این فوتبال افتادهاند و استعدادها نیز در حال نابودی هستند و دور نیست آن روزی که فوتبال ایران نیز جزو تیمهای درجه سوم و چهارم آسیا قرار بگیرد. خطر نابودی فوتبال ما را تهدید میکند و این هشداری است که هرگز جدی گرفته نمیشود!
این را باید پذیرفت که از بسیاری جهات در مورد نیروی انسانی، کارمان از سایر کشورها آسان تر است. همان طوری که در والیبال، بسکتبال، وزنه برداری، تکواندو، کشتی فرنگی و... با استعدادیابی و برنامهریزی درست به قدرت اول آسیا تبدیل شدیم، در فوتبال هم میتوانیم.
شاید بتوان گفت نه تنها در ورزش بلکه در المپیادهای علمی و... نیز جوانان برومند و مستعد ایرانی پتانسیل بالای خود را به رخ جهانیان کشیدهاند که بحث در باره آن در این مقال نمیگنجد.
آن چه این مطلب را به درازا میکشاند، پرسشی است که همواره مطرح میباشد: چرا به رغم داشتن این همه استعداد، باز هم در فوتبال پیشرفتی نداریم و در جا میزنیم؟
به نظر میرسد، مشکل اصلی کمبود و یا فقر استعداد نیست بلکه عیب و نقص استعدادیابی است. دیگر کسی به خود زحمت نمیدهد به محلات مختلف و زمینهای خاکی فوتبال سرک بکشد و نوجوانان و جوانان مستعد را شناسایی کند!
دیگر مربی سازندهای چون ناصر ابراهیمی پیدا نمیشود که امیر قلعه نویی را از دل زمینهای خاکی نازی آباد کشف کند، با خود به تیم راه آهن ببرد تا بازوبند کاپیتانی شاهین و استقلال بالا بکشد!
دیگر عاشق نداریم یا به عبارت بهتر عشقی نیست! عشق همان زمینهای خاکی است که زیرساخت و پیش نیاز استعدادیابی است. زمینهایی که در سالهای اخیر معلوم نیست چه بلایی بر سر آنها آمده است؟
در همین تهران زمینهای گود شهرزاد، سبلان، نیروی هوایی، رافی، عارف، ناجی، میلان، دوراهی قپان، منصور، سرپل امامزاده حسن، باغ اناری، باغ کلاغها، مهرآباد، یخچالی و... چه شدهاند؟ چند تایی از آن به بساز و فروشها و برج سازها واگذار شد و برخی دیگر را شهرداری به جان آن افتاد و تبدیل به پارکینگ و میدان میوه و تره بار شهرداری شده است و الباقی نیز به اسم مدارس فوتبال به محلی برای درآمدزایی سودجویان بدل شدند! در زمینهای خاکی محلات که روزگاری در حضور خیل عظیم مردم لیگ فوتبال محلات در آن برگزار میشد، به جای آن که در یک پروسه زمانبندی شده توسط سازمان تربیت بدنی و شهرداریها به زمین «چمن» تبدیل شود به ساختمانهای آسمان خراش، پارکینگ، بازار روز، بازار لباس، بازار میوه و سبزی و محل تجمع چرخ دستیها تبدیل شد! چرا در بین برخی از مسئولین ورزش اهمیت و ارزش تربیت بدنی و سلامت جوانان از بازار سبزی کمتر است؟
در چنین شرایی طبیعی است که پیشرفت نکنیم! چون پشتوانه سازی نکردهایم! در واقع تا زمانی که زیرساخت مناسب و رایگان برای جذب استعداد نداشته باشیم و روی تیمهای پایهای سرمایه گذاری نکنیم، وضع همین خواهد بود که هست!
امروز تیم ملی بزرگسال ما به تیم درجه سومی آسیا، لبنان میبازد، دیگر فردا روز چه خواهد شد؟
شاهین کجاست؟ راه آهن و بانک ملی به عنوان تیمهای سازنده تهران کجا هستند؟ مدیرانی که در سالیان اخیر در رأس برخی از باشگاهها و شهرداری پایتخت قرار گرفتند، خیلی از استعدادهای درخشان را نابود کردند! گناه پنهان کاری و هیچ نگفتن هم کمتر از گناه آنان نیست.
تا دیروز شاهین، آرارات، راه آهن، بانک ملی و... سازندگی میکردند و باشگاههای استقلال، پرسپولیس، پاس و ... از دسترنج این باشگاهها و مربیان سازنده سود میبردند ولی متاسفانه امروز همین اندک هم مشاهده نمیشود!
مدارس فوتبال و افراد سود جو مثل خوره به جان این فوتبال افتادهاند و استعدادها نیز در حال نابودی هستند و دور نیست آن روزی که فوتبال ایران نیز جزو تیمهای درجه سوم و چهارم آسیا قرار بگیرد. خطر نابودی فوتبال ما را تهدید میکند و این هشداری است که هرگز جدی گرفته نمیشود!