
زمان نامناسب برگزاری رقابت ها و مشکلات زیر بنایی و ساختاری که ورزش اول کشور طی چند سال گذشته با آن مواجه بوده و ضعف عملکرد فدراسیون در کشاندن پای خارجی ها به این رویداد از جمله دلایل سطح نازل این دوره از مسابقات بود.البته باید اذعان کرد که بر میزبانی اهوازی ها نمی توان ایراد گرفت. برمسئولین ورزش استان، علاقه مندان کشتی فرنگی و مردمی که به این رشته اهمیت می دهند نیز حَرَجی نیست. آنها آمادگی داشتند فراتر از مسابقات داخلی که با عنوان بین المللی برگزار شد پای کار باشند اما گویا متولی اصلی مسابقات آنطور که باید و شاید مایه نگذاشته بود. از رویدادی در حد نام و یاد جهان پهلوان تختی میزبانی کنند. کتمان نمی توان کرد که راه و رسم تختی در کشتی رنگ فراموشی به خود گرفته و از مسابقاتی که تحت نام آن بزرگمرد برگزار می شود تنها نشانی برجای مانده است. باور کنید نامگذاری این جام به نام اسطوره تاریخی ورزش ایران اگر بی احترامی به جایگاه وی نباشد جفای نابخشودنی در حق اوست.چگونه است جام یاشاردوغو ترکیه جزو رنکینگ جهانی قرار می گیرد اما جام تختی ما در گذر زمان چنان دچار حضیض می شود که باید حضور چند فرنگی کار بی نام و نشان تونسی و تیم دست و پا شکسته کشور همسایه ارمنستان را در این رویداد به فال بگیریم.
امروز حتی خود تختی نیز در میان بیهودگی های جام و مسابقاتی که به نام آن بزرگمرد نامگذاری شده احساس غربت می کند. بازهم گلی به جمال کشتی گیران داخلی و مدعیان وطنی که با نمایش قابل قبول خود همه ساله تلاش می کنند یاد و خاطره قهرمان ملی سرزمین خود را زنده نگاه دارند اما مگر می شود بدون تمهیدات کافی، جوایز درخور، حضور قهرمانان نامدار، تبلیغات کافی و فضای مناسب، جام بین المللی برگزار کرد؟ کمترین آسیب چنین جام آن هم به نام اسطوره ورزش کشور بی حرمتی نسبت به تختی بزرگ است.
حاضریم برای حضور در آمریکا و برگزاری مسابقه تیم به تیم با کشتی گیران این کشور هر گونه هزینه ای را متحمل شویم اما حاضر نیستیم برای رویدادی که نام تختی بر آن نهاده شده و در کشور خودمان برگزار می شود زحمت چندانی به خود دهیم. گویی باورمان شده است که مردم ایران و خیل عظیم دوستداران ورزش اول استحقاق آن را ندارند که تماشاگر بهترین رویداد در رثای بزرگترین قهرمان تاریخ ورزش این مملکت را داشته باشند.
ما اهالی رسانه وظیفه داریم در مقام نقد، بگوییم، بنویسیم و تاکید کنیم، تا زمانی که نتوانیم یا نخواهیم کشتی را میان جامعه نشر دهیم و تنها به نمایش از طریق گیرنده های خانگی بسنده کنیم اوضاع بهتر از این نخواهد شد. تا وقتی که اراده ما بر این قرار نگیرد تا دیوار فاصله بین کشتی و علاقه مندان را از میان برداریم محکومیم از ریزش جامعه این ورزش سخن به میان آورده و جام تختی را در غربت برگزار کنیم.
بدبین نیستیم اما کتمان واقعیت ها مجبورمان می کند هزینه های گزافی برای ترمیم گسست هایی که ایجاد شده بپردازیم. چهل و دوسال از زمان برگزاری اولین دوره مسابقات جام تختی سپری می شود اما ما هنوز نتوانسته ایم منشوری برای برگزاری این رقابت ها تهیه و تدوین کنیم. هر کس آمده به خواست و سلیقه خود کار کرده و رفته. حاصل این اقدامات سلیقه ای ما را به جایی که امروز در آن قرار داریم رسانده، فردا چه خواهد شد، روشن نیست اما در یک کلام می توان گفت، حق جهان پهلوان یک کشور این نیست که مسابقات یادواره اش چنین برگزار شود.