سیاسی

یازده دلیل برای انتخاب افراد تشکیلاتی در مناصب مهم کشور

وقتی فردی تشکیلاتی روی کار می‌آید چون تشکیلات اوبانک اطلاعات مدیران دارد و مدیران مختلف را ارزیابی کرده است، درچیدمان نیروهایش موفق‌تر است. ولی کسی که تشکیلاتی ندارد، وقتی روی کار می‌آید، باید نیروهایش را از احزاب دیگر قرض کند.
حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی معتقد است که اصولگرایان تکلیف شرعی را بر تکلیف تشکیلاتی ترجیح می‌دهند و از همین رو است که در هر انتخابات به گزینه‌های غیر تشکیلاتی روی می‌آورند. او البته اشاره می‌کند که چون روحانیت خود را از مدیریت تشکیلاتی اصولگرایان کنار کشیده است، سبب شده تا آنها در تشخیص تکلیف به آنچه می‌فهمند و درک می‌کنند، عمل کنند و همین موجب بروز عدم تبعیت از نظر تشکیلاتی می‌شود.

چرا اصولگرایان هیچگاه در انتخابات ریاست‌جمهوری تمایلی به معرفی گزینه‌های تشکیلاتی نداشته‌اند؟ مثلا آقای قالیباف به عنوان فردی نظامی و تکنوکرات شناخته می‌شود. آقای محسن رضایی فردی نظامی بوده است. آقای لاریجانی پیش از سال 84 سابقه ریاست سازمان صداوسیما را داشته و آقای احمدی‌نژاد هم شهردار بوده است. این افراد محبوبیت خود را از مسوولیتی که داشتند گرفته بودند و افراد برآمده از تشکیلات و پرورش یافته در تشکل‌های اصولگرایی نبوده‌اند. ریشه چنین اتفاقی چیست؟

دو نکته در این مورد می‌توان بیان کرد. شخصیت‌هایی که برای گزینه ریاست‌جمهوری مطرح می‌شوند باید در جامعه جا افتاده و برد تبلیغاتی‌ای از پیش داشته باشند؛ بخشی از معروفیت مورد نیاز برای ریاست‌جمهوری را دارا باشند که کمتر نیاز به تبلیغات داشته باشد. اگر از کسانی که تازه جامعه می‌خواهد با آنها آشنا شود، استفاده کنیم و بخواهیم از صفر برای او تبلیغ کنیم، به مشکل بر می‌خوریم. در این صورت قطعا نمی‌توان با شخصیت‌های مطرح رقیب رو به روشد. بنابراین مجبور هستند از کسانی استفاده کنند که به هر حال در عرصه‌های مختلف و مسوولیت‌های بالای کشور قبلا روی آنتن بوده‌اند و در تیتر اخبار، مطبوعات و تلویزیون بودند. در این صورت مردم آشنایی ضمنی‌ای با فرد دارند اما اینکه چرا اصولگرایان روی افراد خودشان به توافق نمی‌رسند به این دلیل است که اساسا اصولگرایان تکلیف‌گرا هستند. بیش از آنکه تشکیلات و نظرش برای‌شان ملاک باشد، رسیدن به تکلیف شرعی برای‌شان اهمیت دارد. غلبه تکلیف شرعی بر تکلیف تشکیلاتی است که عامل این مساله بوده است. اگر تکلیف تشکیلاتی با تکلیف شرعی آنها منطبق باشد، یعنی دیانت و سیاست آنها به یک مصداق رسیده و طبیعتا از همان تکلیف تشکیلاتی تبعیت می‌کنند و در جاهایی که احساس می‌کنند، نظر روحانیت که برای‌شان تکلیف‌آور است، دیدگاه غالبی نیست، موجب می‌شود که در تشخیص تکلیف به آنچه که می‌فهمند و درک می‌کنند، عمل کنند و همین موجب بروز عدم تبعیت از نظر تشکیلاتی می‌شود.

چه مشکلی وجود دارد که تشکیلات نمی‌تواند آن محبوبیت و معروفیت را ایجاد کند و پایگاه اجتماعی لازم را حول آن فرد شکل دهد تا فرد بتواند در قامت ریاست‌جمهوری معرفی شود؟این ناتوانی تشکیلاتی را به چه دلیل می‌دانید؟

در گذشته روحانیونی که انقلابی و اصیل بودند و به فعل سیاسی احزاب اصولگرا مشروعیت می‌دادند، در تشکیلات‌ مختلف فعالیت داشتند. مثلا در حزب جمهوری اسلامی شخصیت‌هایی که امروز مرجع فکری نیروهای اصولگرا هستند، فعالیت داشتند یا اعضای جامعه روحانیت مبارز در برخی از ائتلاف‌های گذشته حضور داشتند.

جامعه روحانیت خود را کنار کشید و جامعه مدرسین تقریبا از حضور پررنگ و تشکیلاتی در مجموعه‌های اصولگرایی به دلایلی پرهیز کرد که فعلا جای بحث آن نیست. به طور طبیعی فقط روحانیت مورد مشورت قرار می‌گرفت یا نظرات دریافت می‌شد. اینطور نبود که روی فعل سیاسی اصولگرایان به طور کامل روحانیت مهر تایید بزند. اگر هم مهر تاییدی زده می‌شد به صورت تشکیلاتی نبود. بخشی از روحانیت فرد را تایید می‌کردند. به طور طبیعی وقتی اختلاف در روحانیت وجود داشته باشد، نمی‌تواند منشأ تکلیف قطعی برای اعضای تشکل‌ها باشد. به همین خاطر است که نمی‌توانیم وظیفه تشکیلاتی و تکلیف شرعی یکسان و همگونی را مشاهده کنیم.

پس طبق گفته شما کناره‌گیری روحانیت از کنش تشکیلاتی و مستقیم در انتخابات یکی از عواملی است که باعث ضعف تشکیلاتی اصولگرایان شده است؟

بله

مشخصا چرا اصولگرایان مایل نیستند گزینه‌های تشکیلاتی‌شان را در بوته آزمون بگذارند؟موتلفه در انتخابات گذشته سعی کرد که این کار را انجام دهد اما خیلی از سمت اصولگرایان مورد حمایت قرار نگرفت. نه فقط آقای میرسلیم، چرا دیگر گزینه‌های تشکیلاتی اصولگرا به بوته آزمون گذاشته نمی‌شوند؟

این مساله به طور طبیعی ناشی از این امر است که ما واقعا حزب قوی و مقتدری نداریم. ده‌ها تشکل وجود دارد اما چون پایگاه اجتماعی وسیع و گسترده‌ای ندارند، فقط در صورت ائتلاف می‌توانند سرمایه اجتماعی قابل توجهی را به دست بیاورند، وگرنه نمی‌توانند موفقیتی کسب کنند. به همین دلیل نوعا اصولگرایان چنین ریسکی نمی‌کنند. ریسکی که موتلفه انجام داد بیشتر برای این بود که این راه را ولو اینکه ممکن است نامزدش رای نیاورد، باز کند. این کار را به عنوان یک الگوی شدنی در جامعه بشناساند تا بقیه تشکل‌ها جرات کرده و ورود کنند؛ ولو اینکه در یک یا دو انتخابات شکست بخورند. تا زمانی که باب آن باز نشود تشکل‌هایی که پایگاه اجتماعی قوی‌ای ندارند، جرات ورود به این مسائل و پرداختن هزینه‌های آن را ندارند.

جریان اصلاحات اما به این جهت یک گام جلو‌تر است. افرادی مثل سید محمد خاتمی و مهدی کروبی از اعضای مجمع روحانیون مبارز و مصطفی معین نیز عضو حزب مشارکت بوده‌اند که در انتخابات ریاست‌جمهوری کاندیدا شده‌اند. این درحالی است که احزاب جریان اصلاحات نیز همچون اصولگرایان اقتدار احزاب نظام‌های انتخاباتی حزبی را ندارند. ؟

جریان اصلاحات به هر حال تکلیف تشکیلاتی را مقدم بر تکلیف شرعی خود می‌داند. خیلی در عرصه سیاسی به دنبال تکلیف شرعی نیست و به دنبال تکلیف سیاسی و تشکیلاتی است. چون سیاست را جدای از دیانت میداند, ولذا منتظر تایید شرعی فعل سیاسی خود نیست ؛به همین دلیل به طور طبیعی موفق‌تر عمل می‌کند.

مشخصا حمایت اصولگرایان از آقای احمدی‌نژاد که فردی برآمده از تشکیلات اصولگرایی نبود، مسبب چه مشکلاتی شد؟

حمایت از احمدی‌نژاد هم به سبب احساس تکلیف شرعی بود. یکپارچگی‌ای هم که به وجود آمد به همین دلیل بود. با وجود اینکه ممکن بود از نظر تشکیلاتی هم همه چنین موضعی نداشته باشند. منطبق شدن تکلیف شرعی و تشکیلاتی زمینه آن ائتلاف را پدید آورد.ولی چون عنصر تشکیلاتی نبود زیر ساختهای فکری ومعرفتی او که مبنای انحراف او شد درتشکل ها مورد دقت ورصد قرار نگرفته بود.

موتلفه به عنوان حزبی که گفتید مایل است اصولگرایان افراد تشکیلاتی‌ای را به عرصه انتخابات بفرستند، چه فوایدی برای این مساله قایل است؟

*تشکیلاتی بودن نیروها چنین مفهومی دارد که؛افعال سیاسی فرد را در طول دوران حیات سیاسی اش رصد کرده و احیانا نقاط ضعف و قوتش را تشخیص میدهد .

*پیش‌بینی‌هایی را که در مورد رفتارش می‌شودد، پیش‌تر محاسبه کرده ؛

*مبانی فکری و عقیدتی‌اش را به طور کامل میتواند تشخیص داده وبداند.

*وقتی که تشکیلاتی پشتوانه فرد قرار می‌گیرد، تمام رفتارهای او در طول سال‌های هم نشینی با او را محاسبه کرده است و می‌تواند روی آن حساب باز کند.

*می‌تواند بگوید که فرد از مسیر و چارچوبی که تشکیلات برایش مشخص کرده منحرف می‌شود یا خیر. آیا تحت تاثیر متغیرهای بیرونی قرار می‌گیرد؟یا نه ؟

*همچنین وقتی فردی از سوی تشکیلات معرفی می‌شود، آن تشکیلات پشتوانه فکری، پژوهشی و تحقیقاتی او می‌شود. فرد را متکی به خرد جمعی می‌کند؛ نه اینکه متکی به دیدگاه‌های فردی باشد.

*یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که با آقای احمدی‌نژاد داشتیم همین بود که فردی تصمیم می‌گرفت و به خرد جمعی توجهی نداشت. او برای نظرات کارشناسی اهمیتی قایل نمی‌شد. بقیه افرادی هم که تشکیلاتی نیستند چنین ایرادی را دارند.

*همچنین بحث نیرو و عناصر شناخته شده مدیری است که هر فردی که روی کار می‌آید نیاز دارد از آنها استفاده کند.

*وقتی فردی تشکیلاتی روی کار می‌آید چون تشکیلات اوبانک اطلاعات مدیران دارد و مدیران مختلف را ارزیابی کرده است، درچیدمان نیروهایش موفق‌تر است. ولی کسی که تشکیلاتی ندارد، وقتی روی کار می‌آید، باید نیروهایش را از احزاب دیگر قرض کند. وقتی هم قرض کند، نسبت به آنها مدیون می‌شود و باید دین همه کسانی را که در انتخابات به او کمک کردند ادا کند. این می‌شود که مجموعه نیروهای انسانی‌ای در دولت دور هم جمع می‌شوند که نه به طور طبیعی پایبند به سیاست‌ها و دیدگاه‌های رییس‌جمهور هستند و نه خیلی موافق هستند. بلکه سهمیه و حامی تشکل‌های گوناگون هستند.

* مراقبتی که در حین انجام مسوولیت توسط حزب بر عملکرد اوصورت می‌گیرد، موجب میشود. قبل از اینکه مردم عیب و نقصی در منتخب خود ببینند و نقدی نسبت به او انجام دهند، حزب آنها را متوجه شده وبه فرد می‌گوید. ورفتار و عملکردش به طور مستمر در حزب مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و این زمینه را برای نظارت همگانی بر فردی که انتخاب می‌شود، فراهم می‌کند.

* وقتی مردم می‌خواهند راجع به یک فرد در انتخابات نظر دهند، اگر به سمت این بروند که افرادی که مراحل بینش‌های سیاسی و اعتقادی‌شان رادر حزب وتشکیلات مطمئنی گذرانده اند و در یک حزب مطمئن و قابل قبول بعنوان کادری کار آمد, ساخته شده‌اند ؛بهتر نتیجه میگیرند.چون متوجه می‌شوند این فرد از بدنه حزب بالا آمده و سطوح مختلف حزب در سطح کشور او را مورد ارزیابی و دقت قرار داده‌اند.

بنابر این مجموعه دلایل فوق نقاط مثبت انتخاب فرد تشکیلاتی را نشان میدهد طبعا اگر این فرد مورد حمایت و تایید روحانیت انقلابی هم باشد ؛ روحانیت از حمایتش پشیمان نمیشود.

https://www.shoma-weekly.ir/mf679Y