
آقای باوند یک مقاله در روزنامه «آسمان» منتشر کرد و قصاص را غیرانسانی خوانده است. درباره گفته او چه نظری دارید؟
حکم قصاص یک حکم قرآنی مسلم و روشن است، یعنی آیه داریم که «وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ»(1). این آیه و حکم قرآنی است. حتی در زمان امام لیبرالها حملهای که شاید در این حد هم نبود کردند و امام بهقدری برآشفتند و ناراحت شدند که با این قضیه برخورد شدیدی کردند. از اینرو الان متأسفانه بهتدریج بعضی از فتنهگران دو باره روزنهای پیدا کردهاند و دارند به صحنه میآیند و آزمایش و امتحان میکنند که آیا میشود دو باره به سراغ مقدسات و ارزشها بروند و همان طور که در زمان آقای خاتمی بسیاری از ارزشهای ما در مجلات و روزنامهها مورد هجوم و حمله قرار گرفت، اینها فکر میکنند دو باره همان دوره فرا رسیده است و میتوانند به ارزشها حمله کنند.
به نظر من دستگاه قضائی و مسئولین مربوطه باید برخورد بسیار شدیدی بکنند، چون این توهین به مقدسات، قرآن، دستور الهی و همسویی و همراهی با بیگانگانی است که از خارج به ارزشهای ما حمله و به دروغ حقوق بشر را برای ما مطرح میکنند. باید با این مسائل برخورد شدید شود.
روزنامه انتشار این مطلب را ناشی از خطا دانسته، بر فرض صحت اما نویسنده تعمد داشته است و خودش هم گفته است که در زمان امام امثال کاتوزیان و ملیـمذهبیها هم دنبال این بودند و به این قضیه رأی مثبت دادند. اینها چه جریانی هستند که هنوز هم دمشان چیده نشده است؟
اینها جریانهای سکولارند و با اصل دین و مقدسات مشکل دارند و میخواهند یک حکومت سکولار به وجود بیاید و این همان خواست دشمن است و اگر درست تحقیق شود اینها بهنوعی مستقیم یا غیرمستقیم به دشمنان خارجی وصل هستند و از آنها الهام میگیرند و حرف آنها را میزنند و بلندگوی آنها میشوند و گهگاهی چنین مسائلی را به وجود میآورند تا ببینند عکسالعمل جامعه چیست؟ و اگر واکنش درست و حسابی نبینند، به کارشان ادامه میدهند و قدم را بالاتر میگذارند، کما این که در زمان آقای خاتمی حلقه کیان و مجله کیان که آقای سروش در آن مقاله مینوشت، کار را به جایی رساندند که قرآن را گفت وحی نیست و منکر وحی قرآن شد. اینها تا آن حد پیش رفتند و الان هم اگر عکسالعمل و برخورد تندی با اینها نشود، پا را فراتر خواهند گذاشت و جریتر خواهند شد.
فکر میکنید چرا به سراغ بحث قصاص رفتهاند؟ قصاص چه مضراتی برای اینها دارد؟
قصاص مسئلهای است که مربوط به دستگاه قضای اسلام است، لذا اینها بنایشان بر این است که مسائل قضائی و کیفری اسلام و مجازاتهای اسلامی را بهتدریج خدشهدار و سست کنند تا در برابر خلافها و خطاهای آنان عکسالعمل لازم انجام نشود.
حکم قصاص در کشورهای غربی هم هست. چرا به آنها ایراد نمیگیرند؟
در واقع اینها با اسلام و اسلامگرایان مسئله دارند و به هر نحوی میخواهند به اسلام واقعی و نابی که امروز در مملکت ما هست، خدشه وارد سازند، والا اگر قصاص نباشد هرج و مرج میشود. کسی دیگری را بکشد و او را قصاص نکنند یا کسی را ناقصالعضو کنند و قصاص نشود. قصاص مسئله مهم و آیه صریح قرآن است و در برابر آیه صریح قرآن: «وَ مَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ»(2) یا «هُمُ الْکَافِرُونَ» یا «هُمُ الظَّالِمُونَ» کسی که به غیر خدا بخواهد حکم کند و بخواهد احکام خدا را زیر سئوال ببرد، فاسق، کافر یا ظالم است. یک وقتی در زمان امام مصاحبهای شد و مصاحبهشونده گفت: «حضرت زهرا(س) نمیتواند امروز الگو باشد»، امام برخورد شدیدی با وی کردند. آن وقت کسی بیاید به آیه صریح قرآن اهانت کند. یعنی علاوه بر این که منکر شده با این کلمه اهانت هم کرده است و لذا باید با وی برخورد شدید شود.
فکر میکنید چطور میشود جلوی این جریان را گرفت؟
باید عکسالعمل گسترده نشان داده شود. هم مردم و هم دستگاههای مربوطه، وزارت ارشاد، قوه قضائیه، مجلس، سایر مسئولین و همه... این کار کوچکی نیست که در کشور جمهوری اسلامی به آیه صریح قرآن توهین و اهانت شود. آیا آقایان باید با تسامح و تساهل برخورد کنند؟ فردا این فرد و دیگران جری میشوند و بدتر از این عمل میکنند.
اگر نکتهای باقی مانده است، بفرمایید.
قبل از انقلاب و بعد از آن چند ده هزار شهید دادیم. اینها برای نان و آب شهید نشدند. برای نان، مسکن و آزادی شهید نشدند، برای سبد کالا نرفتند که شهید شوند. اینها برای حفظ ارزشها شهید شدند. به پای ارزشها این همه خون ریخته شده، این همه افراد در زندانهای طاغوت، زجر دیدند و شکنجه شدند تا این ارزشها حفظ شود. آن رژیم سعی میکرد ارزشها را پایمال کند. برای این که این ارزشها محفوظ بمانند این همه سرمایهگذاری شده است، آن وقت ما آنها را حفظ و به آنها توجه نکنیم و این ارزشها این طور مورد خدشه و تهاجم قرار بگیرند. ما در برابر شهدا مسئول و شرمنده خواهیم بود.
پینوشتها:
(1) قرآن کریم، سوره بقره، آیه 179.
(2) قرآن کریم، سوره مائده، آیه 44.