ادب و هنر

کلاسی برای درگیری و دعوا

فیلم اخیر داوودنژاد درباره همه چیز است و به طور مشخص درباره هیچ چیز نیست. یک داستان ساده و کم مایه با فصولی از پشت صحنه در هم تنیده شده و نتیجه اش اثری است که در لحظاتی موفق به خلق موقعیت می گردد و خارج از آن بیشتر در حد تمرینی است برای ساخت اثری درخور سینمای تجربی.
رامین خسروانی- علیرضا داوودنژاد مشغول تمرین دادن بازیگران فیلم است و رو به دوربین خود را معرفی می کند. مامان اتی در فیلم دو پسر دارد به نام های عباس و محمد رضا. عباس دائم از سکه حرف می زند و می خواهد دارایی مادر را به سکه تبدیل کند. مامان اتی در می یابد که قیمت سکه افزایش یافته و به همین خاطر شوکه می شود و دیگر با هیچ کس صحبت نمی کند.

 علی نوه دختری مامان اتی می خواهد با دختر عموی خود نیکی ازدواج کند، اما پدر نیکی به دلیل مشکلات مالی می خواهد دختر خود را به فرد پولداری به نام مهندس کوشان بدهد. حین اینکه تمام اعضای خانواده بر سر اموال با یکدیگر درگیر شده اند، علی نیکی را به خانه مادربزرگ می آورد. با حضور علی مامان اتی از حالت شوک خارج می شود و با گریه علی او نیز به گریه می افتد. با وساطت مامان اتی علی و نیکی به یکدیگر می رسند.

کلاس بازیگری آشفته است. فیلم اخیر داوودنژاد درباره همه چیز است و به طور مشخص درباره هیچ چیز نیست. یک داستان ساده و کم مایه با فصولی از پشت صحنه در هم تنیده شده و نتیجه اش اثری است که در لحظاتی موفق به خلق موقعیت می گردد و خارج از آن بیشتر در حد تمرینی است برای ساخت اثری درخور سینمای تجربی. تجربه ای که خیلی پیشتر از اینها توسط هنرمندان اروپایی و به ویژه کارگردانان موج نو فرانسه کهنه شده و مدل نامرغوب و هرز آن نیز در سینمای کارمندی خودمان سالها است که دیگر ارزش رجوع و بازبینی را هم از دست داده.

کارگردان به طور مشخص در ابتدای فیلم به این نکته اشاره می کند که همواره می خواسته به تجربه ساخت فیلمی همراه با نزدیکان خود و کسانی که دوستشان میدارد دست بزند. دوربین روی دست و صدای با کیفیت نه چندان مطلوب و نورپردازی ساده و... نیز از ویژگی هایی هستند که از محفلی بودن ساخت فیلم حکایت دارد. کارگردان با حضور گاه و بیگاه خود در میان صحنه ها و نیز در میان فصول فیلم به فاصله گذاری دست می زند. تمهیدی که نه منطق روایی مشخصی دارد و نه بهانه  زیبایی شناختی. تنها دستاوردی که این نوع فاصله گذاری برای فیلم داشته حواس پرتی و احتمالا غفلتی است که مخاطب در مواجهه با نقاط ضعف فیلم خواهد داشت. فیلم بدون این حضورها و سکته هایی که در ابتدا توسط کارگردان و در ادامه توسط تک تک بازیگران ایجاد شده می توانست روایتی ساده و شسته رفته در زمینه تقابل مال دنیا و عشق و احساس باشد! گرچه در آن صورت ایرادات فیلم به شکلی مشهودتر در ذوق مخاطب می زد اما به هر حال تکلیف فیلم با خود و مخاطب خود مشخص تر می بود. از اتلاف وقت و الصاق صحنه های نامربوط به فیلم نیز جلوگیری به عمل می آمد.

فیلم با توجه به عنوانی که بر خود دارد بر بازیگری شخصیت ها تاکید می کند. بازی هایی که در
موقعیت
های منفصل و نامربوط صورت می پذیرد و از طریق روایتی بعید به یکدیگر متصل می گردد. روایت داستان فیلمی که کارگردان ادعای تولید آن را دارد از منطقی به غایت کودکانه برخوردار است. عباس مادر را ترغیب به فروش املاک می کند و محمد رضا معلوم نیست با ناتنی بودن عباس مشکل دارد و یا با
ایده
های اقتصادی او که چشم دیدن عباس را ندارد. حتی در سکانسی که این دو مشغول خوردن ناهار هستند، محمدرضا با عباس برای فروش املاک هم کلام می شود که با دخالت کارگردان و تذکر این نکته که او باید مخالف عباس باشد، برداشت صحنه برای لحظاتی قطع می شود. در مورد مامان اتی هم به طور مشخص نمی دانیم که او نگران کدورت فرزندان خود است و یا نگران تکلیف مایملک خویش؟ چرا که او نه با دعوای فرزندان که با شنیدن بالا رفتن قیمت سکه شوکه می شود!

در این بین ماجرای داستان علی و نیکی و مشکلی که در سر راه رسیدن این دو به یکدیگر پیش آمده از داستان سایرین جذاب تر و قابل فهم تر است. گرچه نه عشقی دیده می شود و نه حتی اثری از دوست داشتن. اما این کله شقی های علی و مقاومت های نیکی است که موقعیت های جذابی می آفریند.
موقعیت
هایی که علیرغم نبود متنی منسجم و حاوی مکالمات مشخص و مفهوم واجد حس است. در این خصوص می توان به فصلی اشاره کرد که علی با نیکی قرار گذاشته و از مهندس کوشان هم دعوت کرده تا با حضور در محل از احساس نیکی به او باخبر شود.

 این صحنه با حضور کارگردان و فرمان او آغاز می شود. از بگومگوهای نیکی و علی تنها همین میزانی که پیشتر اشاره شد استخراج می شود و نه بیشتر. این درحالی است که فیلم بیهوده زمان بسیار زیادی را به دعوای آنها اختصاص می دهد و در این بین شاهد رفت و آمدهای سرگیجه آور علی در فاصله میان نیکی و مهندس هستیم که البته با گفته های بی سر و ته و هزیان های بداهه بازیگران همراه می شود. البته این کیفیت تنها مربوط به این فصل نبوده و تقریبا شامل تمام فصول درگیری می شود. فصولی که بدون اغراق بیشتر از نیمی از فیلم را به خود اختصاص می دهد.

البته همانطور که در ابتدای متن نیز اشاره شد کلاس بازیگری فاقد ارزش های بصری نبوده و اگر با نگاهی مثبت مورد مشاهده قرار گیرد، حتی می تواند واجد لحظاتی شایان توجه و مفرح باشد. با این وجود تاثیر این لحظات در کلیت اثر به اندازه ای نیست که کلاس بازیگری را به سطح یک اثر مطلوب و درخور نظر برساند.

https://www.shoma-weekly.ir/6KaMsh