
تکلیف است برادر
کتاب «تکلیف است برادر» حاصل گفتگویی است با این شهید که فرمانده سابق لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود و به اهتمام حسین بهزاد صورت گرفته است. در مقدمه این کتاب که روایتی است از انقلاب، حوادث کردستان و جبهه غرب میخوانیم: تکلیف است برادر، روایت دست اول رخدادهای مربوط به سالهای مبارزه علیه دیکتاتوری پهلوی، انقلاب اسلامی بهمن 57، استقرار نظام نوین، تاسیس سپاه پاسداران، نبردهای داخلی جبهه کردستان و سرانجام ناگفتههای پیکارهای جبهه غرب در مصاف با سپاه دوم ارتش متجاوز رژیم عراق است.
در بخش دیگری از این مقدمه آمده است: فرهنگسرای پایداری نشر این اثر را فتح بابی بر انتشار روایت تاریخ شفاهی رخدادهای دفاع مقدس دانسته، مطالعه آن را به تمام علاقهمندان ادب و هنر پایداری توصیه میکند. این کتاب توسط فرهنگسرای پایداری انتشار یافته است.
مهتاب خین
کتاب «مهتاب خیّن»، روایتی است از شهید همدانی؛ از دوران انقلاب، کردستان و دفاع مقدس که به اهتمام حسین بهزاد به نگارش درآمده است. راوی این رویدادها از فرماندهان ارشد جبهه میانی سر پل ذهاب، از بانیان گمنام لشکر 27 محمد رسول الله ، نخستین فرمانده لشکر 32 انصار الحسین و فرمانده لشکر 16 قدس سپاه در دوران دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران است. در بخشی از این کتاب که به قلم ناشر نگارش یافته آمده است: «مهتاب خیّن روایتی است دست اول؛ از جنس «تاریخ شفاهی» که رخدادهای مربوط به سالهای مبارزه علیه دیکتاتوری پهلوی، انقلاب اسلامی بهمن 57 ، استقرار نظام نوین، تاسیس سپاه پاسداران، نبردهای داخلی جبهه کردستان و سرانجام ناگفتههای فراوان از پیکارهای جبهه غرب و جنوب در مصاف با ارتش متجاوز رژیم به عدم پیوسته بعث عراق را در بر میگیرد.»
سردار همدانی در روایتی از زندگی خود که در این کتاب میگوید: «بعد از مرگ پدرم همراه با مادر و دو خواهر و برادرم به زادبوم خانوادگی نقل مکان کردیم و مقیم همدان شدیم. در مورد خودم صادقانه باید بگویم که به محض اینکه از آب و گل درآمدم و دست چپ و راست خودم را شناختم، کار کردم. از همان کلاس اول ابتدایی در بازار همدان کار میکردم و درس میخواندم. به کشتی علاقه زیادی داشتم. حدود سال 1341 در حالی که دوازده سال بیشتر نداشتم برای تماشای مسابقات کشتی آزاد به سالنهای ورزشی همدان میرفتم. ابتدا فقط علاقه داشتم؛ اما سه سال بعد تصمیم گرفتم به صورت عملی و پیگیر وارد این ورزش پهلوانی شوم تا اینکه در رشته آزاد وزن 57 کیلو کشتی میگرفتم؛ اما به دلیل شرایط نامناسبی که داشتم نمیتوانستم شش دانگ به کشتی بپردازم چون هم متکفل معیشت خانواده بودم و کار میکردم و هم شبها درس میخواندم.»