گفتگوی ویژه

کاهش وابستگی به نفت اولین اصل استراتژی اقتصاد مقاومتی است

اقتصاد مقاومتی باید بر اساس درک صحیح از محیط ملی و فراملی تبیین شود.
اشاره: دکتر محمد خوش چهره استاد اقتصاد دانشگاه تهران را در افکار عمومی بیشتر به دوره حضورش در فهرست آبادگران در هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی می شناسند. طرح موضوع اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری ما را بر آن داشت که گفتگویی در چند و چون این مفهوم جدید اقتصادی با وی داشته باشیم.

 * دکتر خوش چهره پیش از هر چیز بهتر است به درک مفهوم اقتصاد مقاومتی بپردازیم زیرا هنگامی که بدانیم این مقاومت در برابر چه چیزی تعریف شده شناخت اجزاء و شیوه های مقاومتی نیز برای ما آسانتر می گردد .
درک مفهومی اقتصاد مقاومتی همانطور که گفته شد از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا در صورت عدم تعریف صحیح ممکن است این مفهوم به سرنوشت مفهومی مثل عدالت دچار شود چه بسا اقدامات فراوانی که به نام عدالت در طول تاریخ صورت گرفته و به دلیل عدم درک صحیح از مفهوم آن عملا ضد عدالت بوده است همانطور که در سالهای دولت نهم و دهم نیز اقداماتی به نام عدالت ولی در راستای تعمیق شکاف طبقاتی در جامعه انجام گردید.از همین رو اقتصاد مقاومتی باید بر اساس درک صحیح از محیط ملی و فراملی تبیین شود. نظام جمهوری اسلامی از ابتدا و توسط حضرت امام در تضاد کامل با منافع سلطه گران جهانی بنیانگذاری شد در نتیجه ادعای نه شرقی و نه غربی و ادعای یک هویت مستقل به نام اسلام، ایران را در فضایی از تخاصم  قرار داد. تخاصمات نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی در اشکال مختلف مطرح بود به گونه ای که در دوران جنگ به شکل تهاجم نظامی و در دوره های دیگر به شکل تهاجم فرهنگی و ... بروز کرد اما حقیقت ماجرا اینجاست که تهاجم کامل استکبار علیه ما در دوره های گذشته همواره در همه ی زمینه های اقتصادی، نظامی، فرهنگی و ... وجود داشته و در بعضی برهه ها بخشی از  آن پررنگ تر شده است. لذا ریشه  تقابل امروز کشور با جهان استکبار واقعیتی عمیق است که به هیچ وجه نباید ساده گرفته شود یا در مورد آن دچار خام خیالی شویم چنانکه در برخی دوره ها تلاش شد تا با طرح موضوعاتی همچون گفتگوی تمدن ها این تقابل عمیق رفع گردد در حالی که به گفته ی حضرت امام رابطه دنیای سلطه با سایر کشورهای مستقل و حتی غیر مستقل رابطه ی گرگ و میش است. اما در سالهای اخیر تمام تمرکز دنیای استکبار روی حوزه اقتصاد به عنوان محور تقابل بوده است.

 * دلیل این جهت‌گیری جدید غرب در تقابل با جمهوری اسلامی در کجاست؟

یکی از دلایل معطوف شدن تقابل به این سمت سو گیری توسعه ای کشور و دلیل دیگر آن را می توان غفلت و ضعف بعضی از مسئولین در این حوزه دانست. بنابراین جهان سلطه بالاخص امریکایی ها موفق شدند تا پازل خود را در سالهای اخیر در این زمینه کامل کرده و با هدف قرار دادن کاهش تولید و معاش و معیشت مردم و در یک کلام با کاهش سطح رفاه عمومی فشار بزرگی به اصلی ترین سرمایه ی جمهوری اسلامی یعنی مردم وارد کنند و از این جهت نظام را تحت فشار قرار دهند .
لذا درک مفهوم اقتصاد مقاومتی مبین یک تقابل است که این تقابل اقتصادی امروزه می تواند دامنه ای به وسعت اقتصاد بین الملل یا حتی تقابلات سیاسی را نیز در بر گیرد مانند فشارهای سیاسی از طریق شورای امنیت یا اعمال زور به برخی کشورهای طرف مناسبات اقتصادی که به اشکال گوناگون صورت می گیرد.

 * تقابل اقتصادی را اصولا چگونه تعریف می کنید؟

تقابل اقتصادی در نزدیک ترین حالت خود که ناشی از منفعت طلبی و اختلاف در منافع است می تواند حتی در قالب رقابت های عادی و از میان به در کردن رغیب مشاهده شود و اشکال شدیدتر آن در قالب مواردی است که هم اکنون در مورد کشورمان مشاهد می کنیم.
تقابل در غلیظ‌ترین حالتش به جنگ اقتصادی تبدیل خواهد شد بنابراین در این شرایط باید ببینیم که در چه مختصاتی قرار داریم و بعد متناسب با آن تاکتیک و استراتژی‌هایی را که در برگیرنده همه تاکتیک‌هاست، اتخاذ کنیم.

 * در مورد راهکار ها هم اندکی صحبت بفرمایید؟

کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی اولین اصل استراتژیک اقتصاد مقاومتی است، به عبارت دیگر باید مقاومت آسیب‌پذیری‌مان را تشخیص دهیم و در مواردی مانند کاهش وابستگی‌ها آن را تقویت کنیم.
تشخیص نقاط آسیب‌پذیر فوق‌العاده مهم و حیاتی است به عبارت دیگر یکی از این نقاط، هدف قرار دادن باور و اعتقاد مردم است که بخشی از آن با تبلیغات، سمپاشی و بخشی هم با کاستی‌های تدبیر داخلی ممکن است به وجود آید.
اگر این مدیریت، بصیرت، آگاهی و اشراف به پدیده داشته باشد در اولین وظیفه باید از بسط و گسترش تهدید جلوگیری و سپس آن را کنترل، مهار، کم اثر و در نهایت بی‌اثر کند که این مبحث یک فرآیند در اقتصاد مقاومتی است.
در چنین شرایطی شاهد اوج توان مدیریتی خواهیم بود و اگر ابرمدیریت به کار گرفته شود همه تهدیدها به فرصت تبدیل خواهد شد.
در بسیاری از کشورهای جهان سوم شاهدیم که بعضی از مسئولین در ابتدای امر یک پدیده تهدید، فورا از به فرصت تبدیل شدن آن خبر می‌دهند این در حالیست که باید ابتدا دید که در درک تهدید و برای مقابله با آن یعنی "کنترل، مهار، کم‌اثر و بی‌اثر کردن آن چه برنامه‌ای دارند؟ به عبارت دیگر در آن زمان می‌توانند اعلام کنند که تهدید را به فرصت تبدیل کرده‌اند.
در چنین شرایطی مدیریت اقتصاد کلان کشور از مهمترین حوزه های واکنش صحیح و مناسب است و پس از آن سطح قانونگذاری نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. البته موضوع تنویر افکار عمومی و آگاه سازی مردم اعم از فعالین اقتصادی در مورد فضای حاکم بر اقتصاد کشور از شرایط لازم برای برخورد صحیح است. تا مردم با درک درست از حوزه های آسیب رسان و وابستگی هایی که تهدید آمیز هستند بتوانند زمینه های مقاومت را فراهم کنند و اقدامات دولت در راستای خود کفایی موفق تر صورت گیرد که لازمه آن علاوه بر ایجاد درک صحیح در بین مردم اعتماد سازی در بین آنان است. تا بتوان برخی اقدامات مثل کاهش وابستگی های تهدید آمیز و واردات غیر ضرور را از این بستر اجرایی کرد.
به عنوان مثال مردم در تنظیم نیازهایشان و نوع مصرف بدون واژه‌های ریاضت که اوج استیصال است باید وظایفشان را بدانند و مهمترین آن این است که ما نقاط آسیب‌پذیر را در اقتصاد تشخیص بدهیم یعنی با اتکاء به نامگذاری سال‌ها باید قدرت تشخیص را زودتر از این‌ها به ما می‌داد.
پس از تشخیص باید به سوی خودکفایی در حرکت باشیم، خوداتکایی در جهت کاهش آسیب‌پذیری در حوزه‌های تهدید و اثرگذاری باید مورد توجه قرار گیرد.
جلب اعتماد فعالان اقتصادی در همین راستا از اهمیت بالایی برخوردار است تا به سمت تولید کالاهای بنیادی و استراتژیک که ظرفیت خودکفایی را بالا می برد سوق پیدا کنند.
مهمترین حوزه  شاید در این میان نظام های پولی و ارزی و بانکی است که در صورت بازسازی اعتماد بتوانند آحاد اقتصادی را به جای سوق دادن به سمت اقتصاد غیر مولد مانند دلالی سکه و ارز به سمت بخش مولد هدایت کنند ناگفته نماند که ضرورت اصلی این موفقیت ایجاد شفافیت در بازارهای پولی و مالی است.
قطعاً بخشی از بحث اقتصاد مقاومتی "به تعبیر قانون‌گذاری و اجرا" مربوط به نظام تصمیم‌گیری، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کشور می‌شود، بخشی از اقتصاد مقاومتی نیز به آحاد مردم و فعالین اقتصادی برمی‌گردد که در این حوزه‌ها باید درک صحیحی از آن‌ها داشته باشیم.
با توجه به تجربه‌ای که در مجلس شورای اسلامی داشتم به خوبی نشان دهنده سطحی‌نگری افراد در مباحث اقتصادی بودم.
تنویر افکار عمومی همان باور و اعتماد مردم نسبت به پدیده‌هایی که مقدرات اقتصادی و  سیاسی‌شان را رقم می‌زند، فوق‌العاده مهم است چراکه در نظام جمهوری اسلامی ایران نقاط قوت و ضعف را باید از بعد نقاط استراتژیک یا اقتصاد سیاسی بررسی کنیم.
آنچه که دنیای خارج مایه قوام و دوام کشور می‌دانند و همچنین در سخنان امام و رهبری کاملا مشخص شده که مایه قوام و دوام نظام جمهوری اسلامی سرمایه‌ای است به نام "مردم" بنابراین عقبه‌ مهم مشارکت و حضور در عرصه‌های مختلف از ابتدای انقلاب کاملا نشانگر همین امر است. دشمنان تشخیص داده‌اند که با ناامید کردن مردم و اختلال در باورهای داخلی می‌توانند به مقاصد خود دست یابند. متأسفانه بعضی از کاستی‌ها، ضعف‌ها، عدم جامعیت و همچنین ساده‌انگاری در بعضی از رده‌ها موجب بسترسازی تصمیمات شوم دشمنان شده است.
دقت کنیم که نامگذاری چهار سال اخیر با توجه به مباحث اقتصادی نشان از درک صحیح مقام معظم رهبری در این حوزه دارد. در چنین فضایی قطعاً بررسی الزامات، بسترها، شرایط، مکانیزم‌ها و پیامدها لازم است، به عبارت دیگر درک صحیح از این موقعیت با توجه به بصیرت و آگاهی نسبت به اقتصاد مقاومتی، شیوه‌های اجرایی و به تبع پیامدها و آثار آن باید به وجود آید تا در این شرایط نوع مقابله را ایجاد کند.
برخی مقاومت را نوعی استیصال و ضعف می‌دانند که یک هجمه‌ای شروع شده و ما در حال مقاومت هستیم در حالی که اینطور نیست.

 * آیا می توان در میان این تهدید فرصتی را هم برای ملت و نظام متصور بود؟

بله از دید بسیاری امکان دارد این مقوله منفی تلقی شود اما نقاط مثبتی هم برای اقتصاد کشور دارد که در صورت پایداری و مقاومت مردم پس از استفاده دشمن از همه ابزارهایش موجب عبور از گردنه و رسیدن به نقطه شکوفایی برای اقتصاد کشور شروع خواهد شد. تحریم‌ها به ما فرصتی می‌دهند تا در میان مدت و بلندمدت چطور از این درآمدهای نفتی که بودجه کشور به آن متکی است جدا شده و بی‌نیاز شویم؛ این امر خود با مقاومت، درایت، تدبیر یا آگاهی عمومی و هماهنگی‌های مطلوب محقق خواهد شد. در اقتصاد مقاومتی یک اقدام تاکتیکی کوتاه مدت، میان‌ مدت و بلند مدت داریم، فرمایشات مقام معظم رهبری در نامگذاری سال جهاد اقتصادی معطوف بود به اقدامات میان‌مدت و بلندمدت، نامگذاری سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نیز کوتاه‌مدت و میان مدت تلقی می‌شود؛ اقتصاد مقاومتی که از آن یاد می‌شود قطعا اقدامات کوتاه مدت آن بسیار مهم است. در نظام اقتصاد مقاومتی قاطعیت در همه دستگاه‌های قانون‌گذاری، امنیت و اجرا بسیار مهم و حیاتی است، قوه قضائیه باید در این شرایط ورود پیدا کرده و قاطعیت داشته باشد، مماشات و مسامحه نیز در این بین معنا ندارد.


https://www.shoma-weekly.ir/0yVwFv