
1-دولت جدید باید مسئولیت اجرای سیاستهاى کلی مصوب را به عهده گیرد و با برنامه ریزی شایسته خود را مجرى بداند.
2-اهتمام دولت باید بر شکل گیرى یکپارچگى ملى باشد ضمن تسهیل فرآیند نقد سازنده.
3-اصلاح روند اجراى قانون هدفمندى یارانه ها در مدّ نظر باشد: جهت دهى به تولید صنعتى و کشاورزى و خدماتى و پرهیز از توزیع یارانه هاى نقدى عمومى جز به مستحقان کمیته امداد و بهزیستى با راهبرد محرومیت زدایی. حتى در مورد مستحقان نیز اولویت را به تولید و اشتغال دادن.
4-جامع نگرى سرزمینى و زمانى براى تحقق پیشرفت. توجه به ظرفیتهاى هر منطقه و درنظرگرفتن واقعیتها و آرمانها پیش بینى ابعاد آمایش سرزمین بویژه با توجه به بین نسلى بودن امکانات خدادادى.
5-دولت دوازدهم ، باید دولت احیاء فرصتهاى از دست رفته باشد :
الف- فرصتى براى اصلاح فرآیند اجرایى اصل ٤٤ که باید انقلابى در کشور برپا
مى کرد ولى ٩٠درصد اقدامات در شکل خصولتى ظاهر شد و گمراه ماند.
ب- فرصتى براى اصلاح اجراى قانون هدفمندى یارانه ها و تخصیص اعتبار بویژه برای ساماندهى اشتغال.
پ- فرصتى براى برخورد با مفاسد ادارى و رشوه و زیرمیزى و تنبیه کردن علنى متخلفان براى عبرت عموم و تشویق کارمندان صادق و مخلص.
ت- فرصتى براى اولویت دادن به پرداخت بدهى هاى دولت بویژه به بخش خصوصى براى جلوگیرى از ورشکسته شدن و تعطیلى آنها و درنتیجه جلوگیرى از رشد آمار بیکاران با علم به این که ٥٠درصد صنعت در رکود کامل به سر مى برد.
ث- فرصتى براى برخورد با قاچاق در شکلهاى متنوعى که پیدا کرده و اقتصاد و بویژه اشتغال را فلج نموده است.
ج- فرصتى براى شناسایى و تقویت هسته هاى اقتصاد مقاومتى باسابقه و الگو قراردادن آنها براى افزودن بر تعداد بنگاههاى فعال واقعى در زمینه عملى سازى سیاستهاى اقتصاد مقاومتى.
چ-فرصتى براى برخورد با آنهایى که در دوران تحریم تمام اصول وجدان اخلاقى را زیر پا گذاشتند و وجهه همت خود را دستیابى ظاهرا موجه به حقوقهاى نجومى قراردادند.
ح- فرصتى براى اصلاح نابسامانی هاى ناشى از خودکامگى شهرداریها در بلندمرتبه سازى هاى غیر موجه براى کسب درآمد از واگذارى تراکم و فرصتى براى برخورد با زیرپاگذاشتن قواعد مسلم شهرسازى بویژه در کوهپایه ها. امروزه نه فقط تهران که همه شهرهاى بزرگ و متوسط و کوچک و حتى روستاها از آن انحراف در کسب درآمد و فروش تخلف و مفاسد اقتصادى و اجتماعى ناشى از آن متأثر شده و در امان نمانده اند.
خ- فرصتى براى شناخت و چاره جویى ناهنجارى هاى اجتماعى در اثر بى تدبیرى ، براى مدیریت و ارتقاء کیفیت فضاى مجازى و مهار کردن اعتیاد و تقویت بنیان خانواده و برخورد با مفاسد فرهنگى و هرزگیهاى اخلاقى.
د- فرصتى براى اصلاح قانون انتخابات و معنادار کردن مشارکت مردم با تعریف حوزه هاى انتخاباتى تک نماینده و اصلاح وضع نابسامان و طنزآلود انتخابات مجلس و شوراها در شهرهاى بزرگ و بویژه تهران که در آنها مردم را وادار به تحمل تبلیغاتى کور و پرهزینه و کم فایده و در نهایت رأى دادن به افرادى که اغلب شان ناشناخته اند و تعدادشان به بیست تا سى نفر در یک حوزه انتخابیه مى رسد؛ با این که سیاستهاى کلى انتخابات در تابستان ٩٥ ابلاغ شده و راه را براى اصلاح سریع هموار کرده است.
ذ- فرصتى براى اجراى واقعى و دلسوزانه و متعهدانه سیاستهاى کلى ابلاغى در زمینه آمایش سرزمین و اولویت ترابرى عمومى و علاج فنى آلودگى ها و اصلاح ساختار جمعیت و مهار حاشیه نشینى.
ر- فرصتى براى بهبود و تقویت بهداشت عمومى و مثلاً جلوگیرى مطلق از استفاده از فاضلاب براى کشت سبزیجات و صیفى جات و استفاده از مواد شیمیایى پروارکننده.
ز- فرصتى براى پیش گیرى از نضج گرفتن تدریجى بحران آب و تخریب فاجعه آمیز سازند سفره هاى زیرزمینى و فرو نشست دشتها در کشور و عدم بازیافت و تصفیه فاضل آب.
ژ- فرصتى براى به کارگیرى نیروى جوان تحصیلکرده و متخصص براى رفع مشکلات و هموار کردن راه پیشرفت کشور.
6-دولت دوازدهم باید مبنا را بر خودباوری و مشارکت دادن به مردم و استقبال از نظارت عمومی بگذارد تا بتواند موفق شود. از امید واهی به آمریکا و اروپا باید پرهیز شود. نشناختن ماهیت پر از کینه آمریکا نسبت به انقلاب اسلامى و رفتار خدعه آمیز آمریکا نسبت به مردم ایران و برخورد تحقیرآمیز دولت آمریکا با حکومت ایران و تلاش مستمر آن دولت براى خاموش کردن نداى عدالت خواهى و حق طلبى و استکبارستیزى امت به پا خاسته ایران، فاجعه آفرین خواهد بود.
7-نادیده گرفتن وصایاى مرحوم امام درباره ماهیت شیطانى آمریکا و کم اعتنایى به رهنمودهاى مقام معظم رهبرى در مورد غیر قابل اعتماد بودن آمریکا مانع پیشرفت کشور خواهد شد.
8-تبدیل کردن تهدیدهای تحریم بتدریج و با همت جوانان تحصیلکرده و متخصص به صورت فرصت ؛ ولى تحریم در پسابرجام تهدیدى شد با هدف پژمردن قابلیتهاى خودى و سوزاندن فرصتهاى کسب شده ، و بیشتر به نفع شرکتهاى خارجى درآمد و اثرگذار شد بویژه با توجه به عدم آزاد شدن کامل اموال ما نزد بانکهاى خارجى.