
حبیب الله عسگراولادی از جمله کسانی است که از سال های دهه 40 و در جریان مبارزات نهضت انقلاب اسلامی با مرحوم قدیریان آشنا شد و از آنجا که مرحوم قدیریان از اعضای فعال موتلفه اسلامی بود، این ارتباط تنگاتنگ شد، اگرچه آن مرحوم پس از فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر عدم فعالیت سیاسی نظامیان ارتباط تشکیلاتی خود را با موتلفه قطع کرد.
ایشان لیاقت این را پیدا کرد که مقام معظم رهبری، به ایشان عنوان لقب دوست دیرینهشان را بدهند و این عزیز را مفتخر کنند؛ رضوان خدا بر ایشان باشد. در زندگیِ باصلاحیت و سداد این بنده صالح امتحانهای فراوانی هست. انشاءالله خداوند همه اینها را ذخیره کرده است برای از حالا به بعدِ ایشان. انشاءالله دعای خیرشان در باره همهمان مستجاب شود. یکی از ویژگیهای ایشان این بود که در آهنگ ولایت، امام و مقام معظم رهبری بسیار دقیق بود. ایشان از مؤسسین مؤتلفه چه در دوره اول و قبل از زندان و قبل از انقلاب و چه در دوره جدید بود، ولی از وقتی امام فرمودند بین نظامیگری و ـبه تعبیر منـ سیاسیگری یکی را انتخاب کنید، دیگر به عنوان عضو ـچه برسد مؤسسـ پایش را در مؤتلفه نگذاشت و در هیچ جلسهای شرکت نکرد. گرچه وقتی مشورت میشد، ایشان مشورتها را با اعتنا پاسخ میداد، اما سعی کرد ذوب در امامت و ولایت را کاملاً اثبات کند. یکی دیگر از ویژگیهای ایشان این بود که پیوسته به دنبال شهادت میگشت، در کوه و دشت و صحرا و ایوان و زندان به دنبال شهادت بود و به همین دلیل خطرناشناسترین عضو برای مؤتلفه بود، یعنی از هیچ خطری هراسی نداشت، زیرا میدانست این خطر او را در مسیر خواستهاش ـکه شهادت استـ قرار میدهد؛«رضواناللهتعالیعلیه». در عین حال که یک نظامی بود، کارگزار دفتر مبارک آقا و امدادگر مخلصی بود که شاید در هفته تعدادی از گرفتاران را معرفی میکرد و چانه میزد، نه اینکه فقط نامه را برای سقط تکلیف بگیرد و رویش مهر بزند، بلکه برای بعضی از مشکلات انسانها محاسن گرو گذاشت و حتی امضا کرد و خودش چک داد.از خصوصیات دیگرشان این بود که به دنبال معرفی خود نبود. در مخفی بودن و بینام بودن اصرار داشت و حتی برای بعضی از مشکلات برادران ایمانی در اختلافاتی که وجود داشت، وقت میگذاشت. در چند مورد که نمیخواهم اسم ببرم، وقتی متوجه شد اینها اختلاف مالی دارند، وقت زیادی گذاشت، ریش گرو گذاشت و تا آخر ایستاد. ایشان واقعاً برای یکی از نمونههایی که به نظر نمیرسید حلشدنی باشد، فداکاری کرد.