
محمدرضا ملکشاهی راد-ما مردم احساسی هستیم. مدیران ما هم در فضاهای احساسی روی به صحبتهایی از این جنس میآورند و در نتیجه متناسب با توان مالی و امکاناتی که در اختیار دارند حرف نمیزنند.
به طور مثال در زمانی که یک بلای طبیعی بر قسمتی از کشور وارد میشود و زندگی مردم آن منطقه را نابود میکند، مسئولین در صحنه حاضر میشوند و برای همدردی با مردم آنجا قولهایی میدهند. از جمله اینکه ما برای اینکه شما زندگیتان مثل گذشته شود وامهایی را در اختیار شما قرار میدهیم. بعد از مدتی که از حادثه میگذرد همین افرادی که این وعدهها را دادهاند میبینند از اعتبارات لازم برخوردار نیستند، پس باید از زدن حرفهای احساسی پرهیز کرد و منطقی به مسائل نگاه کرد.
باید توجه داشت که کشور ما در رابطه با زلزله، حادثهخیز است و تاریخ گذشته هم نشان از این واقعیت دارد و از اینرو تخریبهای زیادی بر کشور وارد شده است هرچند هرچه جلوتر آمدیم استحکام ساختمانها نسبت به گذشته بهتر شده است.
ما یک زمانی در یک زلزله، 40 هزار کشته میدادیم و امروز خوشبختانه با یک زلزله قویتر تعداد کشتههای ما کمتر شده و این حکایت از آن دارد که آمادگی ما با پیشرفت توام بوده ولی نکته اصلی اینجاست که آمادگی هنوز با نقطه ایدهآل فاصله دارد.
دولت و مجلس برای پیشگیری و مقابله با بحران باید در بودجه پیشبینی لازم را داشته باشند که هر وقت حرفی زدند عمل هم بکنند. در این نوع اتفاقاتی که به وقوع میپیوندد بانکها هم باید شرایط را برای دادن تسهیلات، تسهیل کنند و مردم را در روالهای طولانی اداری قرار ندهند. به طور مثال پس از زلزله غرب کشور و این حجم ویرانی، اکنون مردم در سرما از داشتن سرپناه محروم هستند و چنانچه دستگاههای مربوطه به سرعت پای کار نیایند، مردم در این گرفتاری سنگین گیر میکنند. مسئولین باید تلاش کنند تا با یک برنامهریزی دقیق در مواجه با این اتفاقات غیرقابل پیشبینی از آمادگی لازم برخوردار باشند.