
*فریدون پیدا
افتخار این را داشتم که بیست سال به عنوان دستیاردر کنار پروفسور حسابی فعالیت کنم . سوای سطح بالای علمی پروفسور ، ایشان ویژگیهای اخلاقی ای داشت که برایم جالب بود.
آقای پروفسور حسابی همیشه اول به دیگران فکر میکردند، بعد به خودشان. یک مثال میزنم خدمتتان. وقتی وزیر فرهنگ بودند، همشهریهای تفرشیشان میآیند که امکانات و بودجهای برای کارهای تفرش بگیرند. آقای پروفسور حسابی به آنها میگویند: «اگر ایران پیشرفت کند، تفرش هم پیشرفت میکند». یک چیز اضافه بر سایرین در اختیار همشهریهایشان نمیگذارند که بروند برای تفرش خرج کنند. دکتر معتقد بود که ما تا زمانی که تفکر، نگاه و عملکردمان به خودمان باشد، هیچ موقع در هیچ موردی پیشرفت نمیکنیم.
پروفسور به حق لایق لقب «مرد نخستین» بودند که از سوی مردم به ایشان اعطاء شد. این لقب را به این دلیل دادند که تعداد کارهایی که برای نخستین بار انجام دادهاند خیلی زیاد است. مثلاً دانشگاه را تأسیس کردند. دارالمعلمین ایران را تأسیس کردند. ایشان اولین بار مؤسسه استاندارد را ـکه آن موقع اوزان و مقیاسها بودـ پایهگذاری کردند. ایشان اولین دستگاه رادیولوژی را در ایران ساختند. اولین ایستگاه تعقیب ماهوارهها را در شیراز ساختند. اولین بار برای ما ساعت رسمی در افق بینالمللی درست کردند.
با اینکه این همه کار کردند و این همه مرکز تأسیس کردند و این همه خدمت کردند، هیچ موقع حرف نمیزدند و مصاحبه نمیکردند و برداشتشان هم این بود که این کاری است که من باید انجام بدهم و این چیزها گفتن ندارد. یک چیز جالب میگفتند که: «من همیشه به شجاعت افراد بیسواد خیلی حسادت میکنم، چون شجاعت دارند هر حرفی را میزنند. بدون اینکه فکر کنند این حرف اصلاً امکانش هست؟ میشود؟ نمیشود؟» آدمهای بیسواد همیشه شجاع هستند، منتهی حرف درست نمیزنند. ما فراخوان داریم که هر کس از دکتر حسابی عکسی، مطلبی یا نکتهای دارد برای ما بیاورد. عکسی آوردند که شخصی شبیه آقای پروفسور حسابی با انیشتین عکس انداخته است و گفتند این عکس آقای دکتر حسابی با انیشتین است. ما گفتیم این عکس پروفسور حسابی نیست، این فرد گودل و فیزیکدان است. میدانید چه گفتند؟ گفتند: «شما نمیدانید». این همان شجاعتی است که عرض کردم. با شجاعت به منی که بیست و چند سال با ایشان کار کردم و در باره ایشان خیلی چیزها را میدانم و لااقل از او بیشتر میدانم، چنین حرفی میزند.
* دستیار پروفسور حسابی