
ظهور و پر شدن جهان از ظلم و جور
این سئوال از دیرباز در بین برخی مردم مطرح بوده که: آیا با توجّه به روایتهایی که در آنها آمده است: «امام مهدی (عج) جهان را از عدل و داد پر میکند، همچنان که از ظلم و جور پر شده بود»، حرکتهای اصلاحی و تلاش برای برقراری عدالت در عصر غیبت معنا دارد؟ بر اساس این روایات باید جهان از ظلم و جور پر شده باشد تا امام زمان (عج) ظهور کند و اگر ما حرکتی برای از بین بردن ستم و مقابله با ستمکاران انجام دهیم، در واقع، ظهور را به تأخیر انداختهایم.
برای پاسخ به این پرسش لازم است نکاتی را یادآور شویم:
۱- اصل وجود روایات
در اصلِ وجود چنین روایتهایی تردیدی نیست و در منابع و مصادر شیعه و سنّی، روایتهای فراوانی با همین مضمون نقل شده است. از جمله در روایتی که از طریق اهل سنّت از پیامبر اعظم (ص) نقل شده، آمده است:
«شما را به مهدی بشارت میدهم. او در زمانی که مردم گرفتار اختلاف، درگیری و آشوبها هستند، در امّت من برانگیخته میشود و جهان را از عدالت و برابری پر میسازد، همچنان که از ستم پر شده بود.»
۲- مفهوم «پر شدن جهان از ستم»
نخستین پرسشی که در مورد اینگونه روایات مطرح میشود، این است که تعبیر «پر شدن جهان از ستم» به چه معنا است؟ آیا مراد از این تعبیر آن است که جهان به گونهای از ستم و تجاوز اشباع شده که دیگر اثری از عدل و داد، عدالتخواهی و انسانهای صالح، هر چند ناچیز، در آن باقی نمانده است یا اینکه مراد آن است که ستم و بیداد در جهان فراوان شده و بر عدل و داد غلبه یافته است نه اینکه دیگر هیچ اثری از عدل و داد یا انسانهای شایسته در جهان وجود ندارد؟ با توجّه به کاربردهای روزمرّه کلمه «پر شدن» و آنچه عرف معمولاً از این کلمه اراده میکند، به روشنی میتوان گفت که برداشت دوم، درستتر است.
همچنان که وقتی گفته میشود: «تالار از جمعیت پر شده است»، «مغازه پر از مشتری است»، «اتاق پر از مهمان است» یا «انبار پر از کالاست»، به معنای فراوانی جمعیت، مشتری یا کالاست، نه اشباع شدن به گونهای که جایی برای چیز دیگر در تالار، مغازه یا انبار باقی نمانده باشد.
بنابراین، «پر شدن جهان از ظلم»، به معنای ظالم و نابکار شدن همه مردم به گونهای نیست که دیگر هیچ انسان شایستهای باقی نمانده باشد. «پر شدن» در اینجا به معنای «بسیاری» و «فراوانی» ظلم و جور در جهان است.
با کمی دقّت متوجّه میشویم که خود ما هم در گفتگوهای روزانه، هنگام توصیف وضع کنونی جهان، از این تعبیر که «جهان را ظلم و ستم فرا گرفته است»، بسیار استفاده میکنیم، ولی منظورمان هرگز این نیست که دیگر هیچ اثری از عدالت و عدالتخواهی در جهان وجود ندارد.
۳- توصیفی یا تکلیفی بودن بیان این روایات
پرسش دیگری که درباره روایات یاد شده وجود دارد، این است که آیا این روایات در پی بیان تکلیف و وظیفه ما در عصر غیبت هستند یا اینکه تنها بیانکننده ویژگیهای عصر ظهور امام و آثار ظهور ایشان هستند؟ به صراحت میتوان گفت اینگونه روایات صرفاً جنبه توصیفی دارند و اساساً نسبت به تکلیف و وظیفه مردم در عصر غیبت ساکت هستند.
این روایات از یک سو بیانکننده شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جهان در پیش از ظهور حضرت و از سوی دیگر، نشاندهنده گستره اصلاحاتی است که پس از ظهور در جهان صورت میگیرد. به بیان دیگر، این روایات از یک سو، جهان پیش از ظهور را به تصویر میکشد که در همه زمینهها گرفتار ستم شده و نابرابری و بیعدالتی در آن فراگیر گشته است و از سوی دیگر، شرایط جهان پس از ظهور را بیان میکند که به مدد اقدامات اساسی و زیربنایی امام، عدل و داد در همه جای آن حاکم شده و همه روابط فردی و اجتماعی را دربرگرفته است.
بنابراین، برای پاسخ به این پرسش که مردم در زمان غیبت چه وظیفهای بر عهده دارند، آیا باید در مقابل ستم بیاعتنا باشند و حتّی به آن دامن بزنند یا اینکه باید برای از بین بردن همه مظاهر ستم و تباهی به پا خیزند؟ نمیتوان به سراغ اینگونه روایات رفت و باید به دیگر روایات مراجعه کرد.
۴- تکلیف مردم در برابر ستمها و تباهیها
حال که روشن شد روایات یاد شده، ناظر به تکلیف و مسئولیت مردم در برابر ستم نیستند، این پرسش مطرح میشود که تکلیف مردم در برابر ستمها، فسادها و تباهیهایی که در عصر غیبت در جوامع رواج پیدا میکند، چیست؟
برای یافتن پاسخ این پرسش، توجّه به چند نکته ضروری است:
۱- فقهای شیعه همه بر این موضوع اتّفاقنظر دارند که تمامی احکام و تکالیفی که در شرع اسلام مقرّر شده، به جز مواردی نادر، در زمان غیبت پابرجاست و هیچکدام از آنها تعطیل نمیشود. بنابراین، همه مسلمانان موظّفند تا زمان ظهور به همه وظایف و تکالیفی که برای آنها مقرّر شده است، عمل کنند؛ چه وظایف و تکالیف فردی و چه وظایف و تکالیف اجتماعی.
۲- برخی احکام و اصول بنیادین اسلام که همگی در آموزههای قرآنی ریشه دارند، تکلیف مردم را در برابر هرگونه ستم، تجاوز، بیعدالتی، فساد، تباهی و ناهنجاری، در همه زمانها و مکانها مشخّص کردهاند. بر اساس این احکام و اصول، هیچ مسلمانی نمیتواند در برابر امور یاد شده بیاعتنا باشد یا خدای ناکرده به آنها تن دهد تا چه رسد به اینکه بخواهد به آنها دامن زند! برخی از این احکام و اصول بنیادین عبارتند از: تکلیف فردی هر مسلمان به پرهیزکاری و ترک گناهان از یک سو و انجام اعمال شایسته از سوی دیگر؛ ضرورت تعاون و همکاری در نیکوکاری و پرهیزکاری و حرمت همیاری در گناه و تجاوز به حقوق دیگران؛ وجوب امر به معروف و نهی از منکر؛ تکلیف هر مسلمان به رعایت عدالت در مناسبات فردی و اجتماعی.
با توجّه به همین احکام و اصول است که حضرت امام خمینی (ره) در پاسخ به کسانی که معتقد بودند باید به گناهان دامن زد تا دنیا پُر از ظلم و جور شود و حضرت صاحب الامر (عج) تشریف بیاورد، میفرماید:
«یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست؛ این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید! حضرت صاحب که تشریف میآورند، برای چه میآیند؟ برای اینکه گسترش دهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن، دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند! حضرت بیایند چه میکنند؟ حضرت میآیند، میخواهند همین کارها را بکنند.»
۳- پارهای از روایات، به صراحت، وظیفه و تکلیف مردم را در زمان غیبت و انتظار روشن کردهاند و آنها را به پرهیزکاری، در پیش گرفتن اخلاق نیکو، انجام اعمالی که موجب خشنودی امام عصر (عج) میشود و ترک اعمالی که آن حضرت را آزردهخاطر میسازد، فرا خواندهاند. از این روایات به خوبی استفاده میشود که هیچ مسلمانی حق ندارد به بهانه زمینهسازی برای ظهور و تعجیل در فرج، به فساد و تباهی و ظلم و بیعدالتی تن در دهد یا به گسترش آنها در جامعه کمک کند؛ زیرا این عمل قطعاً با پرهیزکاری و اخلاق نیکو مغایر است و هرگز موجب خشنودی مصلح موعود نخواهد شد.
***
مدّت حکومت امام عصر (عج)
یکی دیگر از پرسشهایی که در مورد ظهور و رویدادهای پس از آن مطرح است، این است که حکومت امام زمان (عج) یا به طور کلّی حکومتی که پس از ظهور مستقر میشود، چند سال به طول میانجامد؟
در روایتهای شیعه و سنّی، مدّت زمانهای متفاوتی برای حکومت عدل مهدوی ذکر شده که کمترین آنها هفت سال و بیشترین آنها ۳۰۹ سال (به مقدار توقّف اصحاب کهف در غار) است. در اینجا ابتدا برخی از روایات مرتبط با این موضوع را نقل میکنیم. در ادامه، به تحلیل و بررسی وجه تفاوت مدّتهای ذکر شده در روایات و در صورت امکان، جمع بین آنها میپردازیم.
۱- مدّت زمانهای ذکر شده در روایات
هفت سال، هشت سال، نُه سال، ده سال، نوزده سال، بیست سال، چهل سال و ۳۰۹ سال، مدّت زمانهایی هستند که در روایات از آنها به عنوان مدّت حکومت حضرت یاد شده است. هر یک از دانشمندان اسلامی نیز یکی از این زمانها را ترجیح داده و در کتابهای خود آوردهاند. روایتهایی که مستند مدّتهای یاد شده هستند، از نظر تعداد و اعتبار یکسان نیستند، ولی در هر حال، برای هر یک از آنها میتوان روایت یا روایتهایی را نقل کرد (که ذکر آن در این مجال نمیگنجد.)
۲- جمع بین روایات
با توجّه به این اختلافها، عدّهای از عالمان و محدّثان شیعه و سنّی به توجیه این اختلافها و جمع میان روایات پرداختهاند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم.
علاّمه مجلسی (ره) در این زمینه مینویسد:
«اخبار متفاوتی که در زمینه مدّت حکومت امام مهدی (عج) وارد شده است، برخی بر همه مدّت فرمانروایی آن حضرت، برخی بر زمان استقرار دولت او، برخی بر سالها و ماههایی که نزد ما وجود دارد و برخی هم بر سالها و ماههای طولانی زمانی ایشان حمل میشود.»
حضرت آیتالله مکارم شیرازی نیز در این باره مینویسد:
«گرچه درباره مدّت حکومت او احادیث مختلفی در منابع اسلامی دیده میشود که از پنج یا هفت سال تا ۳۰۹ سال ذکر شده است که در واقع ممکن است، اشاره به مراحل و دورانهای آن حکومت باشد (آغاز شکل گرفتن و پیاده شدنش پنج یا هفت سال و دوران تکاملش چهل سال و دوران نهاییاش بیش از سیصد سال! دقّت کنید)، ولی قطع نظر از روایات اسلامی، مسلّم است که این آوازهها و مقدّمات، برای یک دوران کوتاه مدّت نیست، بلکه قطعاً برای مدّتی است طولانی که ارزش این همه تحمّل زحمت و تلاش و کوشش را داشته باشد.»
ابن حجر عسقلانی، از علمای اهل سنّت، درباره جمع روایات مدّت حکومت مهدی موعود (عج)، چنین مینویسد:
«در نشانههای مهدی منتظر، روایتهای هفت سال، بیشتر و مشهورتر هستند. بر فرض درستی همه روایتهای [آوارد شده در این موضوع]، میتوان آنها را اینگونه جمع کرد: حکومت او از نظر ظهور و قدرت متفاوت است. پس چهل سال ـ به عنوان مثال ـ به اعتبار همه مدّت حکومت اوست. هفت سال و مانند آن، به اعتبار نهایت ظهور و قدرت حکومت او و بیست سال و مانند آن نیز به اعتبار حدّ میانه [ظهور و قدرت حکومت او] است.»
با توجّه به مطالب یاد شده، شاید بتوان گفت که دوران زمامداری امام مهدی (عج) به طور خاص، ۳۰۹ سال است و دیگر سالهایی که در روایات ذکر شده است ـ بر فرض صحّت روایات ـ ناظر به دورانهای مختلف استقرار حکومت مهدوی از ظهور امام تا تشکیل حکومت است. البتّه این نکته را نیز باید در نظر داشت که بر اساس برخی روایات، دولت اهل بیت: پس از وفات یا شهادت امام مهدی (عج) نیز تا صدها سال استمرار مییابد.
توجّه به نکات زیر نیز در تأیید این برداشت مؤثّر است:
۱- استقرار حکومت عادلانه در سراسر زمین پس از قرنها حاکمیت کفر و ظلم نیازمند مجاهدتی طولانی و گسترده است و به یقین حضرت باید سالها در جهان حضور داشته باشد تا بتواند به همه اهداف خود
جامه عمل بپوشاند. ۲- پذیرش این مطلب که مردم، قرنها برای تحقّق حکومت عدل مهدوی در انتظار باشند و سختیها و مشکلات بسیاری را در این راه تحمّل کنند، ولی این حکومت چند سالی بیشتر به طول نینجامد، بسیار دور از ذهن است. ۳- پس از ظهور امام، عصر رجعت آغاز میشود و پیشوایان معصوم: یکی پس از دیگری به دنیا باز میگردند و پس از وفات یا شهادت امام مهدی (عج)، راه او را ادامه میدهند.
* محقق و نویسنده چندین جلد کتاب و صدها عنوان مقاله در حوزه مهدویت و شناخت آخرالزمان