
25 و 26 آذرماه یادآور دو دیدار پرسش و پاسخ رهبری با دانشجویان در سال های 66 و 67 است. به همین بهانه به برخی از بیاناتی که معظم له در دیدارهای مختلف ایراد فرمودند اشاره ای گذرا می اندازیم.
** دانشجوی موفّق، به حیث دانشجویی، این است: باید خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد، ورزش هم بکند.
** عزیزان من! رابطه با خدا را جدّی بگیرید. شما جوانید؛ به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، برای شما خیلی لازم است. مبادا اینها را به حاشیه برانید.
** مأموریت این نسل این است، کشور و ملتتان را به آن جایگاهی که معنایش این باشد که یک جامعه اسلامی به معنای واقعی تشکیل شده، برسانید. این را الگو کنید. این می شود بزرگترین وسیله برای گسترش این فکر و گسترش این تجربه در عالم؛ این مأموریت این نسل است.
** من به نظرم می رسد یکی از کارهای لازم، تشکیل جلسات فکری وسیعی است که مجموعه دانشجویی، همراه با مجموعه حوزوی، با برنامه ریزی خوب، می تواند به وجود بیاورد تا بنشینند درباره مسائل گوناگون فکر کنند.
** اصول، با سلیقه های گوناگون در زمینه های مختلف، با هم اشتباه نشود. اصول، پایه های فکری یک نظام و یک اساس حکومتی است. اسلام، استقلال، نظام دینی، رعایت قوانین اسلامی، جهتگیریِ عمومی ملت و کشور به سمت متدیّن شدن و جامعه را به سمت جامعه اسلامیِ کامل کشاندن، اینها از اصول است. اصول از این قبیل است. سلیقه ها این است که یک نفر با زید خوب است، با عمرو بد است؛ یکی از آن خوشش می آید، آن دیگری از آن خوشش نمی آید.
** مبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح می شود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل می کند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطایی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره ای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که من صریحاً اعلام
میکنم.
** اشتباه نکنید؛ من که می گویم فعّالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسئولان و علیه نظام باشد. بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را این گونه تعبیر می کنند. فکر می کنند فعّالیت سیاسی، یعنی سیاسیکاری!... نه. فعّالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجوست.
** بهترین شیوه برخورد با منکرات چیست؟ بستگی به این دارد که چه کسی بخواهد برخورد کند. اگر شما بخواهید برخورد کنید، «زبان» است. شما به غیر از زبان، هیچ تکلیف دیگری ندارید. نهی از منکر برای مردم، فقط زبانی است. البته برای حکومت، این طور نیست. لیکن نهی از منکر و امر به معروفی که در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ «انّما هی اللسان».
** هیچ وقت جلوِ انتقاد را نگرفته ام و کسی را منع نکرده ام. انتقاد صحیح و دلسوزانه ضرری ندارد؛ بعضیها طوری انتقاد می کنند که تخریب است؛ این مصلحت نیست. کسی که مسئولیت سنگینی در کشور بر دوشش هست و از او توقّع داریم که فلان کار را بکند - اقتصاد را درست کند و...- اگر ما او را تقویت نکنیم؛ اگر یک وقت ضعفی هم پیدا شد، آن را نپوشانیم؛ آیا می توانیم چنین توقّعی داشته باشیم؟
** ما طرفدار آزاداندیشی هستیم. البته من به شماها بگویم، آزاداندیشی جایش توی تلویزیون نیست؛ آزاداندیشی جایش توی جلسات تخصصی است... والّا توی جلسات عمومی و در صدا و سیما دو نفر بیایند بحث کنند، آن کسی که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد؛ آن کسی غلبه خواهد کرد که بیشتر عیّاریِ کار دستش است و می تواند بازیگری کند؛ مثل قضیه عکس مار و اسم مار. گفت: کدام یکی مار است؟ مردم با اشاره به عکس مار گفتند: معلوم است، مار این است.
** جوانیهای ما به یک معنا، جوانیهای خیلی پُرهیجان و پُرماجرایی بود؛ به یک معنا هم از آن جوانیهایی نیست که آدم حسرتش را بخورد. این را بدانید، وقتی انسان جوانیِ شما را ندارد، جا دارد که حسرتش را بخورد. عزیزان من! شما در دوران آزادی و بروز استعدادها زندگی می کنید؛ اما دوره جوانی ما این طور نبود.