
همسر و گل پسر هوای شمال زده بود به سرشون که راهی شدیم. یک به یک همه قوانین را رعایت کردیم حتی سرعت ناممکن 40 کیلومتر بر ساعت در جاده تخت آسفالت را خلاصه آمدیم و آمدیم و آمدیم تا یه جایی که دوستان همیشه در صحنه حاضر بودند. یه ماشینی کنار ما که معلوم نبود چی زده به بدن مدام میگرفت به چپ، میگرفت به راست! دقیقا جلوی چشم عزیزان و به دلیل این رفتار مجرمانه راننده کناری مجبور شدم کمی به چپ بگیرم و چرخ ماشین رفت روی خط ممتد وسط جاده! گفت بزن کنار و دستور داد که همکارش جریمه بنویسد. گفتم قبول ندارم چون مجرم اصلی رفت و شما فقط مرا دیدی. مجبور بودم که جهت حفظ جان و مال! این کار را بکنم. گفت مگه پیچیدن به چپ و راست در خیابان جرم است؟ می خواستم بگم که نکنه اول باید کارتت رو چک میکردم که رفت و کار رو به همکارش سپرد. همون
حرفها رو به همکارش هم گفتم که گفت: «چاره ای نیست. اون رئیسمون بود و دستور داد. من اگر بودم یه جوری حلش می کردم.» البته اون رئیسه واقعا پلیس بودها که گفته بود پیچیدن به چپ و راست جرم نیست.