
مردم ایران وارث یک تمدن ۷ هزار ساله در این سرزمین هستند .
پدران و مادران ما این تمدن را در سرزمینی که در آن گاهی ۸۳ درصد خشکسالی بوده ، ۲۰ میلیارد متر مکعب آب را در زیرزمین با۶۵ پارچه قنات که طول این قناتها برحسب گزارش مورخان تا دو برابر فاصله زمین تا ماه بوده مدیریت میکردند.
قناتها محصول خودیاری، همیاری و دیگریاری مردم بود و معمولا حکمرانان در سازههای شگفتیساز قناتها دخالتی نداشتند و این کار بزرگ توأم با «قنوت» و «قناعت» توسط مردم صورت میگرفته است.
امروز چگونه است با زدن هزاران سد روی رودخانهها و کندن دهها هزار چاه عمیق و نیمه عمیق نتوانستیم به مشکل و معضل آب غلبه کنیم.
سیستان انبار غله ایران بود گاهی ۱۲ هزار نفر در لایروبی قناتها با هم کار میکردند و بدون اینکه حکمرانان در مدیریت آن نقش داشته باشند مردم خود، آنهم زمانی که سخنی از آن
ان جیاوها نبود مفهوم فرهنگ همکاری و همیاری و مشارکت را درک میکردند. آنها هوشمندانه ستیزه روی تصاحب آب را به رقابت و رقابت را به رفاقت تبدیل میکردند و محصول این رویکرد افزایش برکت در زندگی خود و توسعه همهجانبه در زندگی برای برپایی یک تمدن الهی بود.
اما امروز ما در سیستان نصیبی جز طوفان شن و گرد و غبار نداریم. ما در حالیکه در فصل خشکسالی بهسر میبریم۵ برابر استاندارد جهانی آب مصرف میکنیم .آب شرب را در شستشو و همان را در تجارت و صنعت هم مصرف میکنیم. با آنکه میدانیم کشوری خشک هستیم ۷۰ درصد در کشاورزی پرت آب داریم و هنوز از سیستم غرقآبی دست نکشیدیم.
همین بساط را ما درحوزه خاک و هوا داریم.
میلیاردها تن همه روزه از خاک این کشور به خارج تحت عناوین حداقل ۱۰ معدن فعال صادر میشود. نه حساب آن را در ردیف درآمدی «انفال» داریم نه حساب و کتاب آنرا در ویرانی محیط زیست اندازهگیری کردیم.