
داستان فیلم در فضای کمدی و در عصر کنونی روایت میشود. ماجرای فیلم درباره دو خان یک روستا به نامهای فتحالله خان و امرالله خان است که بر سر انتخابات شوراها در روستای خود که «شید» نام دارد، با یکدیگر رقابت میکنند و هرکدام به کمک مشاورانی که از شهر برایشان آمده، سعی در جلب نظر و رأی مردم دارند. ایران برگر روایتگر آن دسته از افرادی است که با حرص و طمع خواستار کسب قدرت در بین اهالی روستا هستند که به صورت طنز به آن پرداخته شده است. این فیلم یک کمدی شلوغ با گویش لری است. کارگردان که خود از اهالی لرستان محسوب میشود، با افتخار با گویش خودش حرف میزند. نام روستای «شید» هم یکی از انتخابهایی بوده که با توجه به زبان لری انتخاب شده است، «شید» به معنی «نور» که یکی از کلمات اصیل است. با توجه به اینکه جوزانی در سالهای گذشته به علت مشغلههای سریالسازی حدود 16 سال کار سینمایی انجام نداده بود و بعد از بلوغ به سراغ ایران برگر آمد. البته باید گفت که فیلمنامه ایران برگر توسط مسعود جعفری جوزانی و محمد هادی کریمی بهصورت مشترک نوشته شده است.
چرا ایران برگر؟
یکی از مواردی که در مورد این فیلم مورد توجه است، استفاده از عنوان «ایران برگر» برای نام اثر است. جوزانی درباره چگونگی انتخاب نام فیلم «ایران برگر» در مصاحبه با یکی از رسانهها گفته است: دوران دانشجوییام را در سانفرانسیسکو گذراندم؛ آنموقع پول کم بود و همبرگر ارزان؛ اما بچهها به هزار و یک دلیل نمیتوانستند همبرگر بخورند. چند تا از بچههایی که هم کار لازم داشتند و هم پول تا زندگیشان بچرخد، به این موضوع توجه ویژهای کردند؛ رفتند مغازهای اجاره کردند و گوشت گاو و بره را با همدیگر قاطی کردند و پیاز به آن زدند و اسم آن را «پرژینبرگر» گذاشتند؛ یعنی «برگر پارسی». نکته جالب اینجاست که بعد از مدتی حتی آمریکاییها هم برای خرید آن صف میبستند؛ خلاصه با این ابتکار کارشان گرفت و وضعشان هم خیلی خوب شد. این بود که فکر کردم اسم فیلم به جای «برگر پارسی» به «ایرانبرگر» تبدیل شود. مضمون و مفهوم فیلم هم در همین نام نهفته است.
کمدیای که نیست
اما این فیلم منتقدانی نیز دارد، مسعود فراستی منتقد سرشناس معتقد است: ایران برگر، فیلم بدی است؛ بسیار بد. از یک فیلمساز معتبر و محترم. یک کمدی سخیف است که اجتماعی مینماید، که نیست. سعی بسیار دارد که ما را یاد برخی حوادث انتخاباتیمان بیندازد و آن را به نقد بکشد، که نمیتواند. فیلم گویی در ناکجاآباد میگذرد و زمانش هم. بیشتر ما را یاد «برره» میاندازد – منهای توان و شوخیهای مدیری – و اخراجیهای 3 و ابتذالش.
وی میافزاید: کمدی، سخت است، خیلی سخت. شاید سختترین ژانر سینماست و کمدی موقعیت سختتر از همه. کمدی، اکتسابی نیست. درونی و ذاتی است. رشد فرهنگی و اجتماعی بسیار میخواهد، نه فقط رشد و تربیت فردی. کمدی، ظرفیت بالای فردی و بویژه اجتماعی میطلبد. دموکراسی اجتماعی جدی و نهادینه میخواهد، که ما نداریم.
کمدی با جدیترین وجوه حیات اجتماعی و فردی انسان و معضلات آن سر و کار دارد. کمدی، آگاهی شجاعانه و تیز میخواهد نسبت به فسادهای اجتماعی و گوش شنوا و تربیت شده. کمدی، فرهنگ میخواهد و تمرین بسیار. تمرین نقد و پذیرش آن.
کمدی فرهنگ انتقاد از خود میخواهد. کمدی، فردیت میخواهد و خلق این فردیت روی پرده، قهرمان کمیک لازم دارد – که ما نه قهرمان تراژیک داریم و نه کمیک - فردی درگیر عدم تطابق با فرهنگ و جهان پیرامون خویش که ماجراهای خندهآورش، اساسا از عدم تواناییاش در همگامی با جامعهاش نشأت میگیرد.
اغلب فرد – قهرمان – مورد نظر تمایل بسیار دارد عضوی از جامعه شود. ترکیبی از معصومیت – و حالت کودکانه – آرمانیاش با بیتفاوتی جامعه، او را از موفقیت دور نگه میدارد. پس کمدی، کودکی زنده میخواهد نه ادای آن. اگر کمدی را تجربه نکنیم و نشناسیم، به لودگی میافتیم و توهین؛ به خود، و به جامعه.
ایران برگر در جشنواره
فیلم «ایران برگر» در بخش مسابقه سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. این فیلم سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی را در این جشنواره دریافت کرد و نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر مرد، بهترین فیلمبرداری، بهترین طراحی صحنه، بهترین صدابرداری و بهترین صداگذاری شد. یکی از مواردی که این فیلم را از آثار هم سطح خود متمایز می کند، تیتراژ پایانی آن است. شهرام ناظری که تاکنون تجربههای متفاوتی را در عرصه موسیقی ایرانی به مخاطبان ارائه داده، برای اولین بار در این فیلم بهعنوان خواننده تیتراژ حضور داشته است. در این فیلم که بسیار پربازیگر است افرادی از جمله، محسن تنابنده (فتحالله خان)، احمد مهران فر(رهام)، علی نصیریان (امرالله خان)، حمید گودرزی (سهراب)، گوهر خیراندیش (ننه نبات)، فریبا متخصص(ننه حیات)، سحر جعفری جوزانی(ماهگل)، سیاوش چراغیپور(آقای مشاور)، هادی کاظمی، اکبر رحمتی، هاشم روحانی، میرطاهر مظلومی، نیوشا ضیغمی ایفای نقش میکنند.