
از طرفی کوتاهنظریهای سیاسی، اقتصادی و اختلافات سیاسی هم سبب شده هزینه اداره کشور بالا رود. با این سیستم ایجاد شده کسی جرات پذیرش مسئولیت ندارد.
سیستم نظام مالیاتی، نظام بانکی و نظام گمرکی کشور نیز غلط است، درآمد نفت و گاز کشور ۷۰ هزار میلیارد تومان است در حالی که در بودجه امسال ۷۰ هزار میلیارد تومان برای مالیات و ۱۴۷ هزار میلیارد برای هزینههای جاری در نظر گرفته شده است! نظام بانکداریمان هم تهدید است.
از سوی دیگر در ۶ ماه اخیر ۲۰ درصد تخصیص بودجه شده است، بار سنگینی به دولت تحمیل شده و امکان سرمایهگذاری وجود ندارد که اگر این روند تداوم یابد تا سه سال آینده حتی یک ریال اعتبار تملک دارایی نخواهیم داشت مگر اینکه خدمات به مردم گران شود.
اشتغال نیز در جامعه به شکل دولتی تعریف شده است. حتی نظام آموزشی ما افرادی تربیت کرده که صرفا متناسب شغل اداری هستند. ما در بحث اشتغال مشکل نداریم، تمام مسائل به تعاریف آن برمی گردد. عدم تعیین نقش بخش خصوصی در جامعه یک ضعف جدی در این رابطه است. هر صندلی که در دولت اشغال میشود یک زنجیر برای بستن بخش خصوصی است. دولت نیاز به جراحی و یا رژیم درمانی دارد. در رژیمی که دولت باید بگیرد نیازی به جذب نیروی جدید همزمان با بازنشستگی افراد نیست و در جراحی دولت باید نیروها را برای رزم کاری آماده کرد.
تنها راه برونرفت از وضعیت اقتصادی جامعه، نسخه اقتصاد مقاومتی است که البته نسبت به آن جفا شده و مورد کمتوجهی قرار گرفته است حتی اگر کشوری سرطان اقتصادی هم داشته باشد با این نسخه معالجه خواهد شد در حالی که کشور ما با یک بیماری ساده اقتصادی مواجه است.