
دستگاههاى فرهنگى و تبلیغى کشور مواجه با سیل بنیان برانداز و مخرب شبیخون فرهنگى شدند و بیشتر در موضع دفاعى قرارگرفتند و برنامههایى را به اجرا گذاشتند که جنبه انفعالى آن غلبه دارد. کارکرد ایجابى و اثباتى و فعال آن دستگاهها هر چند فى ذاته ارزشمند بوده، در مجموع نسبتا محدود است و در هر حال برازنده شان جمهورى اسلامى نبوده است.
برنامههاى فرهنگى کشور اغلب متاثر از فعالیتهاى اقتصادى و اجتماعى بوده است. در حالى که حقّ آن است که برنامههاى اقتصادى و اجتماعى از راهبردهاى مدبرانه فرهنگى خط مشى گیرد. علت اصلى آن سوءنیت دستگاههاى اجرایى نیست، بلکه انفعالى عملکردن آنها است.
نوآورى فرهنگى ما رتبه مناسبى ندارد و با این وضع نه تنها مشکل است بتوانیم افکار عمومى جهانى را تسخیر کنیم، اقناع مردم خودمان نیز میسر نخواهد شد. دشمنان ما برضد ما راهبرد تعریف کرده اند و سپس برنامهریزى نمودهاند و آنگاه با استفاده از فریباترین تجهیزات طرحهاى منافى ارزشهاى اسلامى و ایرانى ما را به اجرا گذارده اند ولى ما اگر هم راهبرد داشتهباشیم در برنامهریزى و اجراى طرحها ضعیفیم و از نظر تجهیزات چه سخت افزارى و چه نرم افزارى کم توانیم. ما حاضر نیستیم در سبد هزینههاى خانوار بخش درخورى را به امور فرهنگى اختصاص دهیم. خطر را احساس نمى کنیم.
گرفتاریهاى فرهنگى جامعه ما که در موارد بسیارى به صورت بد اخلاقى ظاهر مىشود، ریشه در بى دانشى ندارد، بلکه ریشه آن در بى توجهى به دانش و در به کار نگرفتن دانش و در دورافتادن عملى از حکمت است و اینها همه علائم غفلت است. نه تنها درد بزرگ ما بلکه مسئله اصلى بسیارى از جوامع بشرى امروز همین غفلت است.