در نظر مکتب شیعه ، امامت یک منصب و موهبت الهی است که منحصر به حکومت و مرجعیت نمی باشد، بلکه امام حافظ و راهنمای سعادت و رستگاری دنیوی انسان هاست و امام مسئولیت دنیای بشریّت را عهده دار است .

مهدی رشیدی مهرآبادی- برای امامت تعاریف مختلفی عرضه و ارایه شده است که با نگاهی کلّی به دیدگاه مذاهب اسلامی نسبت به امر امامت چنین استنباط می شود که غالب آنها امامت را مقامی می دانند که صاحب آن ریاست امور مسلمانان را عهده دار است . باید
توجه داشت که در این نگرش به بُعد سیاسی منصب امامت تأکید بیشتری شده است .(1) مذهب تشیع معنایی فراتر از این تعریف برای امامت قائل است . در نظر مکتب شیعه ، امامت یک منصب و موهبت الهی است که منحصر به حکومت و مرجعیت نمی باشد، بلکه امام حافظ و راهنمای سعادت و رستگاری دنیوی انسان هاست و امام مسئولیت دنیای بشریّت را عهده دار است .(2)مسأله امامت از مهم ترین مسائل علم کلام اسلامی است و می توان گفت از گذشته دور تا امروز، پس از توحید هیچ موضوعی تا این اندازه توجه متکلّمین و محققان و اندیشمندان اسلامی را به خود جلب نکرده است ؛ امام علی (ع ) در نهج البلاغه امامت را برای تمام امت ضروری دانسته ، اطاعت و فرمانبرداری از او را برای مردم واجب می شمارد(3).

معاویه و تخریب جایگاه امامت
با روی کار آمدن معاویه ارزش های اسلامی از جامعه رخت بربست و دین اسلام گرفتار انحرافی سخت شد. البته ریشه های این انحراف را باید در سقیفه بنی ساعده و عدم امتداد رسالت نبیّ اکرم در ولایت اهل بیت (ع ) جستجو کرد. معاویه در طول حدود بیست سال دوران خلافت خویش (41-60 ق ) چنان اسلام را دچار انحراف و انحطاط ساخت که مسأله امامت ، به عنوان یکی از دو میراث گران بهای رسول اکرم (ص ) و یادگار سترگ او، جایگاه خود را از دست داد. وی پس از آنکه بر مسند خلافت تکیه زد، علاوه بر صف آرایی نظامی به مبارزه فرهنگی با اهل بیت (ع ) پرداخت و با تبلیغات وسیع ، جایگاه امامت را در اذهان عمومی کاملاً تخریب نمود و برای انزوای سیاسی و اجتماعی اهل بیت (ع ) از هیچ کوششی دریغ نورزید. به طور کلی او در صدد تضعیف و محو کامل فرهنگ امامت برآمده بود. در چنین شرایطی که امامت به عنوان یک اصل لازم در باور عامه مردم به فراموشی سپرده می شد، امام حسین (ع ) به دفاع از این اصل مهم پرداخت تا جایگاه آن را به عنوان میراث اهل بیت (ع ) حفظ نماید.
موضع گیری امام حسین (ع ) در برابر معاویه
امام حسین (ع ) در دوران حیات معاویه به پیمان صلح برادرش امام مجتبی(ع) وفادار ماند و با ردّ درخواست هایی که از او برای نقض صلح و قیام علیه معاویه صورت می گرفت ، از درگیری و نقص پیمان نامه صلح خودداری ورزید.(4)پذیرش صلح تحمیلی معاویه از سوی امام حسن (ع ) و ابقای امام حسین (ع ) بر آن ، استمرار طریق پیامبر بزرگ اسلام(ص ) در صلح حدیبیه بود که از هنرهای امامت و رهبری در انتخاب و اتخاذ تاکتیک موثر برای سیر به آرمان اصلی است و این تنها برای رهبرانی که از اسلام حقیقی تربیت یافته اند، امکانپذیر است . سخنان، نامه ها و سایر اسنادی که از امام حسین(ع) به دست ما رسیده، به روشنی گویای این مطلب است. این اسناد بیانگر آن است که از نظر امام، پیشوا و رهبر مسلمانان شرائط و ویژگی هایی دارد که امویان فاقد آنها بودند و اساس انحراف ها و گمراهیها این بود که عناصر فاسد و غیر لایق، تکیه برمسند خلافت اسلامی و جایگاه والای پیامبر زده بودند و حاکمیت وزمامداری آنها، آثار و نتائج بسیار تلخ و ویرانگری به دنبال آورده بود. در نخستین روزهایی که امام حسین(ع)در مدینه، برای بیعت با یزید، در فشار بود، در پاسخ ولید که پیشنهاد بیعت با یزیدرا مطرح کرد، فرمود: اینک که مسلمانان به فرمانروایی مانندیزید گرفتار شده اند، باید فاتحه اسلام را خواند(5)
پی نوشت ها در دفتر نشریه موجود است.