هم اکنون نیروی های دشمن به شکل دلال درآمده اند و نباید این دشمنان آزدانه به فعالیت خود ادامه دهند.

محمد شهاب- «هم اکنون نیروی های دشمن به شکل دلال درآمده اند و نباید این دشمنان آزدانه به فعالیت خود ادامه دهند.»
در این یادداشت برآنیم تا راهکاری برای کاهش نرخ ارز بدهیم چرا که ارز به عنوان یک متغیر کلیدی با افزایش خود اقتصاد ایران را از بین خواهد برد و اگر فکر می کنید این گونه نیست می تواند نابودی اقتصادی ایران و تشدید رکود تورمی را با افزایش نرخ ارز ردگیری نمایید.
اما چرا ارز گران می شود؟ اقتصاد ایران دچار انحراف سرمایه گذاری و نقدینگی شده است، و این انحراف سرمایه گذاری است که عاملی برای افزایش نرخ ارز و هدایت سرمایه ها و نقدینگی ها به این بازار شده است. سرمایه گذاری واژه ای است که معمولا هزینه وبازدهی را به ذهن تداعی می کند در حقیقیت سرمایه گذاری زمانی موضوعیت می یابد که فرد بداند در صورت هزینه کردن می تواند بازدهی های پی در پی داشته باشد. تولید یکی از آن مقوله هاست که متاسفانه به علت آنکه در اقتصاد ایران سیاست هایی در جهت افزایش هزینه های تولید و عدم حمایت مادی و معنوی تولید کنندگان برداشته شد، بازدهی تولید به شدت کاهش و این عاملی برای انحراف سرمایه گذاری شد. ارز و سکه و مسکن این سه کالای سرمایه ای می توانند جبران کاهش سرمایه گذاری مولد را بکنند به گونه ای که افرادی که از تولید به عنوان فاکتوری برای سرمایه گذاری ناامید شده اند را امیدوار کند، لذا ریشه سفته بازی در ارز انحراف سرمایه گذاری و کاهش بازدهی تولید بوده است. متاسفانه سفته بازی در ارز با تشدید نرخ ارز و تشدید هزینه های تولید به علت خود بقا و تضمین بیشتری می دهد به این معنا که این مسیر سرمایه گذاری نامولد در ذات خود به مولد کشی می پردازد و هر چه بیشتر جلو می رود باتشدید علت خود بقاء خود را بیشتر از پیش تضمین می کند. در همین جا چند راه به نظر می رسد، در شرایطی که سرمایه گذاری منحرف شده است و به تبع آن نقدینگی های نیز منحرف شده است با عدم اجازه به تاسیس بانکهای جدید و موسسات مالی و نظارت بر بانک ها می تواند سهم گسترده ای در جلوگیری از انحراف نقدینگی ها را داشت. هر چه بیشتر بتوانیم مانع آن شویم که نقدینگی ها وارد جریان سرمایه گذاری نامولد شوند، بیشتر می توانیم امید به خشکاندن این جریان ثروت کثیف که نابودی اقتصاد ایران و خوشحالی بیگانگان را به همراه دارد، داشته باشیم. نکته دیگر این است که توزیع ارز دولتی به هر نهادی آنقدر اغوا کننده است که اگر هم به تولید کننده برسد، تولید کننده واردات مواد اولیه خود را انجام نمی دهد و به جای سرمایه گذاری تولیدی در این وادی سرمایه گذاری می کند ( انحراف سرمایه گذاری و نقدینگی). لذا به شدت باید در مقطع کنونی جلوی این که بانکها مسئول توزیع ارز دولتی شوند را گرفت چرا که این انحراف سرمایه گذاری به جان همه همچون خوره رخنه کرده است...دولت باید افراد مورد اعتماد خود را کسانی که به فکر نظام جمهوری اسلامی ایران و دلسوز این نظام هستند را مامور تهیه مواد اولیه تولید با نرخ ارز دولتی کند و ارز های خود را در این راه خرج کند چرا که اولا با این کار هزینه های تولید را کاهش داده است و ثانیا از اتلاف منابع ارزی و تشدید انحراف سرمایه گذاری و نقدینگی جلوگیری به عمل می اورد ولی این تنها شروع کار است. به بیان دیگر اگر دولت در شرایطی که سرمایه گذاری ها منحرف و عامل تشدید رکود تورمی شده اند به فکر تولید و کاهش هزینه ها و تامین مواد اولیه ارزان برای انها باشد تنها توانسته است اثر افزایش نرخ ارز را در نابودی تولید کمرنگ نماید و از این رهگذر کمک به عدم افزایش علت انحراف سرمایه گذاری شود. قدم های بعد چه می تواند باشد؟ تاکنون چند راه حل داده شد، اول عدم توزیع ارز به نهادهایی مثل بانک و حتی تولید کننده و خرید مستقیم مایحتاج تولید توسط دولت با نرخ ارز دولتی، دوم نظارت بر بانک ها برای جلوگیری از انحراف نقدینگی و سوم کمک به بازگشت سرمایه گذاری ها به سمت امور تولیدی از طریق کاهش هزینه های تولید و حمایت های مادی و معنوی دولت....
برای این که راه حل های بعدی برای کاهش نرخ ارز گفته شود باید به مکانیزمی که در آن قیمت ارز شکل می گیرد توجه کرد و به این سوال پاسخ داد که قیمت ارز بر چه اساسی تایین می شود؟ تفاوتی که بین ارز به عنوان یک کالای سرمایه ای با کالایی مانند شیر وجود این دارد این است که قمیت شیر از طریق مکانیزم عرضه و تقاضا تایین می شود ولی قیمت ارز از دو مدل استخراج بدست می آید، مدل اول میزان تقاضا را تایین می کند و مدل دوم بر اساس تقاضای تایین شده قیمت را ایجاد می کند. برای کاهش نرخ ارز می توان هم در این دو بازار و هم در یکی از این دو بازار اقداماتی انجام داد که عاملی برای کاهش نرخ ارز شود. اگر بپذیرم که تحریم عاملی برای کاهش ارز در ایران شده است می توانیم بگوییم که به قدرتی که می توانیم در مدل اول وارد شده و با کاهش تقاضای ارز نرخ آن را کاهش دهیم به همان قدرت نمی توانیم امید به کاهش نرخ ارز از طریق مدل دوم داشته باشیم، که البته این جای خوشحالی است که می توان بدون افزایش عرضه ی ارز جلوی افزایش نرخ ارز را گرفته و آن را کاهش داد. البته توجه به این نکته ضروری است و آن این است که عرضه ی ارز زمانی جواب می دهد که قبل از عرضه ی ارز اقدامات دیگری که معولا مربوط به مدل اول است را انجام دهیم چرا که در غیر این صورت و با معطوف کردن کاهش نرخ ارز تنها از طریق افزایش عرضه ی ارز نه تنها جلوی کاهش نرخ ارز را نگرفته ایم بلکه علاوه بر اتلاف منابع شاهد افزایش عایدی سرمایه ای ارز شده و با افزایش تقاضای ارز و سفته بازی بیشتر نرخ بیشتری از ارز را در عین افزایش عرضه ی ارز شاهد خواهیم بود. زمانی که علت سرمایه گذاری در ارز که همان انحرف سرمایه گذاری از تولید به سمت ارز می باشد تغییری نکند به فرض که با افزایش عرضه، قیمت ارز کاهش یابد، این ارز های عرضه شده سریعا مورد تقاضا قرار می گیرند چون همگان می دانند که قیمت ارز افزایش خواهد یافت چرا که علت انحراف سرمایه گذاری و علت افزایش نرخ ارز تغییری نکرده است. تنها زمانی عرضه ی ارز می تواند نقش مثبت در کاهش نرخ ارز داشته باشد که جلوی این انحراف سرمایه گذاری و نقدینگی از طریق برخورد انتظامی با دلالان و متقاضیان غیر واقعی گرفته شود لذا افزایش عرضه ی ارز باید همراه با حمایت دولت از تولید و مبارزه با دلالان باشد تا جلوی انحراف سرمایه گذاری از طریق از بین رفتن ریشه سفته بازی در ارز و از طریق کاهش عایدی سرمایه ای ارز گرفته شود.
*کارشناس ارشد اقتصاد
در این یادداشت برآنیم تا راهکاری برای کاهش نرخ ارز بدهیم چرا که ارز به عنوان یک متغیر کلیدی با افزایش خود اقتصاد ایران را از بین خواهد برد و اگر فکر می کنید این گونه نیست می تواند نابودی اقتصادی ایران و تشدید رکود تورمی را با افزایش نرخ ارز ردگیری نمایید.
اما چرا ارز گران می شود؟ اقتصاد ایران دچار انحراف سرمایه گذاری و نقدینگی شده است، و این انحراف سرمایه گذاری است که عاملی برای افزایش نرخ ارز و هدایت سرمایه ها و نقدینگی ها به این بازار شده است. سرمایه گذاری واژه ای است که معمولا هزینه وبازدهی را به ذهن تداعی می کند در حقیقیت سرمایه گذاری زمانی موضوعیت می یابد که فرد بداند در صورت هزینه کردن می تواند بازدهی های پی در پی داشته باشد. تولید یکی از آن مقوله هاست که متاسفانه به علت آنکه در اقتصاد ایران سیاست هایی در جهت افزایش هزینه های تولید و عدم حمایت مادی و معنوی تولید کنندگان برداشته شد، بازدهی تولید به شدت کاهش و این عاملی برای انحراف سرمایه گذاری شد. ارز و سکه و مسکن این سه کالای سرمایه ای می توانند جبران کاهش سرمایه گذاری مولد را بکنند به گونه ای که افرادی که از تولید به عنوان فاکتوری برای سرمایه گذاری ناامید شده اند را امیدوار کند، لذا ریشه سفته بازی در ارز انحراف سرمایه گذاری و کاهش بازدهی تولید بوده است. متاسفانه سفته بازی در ارز با تشدید نرخ ارز و تشدید هزینه های تولید به علت خود بقا و تضمین بیشتری می دهد به این معنا که این مسیر سرمایه گذاری نامولد در ذات خود به مولد کشی می پردازد و هر چه بیشتر جلو می رود باتشدید علت خود بقاء خود را بیشتر از پیش تضمین می کند. در همین جا چند راه به نظر می رسد، در شرایطی که سرمایه گذاری منحرف شده است و به تبع آن نقدینگی های نیز منحرف شده است با عدم اجازه به تاسیس بانکهای جدید و موسسات مالی و نظارت بر بانک ها می تواند سهم گسترده ای در جلوگیری از انحراف نقدینگی ها را داشت. هر چه بیشتر بتوانیم مانع آن شویم که نقدینگی ها وارد جریان سرمایه گذاری نامولد شوند، بیشتر می توانیم امید به خشکاندن این جریان ثروت کثیف که نابودی اقتصاد ایران و خوشحالی بیگانگان را به همراه دارد، داشته باشیم. نکته دیگر این است که توزیع ارز دولتی به هر نهادی آنقدر اغوا کننده است که اگر هم به تولید کننده برسد، تولید کننده واردات مواد اولیه خود را انجام نمی دهد و به جای سرمایه گذاری تولیدی در این وادی سرمایه گذاری می کند ( انحراف سرمایه گذاری و نقدینگی). لذا به شدت باید در مقطع کنونی جلوی این که بانکها مسئول توزیع ارز دولتی شوند را گرفت چرا که این انحراف سرمایه گذاری به جان همه همچون خوره رخنه کرده است...دولت باید افراد مورد اعتماد خود را کسانی که به فکر نظام جمهوری اسلامی ایران و دلسوز این نظام هستند را مامور تهیه مواد اولیه تولید با نرخ ارز دولتی کند و ارز های خود را در این راه خرج کند چرا که اولا با این کار هزینه های تولید را کاهش داده است و ثانیا از اتلاف منابع ارزی و تشدید انحراف سرمایه گذاری و نقدینگی جلوگیری به عمل می اورد ولی این تنها شروع کار است. به بیان دیگر اگر دولت در شرایطی که سرمایه گذاری ها منحرف و عامل تشدید رکود تورمی شده اند به فکر تولید و کاهش هزینه ها و تامین مواد اولیه ارزان برای انها باشد تنها توانسته است اثر افزایش نرخ ارز را در نابودی تولید کمرنگ نماید و از این رهگذر کمک به عدم افزایش علت انحراف سرمایه گذاری شود. قدم های بعد چه می تواند باشد؟ تاکنون چند راه حل داده شد، اول عدم توزیع ارز به نهادهایی مثل بانک و حتی تولید کننده و خرید مستقیم مایحتاج تولید توسط دولت با نرخ ارز دولتی، دوم نظارت بر بانک ها برای جلوگیری از انحراف نقدینگی و سوم کمک به بازگشت سرمایه گذاری ها به سمت امور تولیدی از طریق کاهش هزینه های تولید و حمایت های مادی و معنوی دولت....
برای این که راه حل های بعدی برای کاهش نرخ ارز گفته شود باید به مکانیزمی که در آن قیمت ارز شکل می گیرد توجه کرد و به این سوال پاسخ داد که قیمت ارز بر چه اساسی تایین می شود؟ تفاوتی که بین ارز به عنوان یک کالای سرمایه ای با کالایی مانند شیر وجود این دارد این است که قمیت شیر از طریق مکانیزم عرضه و تقاضا تایین می شود ولی قیمت ارز از دو مدل استخراج بدست می آید، مدل اول میزان تقاضا را تایین می کند و مدل دوم بر اساس تقاضای تایین شده قیمت را ایجاد می کند. برای کاهش نرخ ارز می توان هم در این دو بازار و هم در یکی از این دو بازار اقداماتی انجام داد که عاملی برای کاهش نرخ ارز شود. اگر بپذیرم که تحریم عاملی برای کاهش ارز در ایران شده است می توانیم بگوییم که به قدرتی که می توانیم در مدل اول وارد شده و با کاهش تقاضای ارز نرخ آن را کاهش دهیم به همان قدرت نمی توانیم امید به کاهش نرخ ارز از طریق مدل دوم داشته باشیم، که البته این جای خوشحالی است که می توان بدون افزایش عرضه ی ارز جلوی افزایش نرخ ارز را گرفته و آن را کاهش داد. البته توجه به این نکته ضروری است و آن این است که عرضه ی ارز زمانی جواب می دهد که قبل از عرضه ی ارز اقدامات دیگری که معولا مربوط به مدل اول است را انجام دهیم چرا که در غیر این صورت و با معطوف کردن کاهش نرخ ارز تنها از طریق افزایش عرضه ی ارز نه تنها جلوی کاهش نرخ ارز را نگرفته ایم بلکه علاوه بر اتلاف منابع شاهد افزایش عایدی سرمایه ای ارز شده و با افزایش تقاضای ارز و سفته بازی بیشتر نرخ بیشتری از ارز را در عین افزایش عرضه ی ارز شاهد خواهیم بود. زمانی که علت سرمایه گذاری در ارز که همان انحرف سرمایه گذاری از تولید به سمت ارز می باشد تغییری نکند به فرض که با افزایش عرضه، قیمت ارز کاهش یابد، این ارز های عرضه شده سریعا مورد تقاضا قرار می گیرند چون همگان می دانند که قیمت ارز افزایش خواهد یافت چرا که علت انحراف سرمایه گذاری و علت افزایش نرخ ارز تغییری نکرده است. تنها زمانی عرضه ی ارز می تواند نقش مثبت در کاهش نرخ ارز داشته باشد که جلوی این انحراف سرمایه گذاری و نقدینگی از طریق برخورد انتظامی با دلالان و متقاضیان غیر واقعی گرفته شود لذا افزایش عرضه ی ارز باید همراه با حمایت دولت از تولید و مبارزه با دلالان باشد تا جلوی انحراف سرمایه گذاری از طریق از بین رفتن ریشه سفته بازی در ارز و از طریق کاهش عایدی سرمایه ای ارز گرفته شود.
*کارشناس ارشد اقتصاد