
شکلگیری و رشد بود. جریانی که حکایت از حضور دختری ۲۵ ساله به نام غنچه قوامی داشت، دختری که در جریان ایجاد ناآرامی در فضای ورزشگاه جزء لیدرها به حساب میآمد و کمی که ازماجرای ورزشگاه گذشت، علت حضور و ایجاد اخلال در ورزشگاه برای همه مشخص و روشن شد. نخستین بار در داخل کشور یکی از روزنامههای زنجیرهای تلاش کرد تا با عنوان پیگیری حضور زنان در ورزشگاه به عنوان یک مطالبه از ریاست جمهور به شکلی کاملا نرم و ناپیدا ماجرا قوامی را به عنوان یک کد به آنهایی که میخواست پیامش را دریافت کنند بدهد.
بعد از ماجرای این حمایت داخلی، در مسابقات والیبال تیم ملی ایران در خارج از کشور، عناصر سلطنت طلب و یا تشکلهای مدعی حمایت از حقوق زنان و فمنیستهای آن کشور، پاپیش گذاشته و با در دست گرفتن دست نوشتههایی که بیشترشان به زبان فارسی بود، خواستار آزادی قوامی در ایران شدند. گویا در آن سوی مرزها آنهایی که میبایست پیام روزنامه زنجیرهای را دریافت کنند، دریافت کرده و وارد عمل شدند و حتی نسبت به ایجاد موج روانی علیه کشور به شکل جدی در زمان محدود مسابقه اقدام کردند. اما در داخل وکیل قوامی که اکنون سابقه حمایت از موکلی یا موکلینی خاص به نام «م. ه» را دارد هم تلاش کرد تا گرایش سیاسی او را رد کند. این درحالی است که تنها با یک نگاه به سیر آنچه در داخل و سپس در خارج از کشور رخ داده میتواند گرایش سیاسی خاص او را به خوبی نشان دهد.
طبیعی است میدان یک مسابقه مهم بین المللی که لنز دوربینهای جامعه ورزش جهانی به سوی زمین مستطیل آبی آن زوم شده است بهترین فرصت برای جولان یک اندیشه خاص سیاسی است، اندیشهای که در ذات و عمق خود چیزی جز تحقیر زنان را درپی ندارد، بنابراین آنچه مسلم است این است که چندان لازم نیست یک فرد گرایش سیاسی خاص خود را بر زبان بیاورد، بلکه گاهی اعمال و رفتار او به انضمام بازتابی که از عملش ساطع میشود خود حکایت از این دارد که او درصدد اجرای چه نقشهای بوده است، متاسفانه این روزها جامعه زنان بهترین جولانگاه برای بازیهای سیاسی در کشور شده است، این درحالی است که اگر کسی خود را واقعا دلسوز حوزه زنان و خانواده میداند، بدون ایجاد جنجال و هیاهوی سیاسی در پی مطالبات حقیقی و صحیح این حوزه میرود.