
برای بررسی این فرایند با صالح اسکندری، یکی از اعضای ارشد حزب موتلفه اسلامی به گفتوگو نشسته ایم که در ادامه میتوانید خواننده این گفتوگو باشید.
اتفاقات سال 88 یکی از برهههای زمانی و بزنگاههای تاریخ سیاسی ایران بعد از انقلاب است که از اهمیت بسزایی برخوردار است، مرحوم عسگر اولادی با توجه به پیشینه مبارزات انقلابی شان و پسینه تجربیاتشان در زمان انقلاب چه برخورد و رفتاری در این زمینه داشتند؟
مرحوم استاد عسگر اولادی واقعا مصداق یک سیاستمدار متدین به تمام معنا بودند. طبیعا انتظار هم این است که ساختار در هم آمیخته دیانت و سیاست در ایران در زمینه پرورش کارگزاران سیاسی یک سیاستمدار متدین تربیت بکند. قاعدتا کارگزاری قادر به تجانس با ساختار نظامی سیاسی که در آن می گوییم سیاست عین دیانت و دیانت ما عین سیاست ماست، حالا چه به عنوان یک نخبه ارگانیک چه نخبه غیر ارگانیک، هست که بتواند در این فضا با رشد مبانی دینی و سیاسی اسلام در رفتار و فعل انفعالات سیاسی خود زمینه رشد کشور را فراهم کند. اینها در آن الگوی ایدهآل نظام سیاسی مردمسالاری دینی طبیعا باید مصداق سیاستمدار متدین باشند و منجربشوند که نخبگان سیاسی آن سیاستمدارانی متدین باشند. به حمدالله مرحوم حاج آقای عسگر اولادی واقعا مصداق سیاستورزی متدینانه بودند و در کلیه افعال و رفتار سیاسی شان این موضوع تدین به مراتب پر رنگ بود.
اگر ما بخواهیم رفتار و ابعاد سیاسی ایشان را در برهههای زمانی مختلف مورد پایش و ارزیابی قرار بدهیم طبیعا این رویکردها و کنشهای سیاسی آن مرحوم تابعی از همین سیاستورزی متدینانه است که رفتار ایشان در فتنه 88 و موضع گیری ایشان در آن برهه زمانی نیز یکی از این کنشهای سیاسی است که این موضع گیری حاج آقای عسگر اولادی محصول بیش از نیم قرن مبارزات سیاسی ایشان هست که از پیش از انقلاب اسلامی ایران شروع می شود تا اینکه ایشان را در قد و قامت یک نخبه سیاسی در تراز انقلاب اسلامی ایران مطرح میکند.
عرض من این است که نخبه سیاسی در تراز انقلاب اسلامی باید یک سیاستمدار متدین باشد.مصداق آن سیاستمدار متدین هم حاجآقای عسگر اولادی است. طبیعا در جریان فتنه سال 88 وقتی می خواهیم مواضع ایشان را بررسی کنیم،تابعی از همین سیاستورزی متدینانه است . از همان ابتدای انتخاباتی که در 22 خرداد سال 88 برگزار شد و حالا چه فرایندهای پیشین و چه روندهای پسین این انتخابات مشاهده می کنیم که مرحوم عسگر اولادی به عنوان یک نخبه سیاسی ماموریتهای اصلی خودشان را کاملا متدینانه، دین مدارانه و مجاهدانه انجام میدهند. بعد از حوادثی که در سال 88 شکل گرفت، مرحوم عسگر اولادی دیدارهای متفاوت و متعددی را با خیلی از کسانی که در اطراف و اضلاع این فتنه بوند، داشتند و خیلی تلاش کردند که اینها را به نحوی از رویکردهای قانونگریزانه، فتنه گرانه و ساختارشکنانهشان منصرف بکنند.
آیا با سران فتنه هم ایشان ملاقات داشتند؟ حاصل این جلسات چه بوده است؟
بله، ایشان در جلسهای عنوان میکردند که بعد از برگزاری انتخابات و آن اتفاقاتی که در سال 88 افتاد، من یک بار به ملاقات آقای میرحسین موسوی رفتم و این زمانی بود که آقای موسوی در حال صدور آن بیانیههای پی در پیشان بودن و بیان می کنند که در زمانی که در یک جلسه خصوصی با ایشان صحبت می کردم ایشان کاملا با مواضع کلان نظام و با ساختارهای اساسی نظام و با اصول مسلم نظام همسو بود اما همینکه صحبت ما تمام شد یک عدهای آمدند و ایشان را احاطه کردند و به همراه خود بیرون بردند و چندان راضی نبودند که این ملاقات ما با آقای موسوی تداوم داشته باشد. اطرافیان آقای موسوی زیاد راضی نبودند که در آن شرایط نامزد انتخاباتی که در انتخابات پیروز نشده بود و حالا مدعی پیروزی بود با چهره هایی که جزو فحول جریان اصولگرایی و انقلاب اسلامی هستند، دیدار کنند؛ چراکه آقای عسگر اولادی را نمیتوان در قالب یک جناح محدود کرد. اطرافیان آقای موسوی زیاد راضی نبودند که آقای عسگر اولادی با آقای موسوی صحبت کنند و با یکدیگر بتوانند تعامل داشته باشند و حاج آقا عسگر اولادی می گفتند که عده ای آمدند و ایشان را احاطه کردند و به سرعت از اتاق بیرون بردند.
رفتار بارز و خصلت عیان ایشان در جریان فتنه 88 چه بود؟
در آن زمان که خیلی از نخبگان ما سکوت کردند و به بیانی مردود شدند در جریان فتنه 88 دیدیم که آقای عسگر اولادی هم در حمایت از نظام و هم در تعبیت از فرمایشان و منویات رهبر معظم انقلاب خوش درخشیدند و موضع گیری های صریحی که آقای عسگر اولادی در برابر فتنه گران داشتند، این مساله را به خوبی نشان میدهد.
در حدود 9 ماه قبل از انتخابات سال 92 ما دیدیم که آقای عسگر اولادی مساله ای را مبنی بر توبه سران فتنه مطرح کردند. این موضوع نیز سر و صدای بسیاری در رسانه های مختلف ایجاد کرد. به نظر شما ایشان با مطرح کردن چنین مساله ای در پی چه موضوعی بودند؟
تقریبا نزدیک به 9 ماه به انتخابات سال 92 بود که جناب آقای عسگر اولادی یک رویکرد نه چندان جدیدی را منتها در رسانهها به عنوان یک رویکرد جدید استنباط شد را شروع کرد چراکه؛ قبلا نیز این رویه در رفتار ایشان بود و آمدند آن مباحث را درباره سران فتنه مطرح کردند و یک مسیری را پیش گرفتند که آن مسیر منجر به توبه دادن سران فتنه میشد. درواقع میشود گفت که آقای عسگراولادی به دنبال طلب استغفار بودند برای سران فتنه و از طرفی هم از خود آنها می خواستند که توبه بکنند.
من خاطرم هست که در همان ایام در قالب نقدی به ایشان این مساله را مطرح کردم که جناب آقای عسگر اولادی یک چنین هدف مقدسی را دارند و این نیز حاکی از سعه صدر نظام اسلامی و نخبگان و فحول انقلاب اسلامی است منتها مساله اینجاست که آیا ما همینطوری که توبه شخصی داریم و همچنین طلب استغفار برای افراد داریم آیا میشود در مسائل سیاسی و اجتماعی هم توبه کرد، آیا امکان توبه وجود دارد؟ آنجا یکسری مسائل تاریخی به اصطلاح قیام توابین کربلا مثال زده شد و یکسری مسائل فقهی را مبنی بر اینکه در توبه فردی علاوه بر اینکه پشیمانی قلبی بایستی حاصل شود، فرد بایستی در عمل هم حقوقی که ضایع شده است را جبران بکند، مطرح کردیم.درواقع در اصول توبه نیز کسی که توبه می کند آن حقوق شخصی و به اصطلاح آنچه بر گردنش هست را جبران می کنند لاکن وقتی توبه در عرصه سیاست وارد می شود و ما می خواهیم توبه و استغفار سیاسی را بررسی کنیم اینجا یک مقدار موضوع متفاوت است زیرا بحث حق الناس مطرح است. زیرا بالاخره درجریان فتنه سال 88 بخشی از اموال ،نفوس و عدهای از مردم جان و مالشان لطمه دید و عده ای از افراد هواداران آقای موسوی بودند و عده ای از اینها کسانی بودند که بسیجی و جزو خانواده شهدا بودند. حالا اگر برفرض مثال بپذریم آنهایی که هوادار آقای موسوی بودند از خون بچههایشان گذشتند اما طبیعا این بسیجی ها و نیروهای مردمی که مقابل فتنه گران ایستادند و خونشان روی زمین ریخته شد اینها که به سادگی نمی گذرند.
من مسالهای که مطرح کردم از حضور اقای عسگر اولادی این بود که شما می فرمایید که اینها باید توبه کنند، آیا آقای موسوی و کروبی میتوانند این حق الناس را بپردازند و آیا می روند از تک تک افرادی که در جریان سال 88 به صورت مالی و جانی متضرر شده اند، عذرخواهی و طلب حلالیت کنند. ایشان در پاسخ به این سئوال یک مساله مهمی را مطرح کردند و ایشان به بیانی دیگر در این زمینه که عدهای سران فتنه را محارب و عده دیگر آنها را جزو بقاء کسانی که باقی هستند مطرح می کرند،ایشان در جرمی که این افراد مرتکب شدند ایرادی نمی دید و به هر حال این جرم و رفتار مجرمانه انجام شده بود لاکن اگر ما فصل مشترک محاربه و بقی را بپذیریم آن هم این است که زمانی که بحث هم محاربه و هم بقی پیش میآید ولی فقیه چون بر همه چیز ولایت دارند و حقالناس هم یکی ازهم موارد است، ولایت فقیه در مقامی است که اگر اینها توبه می کردند میتوانست این توبه را بپذیرد. این پاسخ قانع کنندهای است که مرحوم عسگراولادی دادند که خود ایشان نیز عنوان می کردند که من برای آخرین کارم هست و برای قبر و قیامت خودم این کار را انجام میدهم و این طلب استغفار و توبه ای که کردن برای آقایان موسوی و کروبی در همین راستا بود.
آیا این مساله ممکن بود که سران فتنه توبه کنند؟
اینکه اینها واقعا بیایند پشیمان شوند و در مرحله عمل هم بیایند تا حدودی جرائمی که انجام داده اند را جبران کنند و باقی آن را بالاخره ولایت فقیه از آنجایی که بر همه چیز ولایت دارد و ولایت مطلقه فقیه هست می تواند موجبات بخشش و عفو اینها را فراهم کند؛ منتها علی رغم همه تلاشهای مرحوم آقای عسگر اولادی این موضوع محقق نشد. اما یک آثار مثبتی داشت که من فکر می کنم که مرحوم عسگراولادی میدانست که توبه این آقایان ممکن نیست و این آقایان آدم هایی نیستند که توبه کنند با توجه به روحیات اخلاقی و سوابق سیاسی و اجتماعی و افرادی که اینها را احاطه کردند. مرحوم عسگر اولادی این را به خوبی می دانست اما همین طلب استغفاری که ایشان داد منجر به پیشامد یکسری روندهایی شد که من نام آن را مهندسی معکوس انتخابات می گذارم. حالا امروز نزدیک به چند ماه از انتخابات سال 92 می گذرد و می شود خیلی حرفها را زد. منتها اگر دقت کنید می بیند که در انتخابات سال 92 یک مهندسی معکوس رخ داد که منجر به این شد که دولت یازدهم چنین فرماسیون و شکلی را داشته باشد. آن مهندسی معکوس هم به خاطر این بود که امروز این فضای آرامش و امید که در کشور حکم فرماست و رسوایی فتنه گران برای همه برملا شده است، تمام این دستاوردها ناشی از همان مهندسی معکوس بود و امروز دولت یازدهم در زمینی بذر خودش را می کارد و محصول خود را برداشت می کند که مرحوم حاج آقاعسگراولادی آن زمین را شخم زده و آماده کرده بودند.
از شش ماه به انتخابات یازدهم ریاست جمهوری این روندهای مهندسی معکوس شروع شد مبنی بر اینکه ما فضا را مهیا کنیم که برایندهای گردش نخبگان در کشور تسهیل شود و زمینه برای حضور تفکرات موجود در خانواده انقلاب مهیا شود و اینطور نباشد که نظام اسلامی متهم به تک صدایی شود. اینکه یک جریان سیاسی خاص قرار است که چند دوره قدرت را در اختیار داشته باشد. در حالی که اینطور نیست و این قدرت دست به دست می شود. ما گردش نخبگان و گردش نخبگان داریم. در آن ایام شش ماه قبل از انتخابات کسی این شجاعت را نداشت که بیاید، افکار عمومی را آماده کند مبنی بر اینکه جریانات سیاسی در خانواده انقلاب باشند که این جریانات سیاسی جزو نیستند اما اصلاح طلب هستند و با اصولگرایان زاویه دارند.
آن ایام مرزها کاملا شفاف نبود. مرز میان اصلاح طلبان داخل خانواده انقلاب و فتنه گران شفاف نبود. هر دو را به یک چوب می راندند و همه را فتنه گر می نامیدند. لاکن آقای عسگر اولادی با توجه به آن مهندسی معکوسی که در انتخابات پیش گرفتند زمینه را مهیا کردند تا تفکیکی حاصل بشود بین گرایشهای اصلاح طلبانه درون ساختار نظام با گرایش های فتنه گرانه ساختار شکن.امروز به حمدالله شما مشاهده می کنید که دولت یازدهمی تشکیل شده است که این دولت جزو خانواده انقلاب است.
رئیس جمهوری بر راس کار آمده است که بخشی از تاریخ و خانواده انقلاب است، البته ممکن است با اصولگرایان نیز زاویه خاص خودش را داشته با شد.لذا مهمترین دستاورد مرحوم عسگراولادی در روند طلب استغفار برای فتنه گران این بود که اولا افکار عمومی را آماده می کرد که تفکیکی میان بین اصلاحطلبان درون ساختاری و اصلاح طلبان ساختارشکن یا فتنه گران ایجاد بکند و امروز واقعا دولت یازدهم بذر خودشان را در زمینی می کارد که مرحوم عسگر اولادی آنرا آماده کرده است.امروز اگر آرامشی در کشور است و تدبیری هست و تیرهای دشمن در انتخابات سال 92 به خطا رفته است که اینها می گفتند که نظام از چند ماه پیش مشخص است که بارهای مقام معظم رهبری مطرح کردند که نظام هیچ نامزد مشخصی ندارد و هر 8 نامزد جزو خانواده انقلاب هستند. لذا آن چیزی که باعث شد که تیر دشمن به خطا برود همین فضا سازی و آماده سازی افکار عمومی برای در دست گرفتن قدرت توسط یک جریانی که شاید به ظاهر اصولگرا نباشد اما معتقد به امام، پیروی از رهبر انقلاب و ساختارها و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.
من فکر می کنم این بزرگترین پیشرفتی بود که ما در انتخابات سال 92 داشتیم و این هم ناشی از همان تفکر هوشمندانه مرحوم عسگر اولادی بود با آن تاکتیکی مهندسی معکوس که زمینه را برای رسوایی واقعی فتنه گران فراهم بکنند.