
چون شما بالأخره زمانی که در مجلس بودید، در کمیسیون فرهنگی مجلس حضور داشتید. وضعیت فرهنگی کشور وضعیت خیلی مطلوبی نیست و فقط هم نمی خواهیم به وضع بانوان، حجاب، عفاف و اینها متمرکز شویم که یک بخش آن است، قبول دارید این وضعیت، وضعیت مطلوبی نیست؟
دقیقا، بالأخره فارغ از نگاه سیاسی مجالس مختلف. کاری نداریم که مجلس ششم، هفتم، هشتم، نهم یا الان قوانینی را تصویب کردهاند و این قوانین از فیلتر شورای نگهبان گذشته، یعنی قوانین مصوبی که نه خلاف شرع بوده و نه خلاف قانون اساسی، سؤال من این است این قوانین چرا اجرا نمیشود؟
سؤال اساسی من این است وقتی ما در مجلس هفتم چند سال، فکر میکنم بیش از سه سال روی قانون تسهیل ازدواج جوانان کار کردیم، من یادم است تقریبا چند ماه پیش بود، برخی از نمایندگان این مجلس دهم گفتند یک قانونی است باید بازنگری شود. چرا اجرا نمیشود؟! قانون حاکم است، چرا اجرا نمیشود؟
ناظرش هم مجلس است؛
ناظرش هم مجلس است. همان زمان یادم است یکی از نمایندگان محترم که فکر کنم اسم نیاوریم بهتر باشد، رئیسجمهور را خواستند و اولین سؤال از رئیسجمهور وقت صورت گرفت که چرا به مسائل فرهنگی جامعه توجهی نمیشود، رئیسجمهور هم جواب درستی نداد. خب، کار باید به کجا برسد؟ ما قانون «فرهنگ گسترش عفاف و حجاب» را داریم، مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی، فکر میکنم از سال 84 بود.
بله. 84؛ 44 دستگاه یا بیشتر...
همه دستگاهها، بیست و خوردهای دستگاه، 127-128 بند و ماده دارد، ببینید اگر ایراد دارد که دارد...
ایرادش را برطرف کنند.
چرا دارد؟ به دلیل اینکه سال 84 تا الان سال 98، 14 سال از این موضوع میگذرد، یکی از مواد این قانون، محصور کردن محیط مدارس دخترانه است؛ یعنی محرمسازی. چرا دختر ما وقتی وارد مدرسه میشود باید این مقنعهاش را جلو بکشد؟
در صورتی که همه کادر هم خانم هستند.
بله، همه کادر خانم هستند، حتما مردم عزیز ما می دانند در برخی از مدارس غیرانتفاعی وقتی میخواهیم وارد مدرسه شویم همه محرمسازی شده، محصور شده، نامحرم وارد نمیشود یا یک بخش جداگانهای دیدهاند، دور تا دور حیاط را پوشاندهاند، از همان ابتدای ورود بچهها و معلمان حجابهایشان را برمیدارند. چه اشکالی دارد؟ چرا ما باید حلال خدا را حرام کنیم، حرام را حلال کنیم؟
چیزی که برای بعضی از مدارس غیرانتفاعی فراهم شده، فقط برای آنها باشد؟ آنهایی که پول ندارند چه کاری باید انجام دهند؟
چرا مدارس دولتی... من این را چندینبار در همان دوران نمایندگی که رئیس فراکسیون زنان بودم، با مسئولان آموزش و پرورش مطرح کردم، برای من عدد و رقم چرتکه میانداختند، ماشینحساب میزدند که اینقدر پول نیاز داریم؛ گفتم باید داد، چطور شده که ما در مسائل دیگر خوب پول میدهیم، یک جاهایی مجبور هستیم پول بدهیم، اینجا هم مجبور است، این همان پیشگیری قبل از درمان است. تنها دستگاهی که به آن قانون عمل کرد، فقط نیروی انتظامی بود که هر وقت آمد عمل کند، زدند به سر نیروی انتظامی و عملکردش و یک جریانسازی برای اینکه این موضوع در نطفه خفه شود.
برخی وقتها من با خانوادهام - حالا آن زمانی که نایبرئیس کمیسیون فرهنگی بودم - بالاجبار باید فیلمها را رصد میکردیم، خودم علاقه دارم، بچهها هم علاقه دارند، قبل از این مسئولیت و بعد از این مسئولیت اگر فرصت شود میرویم، یا در خانه میبینیم، از دیدن بعضی فیلمها عرق شرق روی پیشانی منِ مادر مینشیند.
بله، همین طور است.
بقیه موارد دیگر، حالا نمیخواهیم همه را مرور کنیم. عرصههای مختلف است که به نظر میآید آن عزم وجود ندارد و یک دستور کار است که میخواهد این موضوع ترویج شود، قبح قضایا ریخته شود و این خیلی بد است.
آن دست چی هست؟
آن دست، وجود و حضور برخی از افرادی هستند که قدرت دستشان است و آن دقتنظر لازم برای حفظ و صیانت از ارزشهای دینی و اسلامی را ندارند.
از روی عمد یا سهو؟
انشاءالله که سهو است، اگر عمد باشد که خیلی بد است.
اگر من درست نمیگویم، اصلاحش کنید که یک مقدار هم به این ماجرا داریم سیاسی نگاه میکنیم، فرهنگی نگاه نمیکنیم، بعضی از افراد هم که شاید دیدِ سیاسیشان دید متفاوتی باشد، ولی خب خانوادهدار هستند، اهل حُجب و حیا هستند، اهل دین و دیانت هستند، ولی شاید به خاطر مسائل سیاسی، رویکردهای سیاسی و فضایی که وجود دارد به این سمت میروند.
فضای بد فرهنگی یا فضای ضدفرهنگی که ایجاد شده همانطور که شما فرمودید، بخشی از آن سیاسی شده، بعضا از خارج کشور هم دستورهایی میگیرند، تبدیل به یکسری نافرمانیهای مدنی ممکن است بشود، شاید گفتنش خیلی خوب نباشد که ما بگوییم مسائل فرهنگیمان به نافرمانیهای مدنی دارد نزدیک میشود، ولی هست، واقعیت امر هست که یک نفر که خیلی هم وجههای نداشته باشد، از آن طرف آبها خط میدهد، این طرف هم یک عده هدفمند و هماهنگ با آن طرف عمل میکنند، یک عده هم ناآگاه هستند و خط میبرند، ولی به نظرم میآید عموم مردم ما مردم فهیمی هستند، امتحانهای متعددی دادهاند، در مسائل فرهنگی هم ثابت کردهاند، دارند زندگی عادی خودشان را میکنند.
چون من در دانشگاه هستم میبینم، من دانشکده هنر و معماری درس میدهم. واقعا یک وقتهایی خجالت میکشم سر کلاس میروم. برخی وقتها به خانوادهام گفتهام از ترم آینده درس نمیدهم، ببینید چرا در یک محیط... آیا دنیا این طوری است؟ آیا دانشکدههای غربی هم که ما میخواهیم همه چیز را از غرب الگو بگیریم، اینطوری هستند؟ چرا خوبهایشان را الگو نمیگیریم؟
همین دیروز در دانشگاه دختر خانمی را دیدم که شلوار کوتاه پوشیده و زنجیر به پا، در دانشگاه راه میرود. من میخواهم بگویم خانوادهها هم نقش دارند، انتظامات دانشگاه هم فکر کنم بیخاصیت شده دیگر. قرار هم نیست حراست وارد شود، قرار هم نیست
جواب آنچنانی نمیدهد.
جواب هم نداده است. از اینکه میبینم - یک وقت خدای ناکرده بحث ظاهر نیست - میبینم که شأن و منزلت دختر خانمها زیر پاگذاشته میشود. چرا یک دختر خانم نباید شأن خودش را خودش رعایت کند؟ چرا نباید آقا پسرهایمان شأن انسانی را رعایت کنند، اینها آیندهسازان کشور ما هستند.