نگاه

مزیت‌گرایی جغرافیامحور در آموزش عالی

پس از یک دوره گشایش و توسعه، سپس با فروکاستن درصد جمعیت جوان جویای تحصیل کشور، مطالبه و اشتیاق تحصیلی رو به کاهش گذاشت و کاهش استقبال مذکور با پشت سر گذاشتن سطوح تحصیلات کارشناسی و سپس تحصیلات تکمیلی، روندی است که تا امروز هم ادامه دارد

صالح اسکندری- پس از یک دوره گشایش و توسعه، سپس با فروکاستن درصد جمعیت جوان جویای تحصیل کشور، مطالبه و اشتیاق تحصیلی رو به کاهش گذاشت و کاهش استقبال مذکور با پشت سر گذاشتن سطوح تحصیلات کارشناسی و سپس تحصیلات تکمیلی، روندی است که تا امروز هم ادامه دارد. حتی در طول دوره نزول کمی، مجددا شاهد تاثیر طبیعی جغرافیا و این‌بار در وضعیتی سلبی هستیم. تاثیر طبیعی مذکور، این‌بار در قالب اولویت‌ تعطیلی رشته‌محل‌های کم‌طرفدار ظاهر شده است. به عبارت دیگر، مجددا جغرافیا عامل تعیین‌کننده مهم قبض واحدهای دانشگاهی در سراسر کشور است. در عین حال، تحلیل تک‌عاملی متکی‌بر متغیر «استقبال جمعیت جوان»، مبین همه واقعیت نیست. یکی از مهم‌ترین و موثرترین متغیرها را بتوان امکانات طبیعی یا زیربنایی خاص هر منطقه دانست. ما می‌دانیم که مجاورت با دریا، اقتصاد متفاوتی از کویرنشینی را شکل و توسعه می‌دهد. با همین استدلال، شهروندان شهرهای حاشیه دریا، بیش از کویرنشینان از اقتصاد دریا استقبال می‌کنند و بنابراین، بیش از سایرین به تخصص‌گرایی در دانش و فناوری‌های مرتبط با دریا اشتیاق دارند.

تحلیل چند عاملی نشان می‌دهد اولا مجموعه متغیرهای موثر بر نهادهای دانشگاهی چیست و ثانیا، رابطه خطی و متوالی این متغیرها از چه الگویی تبعیت می‌کند. این نوعی مواجهه اصولی با نیاز جامعه و تخصص‌گرایی مبتنی‌بر جغرافیاست که در عین تنوع ضروری، نوعی عدالت مبتنی‌بر استعداد در آن مستتر است. حرکت در مسیر طبیعی نیاز جامعه، بیش از همه مستلزم کاوش و دقت نظر در بازخوردهایی است که از بدنه اجتماعی به دانشگاه صادر می‌شود. شناسایی زمینه‌های تاریخی– اجتماعی مناطق متنوع، توجه به نسبت‌‌های جمعیتی، آمایش قابلیت‌های طبیعی مناطق، احصای زمینه‌های مستعد توسعه و آینده‌نگری مبتنی‌بر تحلیل روندها، سازوکارهای ضروری تخصص‌گرایی بر پایه محوریت مزیت نسبی مناطق است. مبنای تقسیم‌بندی در منطقه‌گرایی می‌تواند مولفه‌های هویتی مانند قومیت و مذهب، منابع طبیعی مانند مزیت برخورداری خاص از زمین حاصلخیز، مناطق نفتی، مناطق بادخیز، دریا و آب، کویر، بیابان، جنگل و غیر آن، ریشه‌های تاریخی مانند وابستگی‌های تمدنی متنوع یا ترکیبی از این مولفه‌ها باشد.

در هر حال، این سازوکار نه‌تنها حاوی خیر اجتماعی، عدالت‌گرایی، استعدادباوری و نیازمحوری است، بلکه نوعی تغییر مسیر جدی از کمی‌گرایی به کیفی‌گرایی را به‌عنوان رویکرد کلان دانشگاه آزاد اسلامی دنبال می‌کند. این تصحیح رویکرد، بیش از آنکه در زمینه آموزش و تدریس موضوعیت داشته باشد، راجع به آینده تحقیقات و اقتصاد دانش‌بنیان است.

https://www.shoma-weekly.ir/dLQoPy