
خبرگزاری جماران در خصوص آشوب اخیر به گفت وگو با محمد کاظم انبارلویی نشسته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
چراجریان اصولگرا در تحلیل وقایع اخیر غایب است؟ این درحالی است که اصولگرایان به ویژه در هر انتخاباتی همواره خود را حامی فرودستان و مستضعفین جامعه معرفی می کنند وعمدهاعتراضات اخیر نیز به گفته جامعه شناسان، اعتراض حاشیه نشینان بوده است.تحلیل شما از این مسأله چیست؟
اصولگرایان در اینباره سکوت نکردهاند و بیانیه های مختلفی دادند. برای نمونه، حزب موتلفه اسلامی هم در اعلام مواضع دبیرکل و هم حزب در این ارتباط موضع گیری کرد. همچنین رجال اصولگرا مفصل در این رابطه حرف زده و تحلیل ارائه کردند. ولی به دلیل اینکه سایت جماران مواضع اصولگرایان را منتشر نمی کند، یا از این مواضع بی خبر بوده یا مورد غفلت قرار داده است!
اتفاقاتی که در هفتههای اخیر رخ داد مسألهای اجتماعی و اقتصادی بوده است. اصل مسأله اصلاح قیمت بنزین نیز مسأله ای کارشناسی بوده که دولت پای آن ایستاده است. از آنجا که دولت فعلی ناکارآمد است، در نحوه و زمان اجرای این طرح دچار اشتباهاتی فاحش شد. در حالی که ما همواره مورد تهاجم سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا هستیم و باید حواس خود را بیشتر جمع کنیم.
دولت به دلیل ناکارآمدی و کاربلد نبودن نتوانست طرح اصلاح قیمت بنزین را به درستی اجرا کند. و چون توطئه اراذل و اوباش سیاسی همراه این پدیده شد، خسارت های زیادی به کشور وارد آمد. شما ببینید ما 1148 شهر در کشور داریم و در بیش از 1000 شهر هیچ اعتراض و تظاهراتی نظیر بانک آتش زدن و به آتش کشیدن خانه مردم رخ نداد. بی تردید در شهرهایی که دچار آشوب شدند جریان نفاق و سلطنت طلب و سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل فعال بودند و رسانههای دشمن نیز پنهان نمی کردند که چنین غائله ای را به وجود آوردند.
مردمی که معترض واقعی بودند وقتی ماجرا را فهمیدند، دور آشوبگران را خالی کردند و این غائله در عرض 48ساعت جمع شد. در حالی که اگر مردم معترض بودند اعتراضات هفتهها به طول می انجامید. و لذا دیدیم که پس از خوابیدن غائله و آشوب، همین مردمی که به نحوه اجرای طرح اصلاح قیمت بنزین اعتراض داشتند به خیابان ها ریخته و از نظام دفاع کرده و اقدامات شرورانه منافقین و سلطنت طلبان را محکوم کردند. این موارد نکاتی بود که در بیانیه های اصولگرایان و رهبران سیاسی اصولگرا مطرح شدند. در این میان، مطلبی که بسیار مهم بوده بیانیه مربوط به سران فتنه و 77 نفر از اصلاح طلبان بود که رسما از سلطنت طلبان و آشوبگران دفاع کردند.
این درحالی است که شماری از حافظان امنیت، در حالی که اصلا سلاحی نداشتند و مردم را به آرامش دعوت می کردند با قمه و چاقو به شهادت رسیدند. اما سران فتنه به بهانه این که باید حق اعتراض برای معترضین قائل شویم، حق قمهکشی برای سلطنتطلبان و منافقین قائل شدند. این نکتهای بود که من در سرمقاله اخیر خود نیز به آن اشاره کردم. ما یک حق اعتراض در کشور داریم که حدّ و حدود و مطالبات در آن مشخص است. اما بسیاری از منافقین و سلطنتطلبان در این اعتراضات علاوه بر قمه کشی حتی به سمت مردم شلیک کردند. فیلمهای این مسأله وجود دارد که بسیاری افرادی که در این تجمعات از پشت تیر خوردهاند، توسط همینها کشته شدند.
ما آبان امسال وارد فتنهای شدیم که میتوان گفت فتنه سوم بعد از سالهای 78 و 88 بوده است. هر ده سال گرفتار یک نبرد نرم با آمریکاییها میشویم. دولت در این زمینه کوتاهیهایی کرده و مردم نیز به همان کوتاهیها اعتراض دارند. در واقع این وسط با اجرای این طرح، نمک تازهای روی سفره محرومین و مستضعفین پاشیده شد. بیتردید کسانی که ماشین ندارند و از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده میکنند یا کسانی که در روستاها هستند از این طرح منتفع خواهند شد و رقم جدیدی از یارانه به آنها رسیده و به هیچ وجه اعتراضی نخواهند داشت.
ولی طبقه متوسط شهری از این طرح آسیب هایی دیده که دولت باید آنها را ترمیم کند. این اولین بار نبود که دولتی در ایران چنین طرحی را اجرا می کرد؛بلکه در دوره احمدی نژاد نیز مسأله کارت سوخت و افزایش قیمت بنزین اتفاق افتاده بود منتها چنین بساطی که در یکی دوهفته اخیر دیدیم، مشاهده نشد. مردم در آن مقطع راضی بودند. با این طرح آنزمان جلو قاچاق سوخت به میزان قابل توجه ای گرفته شد و تولید و مصرف کنترل شد. به هر حال ما از این برهه عبور خواهیم کرد و روسیاهی آن به آمریکا و گروهک های مخالف و منافقین جدید خواهد ماند.
عده ای چنین تحلیل می کنند که اصولگرایان در کشور به محض وقوع هر اتفاق و اعتراضی در کشور، آن را به آشوبگری و فتنه تقلیل می دهند. لذا این انتقاد را مطرح می کنند که این جریان سیاسی اصلا نفس اعتراض را به رسمیت نمی شناسد و از وزارت کشور یا نهادهای قانونی نمی خواهد که مجوزی برای اعتراضات قانونی صادر کنند. این انتقاد تا چه اندازه وارد است؟
کسانی که چنین تحلیل وارونه ای می کنند، یا مطلع هستند یا اینکه اطلاعی ندارند. ما هر سال دههایا چه بسا صدها اجتماع مسالمت آمیز مردم را حتی بدون مجوز وزارت کشور داریم. شما اگر گاهی از جلو وزارت آموزش و پرورش یا وزارت صمت حرکت کنید خواهید دید عده ای جمع شدند و شعار می دهند و در مجموع معترض هستند. یا در مسأله موسسات مالی و اعتباری تا مدت ها شاهد اعتراض مالباختگان در مقابل مجلس و جاهای دیگر بودیم، اما هیچ موقع نتیجه این اعتراضات تخریب و شعار علیه نظام نبوده است. از این رو، با اینکه هیچ مجوزی برای آن اجتماعات صادر نشده بود، ولی نظام اعتراض آنها را به رسمیت شناخت. صدایشان را شنیده و مسائل آنها را حل کرده است.
بنابراین ما یک حق اعتراض مشروع و قانونی داریم که نیازی به مجوز وزارت کشور هم ندارد. اعتراضی که نظام به رسمیت می شناسد همین است. اما یک حق قمه کشی و چاقوکشی هم هست که سران فتنه و دشمنان اسلام برای خود قائلند. مانند شورشی که در 30خرداد سال 60 انجام شد. ترورها و انفجارهایی که رخ داد و 17هزار نفر از ملت ایران را کشتند. لذا حق قمه کشی با حق اعتراض متفاوت است. امروز اعتراضها از سوی نظام به رسمیت شناخته شده و حتی مردم بدون اخذ مجوز دست به اجتماع میزنند.
ما دولت را جدااز نظام نمیدانیم. مسئولیتهای دولت، قوه قضائیه و مجلس هم مشخص است. آنچه در شورای هماهنگی سران قوابعد از تحریمهای ظالمانه آمریکا تصویب شد این بود که در تصمیمات ملی، نظر سران قوا لحاظ شود.
این حرفی وارونه است که میگویند اصولگرایان حق اعتراض را به رسمیت نمی شناسند. شما ببینید که آشوبگران مغازهها و خانههای مردم را آتش زدند. اینهایی که در تلویزیون می بینید که دروغ نیست. یکی نیست بپرسد به آتش کشیدن پاساژ مردم چه ارتباطی به افزایش قیمت بنزین دارد؟ یا با توجه به اینکه بیشتر بانک ها خصوصی هستند و اموال مردم در آنها قرار دارد، برای چه باید بانک ها را به آتش بکشند؟ چرا اتوبان ها را بستند؟ فکر نکردند اگر یک مریض قلبی در آمبولانس نیاز به دسترسی فوری به بیمارستان داشته باشد باید چه کند؟
بخش عظیمی از مردمی که روز دوشنبه هفته گذشته با حضور در خیابان ها، اغتشاشات اخیر را محکوم کردند، نشان دادند که با اینکه به دولت معترض هستند اما آشوب را تایید نمیکنند.
در همین تجمع اخیرشاهد بودیم که دست نوشته هایی با موضوع «لیاخوف کجایی؟» یا «وضع فعلی نتیجه انتخاب شماست» در دست عده ای جلب توجه می کرد. با توجه به اینکه اصولگرایان پیشتر حرفهایی از این دست زده بودند، آیا مطرح شدن چنین مواردی در تجمعات مردمی نمی تواند نوعی سوءاستفاده یا تسویه حساب با رقیب به حساب آید؟
این مسأله هیچ ربطی به اصولگرایان ندارد. در راهپیمایی اخیر تمام کسانی که ممکن است به اصلاحطلبان هم رأی داده باشند، حضور داشتند. خیلیها ممکن است به این دولت و مجلس رأی داده باشند ولی تصمیم گرفتند که در رأی خود تجدیدنظر کنند. شما نظرسنجیها راجع به میزان محبوبیت رئیسجمهور یا تمایلها برای رأی به نمایندگان فعلی مجلس را ببینید. دست کم تعدادی از مردمی که به این دولت و مجلس رأی دادند نشان دادند که به دلیل ناکارآمدی این دو نهاد رای خود را پس گرفتهاند و این مسأله را در همین راهپیمایی ها مطرح کردهاند.
راهپیماییهایی از این دست مربوط به یک جریان نیست. چون اصولگرایان که به این دولت رأی نداده بودند. ولی با این وجود دولت رامشروع و قانونی و متکی به آرای مردم می دانند. این گونه نیست آنهایی که به دولت رای داده اند شب بخوابند و فردایش رأی خود را پس بگیرند. ما نظامی مردم سالار و دموکراتیک هستیم که نظمی دموکراتیک داریم. حالا که دولت یک تصمیمی گرفته و مخالفان و موافقانی دارد اما برای بیان مواضع، ادب و آدابی وجود دارد. چاقوکشی، تیراندازی به سوی مردم یا بستن اتوبان و خالی کردن یک کامیون سنگ در آن جزو ادب و آداب اعتراض نیست. زیرا کسانی که در این قبیل مواقع ضرر می کنند خود مردمند. مردم که به خودشان ضرر نمی زنند. چه کسانی این کار را می کنند؟ منافقین، سلطنت طلبان و ضدانقلاب. ما باید حساب خود را از این جماعت جدا کنیم.
متاسفانه برخی از اصلاحطلبان که ما آنها را «اصلاح طلبان بدخیم» میدانیم، از منافقین و سلطنتطلبان دفاع کردند. بیانیه آقایان موسوی و کروبی بیانگر این مسأله بود.
اگر ما به بهانه حضور منافقین و سلطنت طلبان از مردم بخواهیم که در خانه بمانند و اعتراض نکنند، چه معنایی را به ذهن متبادر می کند؟ در روند اعتراضات چگونه میتوان صف معترضین مسالمت جو را از فرصت طلبان جدا کرد؟
جدایی صفها رخ داد و این مسأله هیچ ابهامی ندارد. ظرف 48 ساعت این اتفاق افتاد. باید پرسید چرا؟ برای اینکه مردم بصیر و علاقه مند به نظام خیلی زود حساب خود را از آشوبگران جدا کردند. اگر این اتفاق نمیافتاد که تخریب ها و آشوب ها ادامه پیدا می کرد.
چرا یک عده هنوز هم فکر می کنند که طرح افزایش نرخ بنزین تصمیم دولت به تنهایی بوده است؟ درحالی که این تصمیم سران قوا بالاتفاق و به تعبیری تصمیم نظام بوده است.
ما دولت را جدااز نظام نمیدانیم. مسئولیتهای دولت، قوه قضائیه و مجلس هم مشخص است. آنچه در شورای هماهنگی سران قوابعد از تحریمهای ظالمانه آمریکاتصویب شد این بود که در تصمیمات ملی، نظر سران قوا لحاظ شود. با اینکه این مسأله در سطح ملی و در مجلس تصویب شده بود اما دولت آن را اجرا نمیکرد و در نهایت امسال تصمیم گرفت که این طرح را اجرا کند. هیچکس در اینکه این تصمیمی درست بوده که اجرایش با منافع ملی کشورمان گره خورده بود، شکی ندارد.
آنهایی که با این طرح مخالف بودند با زمان و نحوه اجرای آن مخالفت کردند نه با اصل طرح. برای اینکه شما نمیتوانید همچنان بنزین را هزار تومان بفروشید؛ وقتی که در مرزها بنزین بالای 10 هزار تومان به فروش میرود. همچنین شما با هیچ راهکاری نمیتوانستید جلو افزایش مصرف سوخت در کشور را بگیرید و اگر به همان روال سابق ادامه پیدا میکرد مجبور به واردات بنزین میشدیم. چرا میگویند مصرف بنزین و انرژی در ایران مشابه چین است؟ خب این میزان را که ما مصرف نمیکنیم بلکه بیشترش قاچاق می شود.
به عنوان سوال آخر درباره عملکرد صداوسیما که وظیفه اقناع سازی افکار عمومی پیش از اجرای این طرح را برعهده داشت، چه نظری دارید؟ برخی معتقدند این سازمان نتوانسته به خوبی از پس اقناع افکار عمومی برآید.
صداوسیما به قدری در این وقایع دقیق عمل کرد که به نظرم پنجاه درصد مهار این حوادث برعهده آن بوده است. شما ببینید وقتی پیش از اجرای این طرح به سراغ سخنگوی دولت و وزیر نفت میروند و آنها چنین حرفهایی میزنند، صداوسیما می تواند چه کار کند؟ وزیر نفت در آن مقطع اجرای چنین طرحی را تکذیب کرد و سخنگوی دولت نیز ترجیح داد هفته بعدش درباره آن حرف بزند. این بیصداقتی برخی مسئولین را نشان میدهد. البته نمیتوان انکار کرد که تعداد زیادی از مسئولین پای کار بودند و تنها برخی ضعیف عمل کردند که در آینده باید به نحوه عملکرد آنها رسیدگی شود.
دولت قبلی هم چنین طرحی را اجرا کرد. کجا چنین بساطی درست شد؟ به هرحال الان وقت این نیست که طرح افزایش قیمت بنزین را زیر سوال ببریم. زیرا به موجب این طرح پولی به جیب مردم وارد شده، مصرف بنزین 20درصد کاهش پیدا کرده و جلو قاچاق گرفته شده و مصرفها با بازگشت دوباره کارت سوخت حساب و کتاب پیدا کرده است. اینها همه فواید این طرح است. ضمن اینکه آمریکاییها پیشتر گفته بودند که میخواهند در دیماه آشوب به پا کنند و ساعت آشوب خود را جلو انداختند و لو رفتند. آنها فکر نمیکردند نظام ایران تا این اندازه اقتدار داشته باشد که بتواند 48 ساعته فتنه جدید را جمع کند.
نظامی که قادر است در هوا، دریا یا زمین اگر یک گلوله به سمت کشور شلیک شود مقتدرانه پاسخ دهد و پهپاد آمریکاییها را بزند، به این اندازه قدرتمند است که اگر عوامل آمریکایی در داخل بخواهند دست به شرارت بزنند، آنها را جمع کند. از یاد نبریم که این نظام متکی به مردم است و این مردم بودند که با نظام همکاری کردند و باعث شدند که این غائله 48ساعته بخوابد. اگر مردم معترض بودند که چنین اتفاقی نمیافتاد. به عنوان یک رسانه بروید ببینید که در 5 استان هیچ اتفاقی نیفتاده و دلیل این امر هم کمبود نیروهای ضدانقلاب در آن استانها بود.
در بازداشتهایی هم که صورت گرفته بسیاری از کسانی که فریب خورده یا تحریک شده بودند،تاکنون آزاد شدهاند و آنهایی هم که باقی ماندهاند سربازان آمریکاییها و رژیم صهیونیستی هستند.