
یحیی آل اسحاق- «روابط ایران با حوزه عربی نیازمند تحول است و ظرفیتهایی وجود دارد که این تحول را ممکن میکند. در طول سالهای گذشته این باور در دستگاه دیپلماسی ایران وجود داشته که بدون بهبود روابط با عربستان، امکان فعالسازی روابط ایران با حوزه عربی وجود ندارد. در واقع در این انگاره، کلید روابط ایران با کشورهای عربی جنوب خلیج فارس به ریاض سپرده شده است!
البته در طول این دوران، ایران با دولتهای قطر، امارات، کویت، عمان، عراق و یمن روابط داشته اما این روابط -به جز در مورد عراق- عمدتا در روابط سیاسی محدود مانده و عملا در ارتقای مناسبات اقتصادی و فرهنگی میان ایران و این کشورها کاری صورت نگرفته است.» این بخشی از یادداشت روزنامه کیهان با عنوان «نیاز به معماری جدید روابط ایران با حوزه عربی» است که در آن به درستی بر اهمیت تجارت و روابط اقتصادی با کشورهای عربی تاکید شده است.
اهمیت تجارت در کاهش تهدیدات و تنشهای سیاسی و نیز توسعه روابط سیاسی امری غیر قابل انکار و در عین حال مغفول در ایران است و ضروری است مسیر تجارت ایران نه تنها با کشورهای عربی بلکه با همه کشورها هموار شود. کشورهای زیادی هستند که با اتکا به توسعه تجارت، به توسعه دست یافتند؛ ولی متاسفانه در کشور ما، به این شاخص در جهت عکس نگاه شد؛ یعنی دیدگاهها، خطمشیها، سیاستها، فرآیندها و قوانین و آییننامهها در جهت عکس این شاخص بوده و متاسفانه این نگاه حاکم شده که «تجارت؛ یک فرآیند غیرمولد است و فقط تولید صنعتی ارزش دارد».
یکی از عوامل موثر بر حاکم شدن این نگاه منفی به تجارت، سابقه تاریخی کشورمان در دهههای گذشته است؛ یعنی زمانی که حزب توده پیش از انقلاب فعالیت میکرد و دیدگاههای چپگرایانه و مبارزه با خلق ثروت در دنیا در حال گسترش بود. علاوهبر آن، حتی در فضای ذهنی برخی از انقلابیون و مبارزان مذهبی نیز نگاه خوبی به موضوع تجارت وجود نداشت؛ چراکه بههرحال، انقلابیون مذهبی با استکبار جهانی که مولفه اصلی آن سرمایهداری و تمرکز بر تجارت بود، در حال مبارزه بودند و طبیعتا، همین موضوع باعث شد تا انقلابیون مذهبی تصور نوعی این همانی بین استکبار و تجارت جهانی داشته باشند.