
محمد پیشگاهی فرد به عنوان یکی از پیشکسوتان مبارزه در اصفهان شناخته شده است. سابقه همراهی در مبارزه او با استاد پرورش به ابتدای نهضت امام خمینی باز میگردد. خاطرات مبارزات وی را در ادامه بخوانید:
آشنایی شما با مرحوم پرورش از کجا آغاز شد و چگونه ادامه یافت؟
حدود ۵۱ سال پیش برای اولین بار در اصفهان و در جلسه ای که با موضوع معارف اسلامی تشکیل شده بود خدمت ایشان رسیدیم. در آن سال من حدود ۱۹ سال سن داشتم و ایشان هم حدوداً ۲۱ ساله بودند. در همان جلسه افاضاتی را از ایشان دیدم که از همان زمان به ایشان علاقه مند شدم، بحث هایی را مطرح می کردند که احساس می کردم با یک جوان متدین و انقلابی آشنا شدم که به طور عمیق و با دیدگاه باز انقلابی که امام بزرگوارمان در سال ۴۲ مطرح کرده بودند به مسائل می نگرد و به همین دلیل سعی کردم با ایشان ارتباط بیشتری برقرار کنم، ساعاتی را هم در منزل ایشان به برگزاری جلساتی سپری می کردم و از آنجا دوستی ما با ایشان شروع شد.
از خاطرات مشترکتان با مرحوم پرورش از همان دوران آغاز آشنایی با ایشان بفرمایید.
حدود سال ۴۷ بود و هر دوی ما مجرد بودیم. یک روز در یکی از خیابانهای اصفهان یکدیگر را دیدیم و ایشان به من گفتند برای انجام یک سخنرانی در آبادان و اهواز عازم خوزستان هستم و اگر شما هم مایل هستید همراه من بیایید، این نخستین سفری بود که در خدمت ایشان بودیم و اولین باری بود که در طول شبانه روزی که در آن سفر با ایشان بودم بهرههای زیادی از حضورشان گرفتم، و به عمق اطلاعات اسلامی، اجتماعی و سیاسی ایشان پی بردم، به آبادان که رسیدیم در برِیـم برنامه سخنرانی برای ایشان ترتیب داده بودند و یادم هست ایشان سخنرانی کوبنده و قرّائی انجام دادند، بعد از آن بلافاصله به اهواز رفتیم و در آن جا هم چند سخنرانی داشتند، بعد از آن سفر ما در جلسات زیادی بین سال های ۴۷ تا ۴۹ با ایشان بودیم؛ اما از سال ۴۹ وضع جدیدی پیش آمد و ارتباط با ایشان خیلی عمیق تر و دقیق تر شد. دورانی بود که شهید آیت الله شهید بهشتی از آلمان برگشته بودند و بعد از مدتی از تهران به اصفهان آمدند و از من خواستند بزرگان این شهر را از بعد اعتقادی و انقلابی و کسانی را که نقشی در برنامههای فرهنگی و انقلابی داشتند، جمع کنیم تا ایشان با آنان گفتگو کنند، در همین راستا از همه نوع گروهی دعوت کردیم از جمله استاد پرورش، استادان دانشگاه و دیگر افراد، همه در جلسه ای گردهم آمدند و آقای بهشتی هم بحث مفصلی در بعد وظایف و شرایط امروز ما بعد از سال های ۴۲ مطرح و در ابعاد مختلف مسئولیتهای ما را بیان کردند، در نهایت هم از آقایان خواستند تا آخر هفته نظرات خود را درمورد همکاری با گروه ایشان که یک تشکل قوی انقلابی بود اعلام کنند، متأسفانه خیلی از این دوستان به دلیل وظایفی که از قبل داشتند و ترس از ساواک با بهانه جوییهایی نیامدند، بلاخره چند نفر از آقایان اعلام آمادگی کردند و آقای پرورش هم در رأس این گروه کم کم با برعهده گرفتن محوریت کار وارد عمل شدند.
با توجه به نسبت خویشاوندی شما با شهید مفتح، لطفاً از ارتباط مرحوم پرورش با شهید مفتح و خاطرات مشترکشان بفرمایید.
شهید مفتح علاقه بسیار زیادی به مرحوم پرورش داشت. مرحوم استاد پرورش روحیه خاصی داشتند و از نظر روحی و اخلاقی فرد بسیار افتاده و فروتنی بودند و با وجود اطلاعات عمیق و انقلابی که داشتند دارای روحیه ای خاکی بودند؛ به همین دلیل ایشان در انتخاب افراد و دوستان و ارتباط با آنان هم خیلی مسائل را مراعات می کرد و با علمایی هم که این نوع رفتار را داشتند، بیشتر مأنوس بود. درباره ارتباط ایشان با شهید مفتح هم هربار به اصفهان می آمدند برنامه ریزی می کردیم که آقای پرورش با ایشان ملاقات داشته باشند، شهید مفتح روحیه بسیار ساده زیستی داشت و همین روحیه ایشان سبب می شد استاد پرورش در رفت و آمد و ارتباط با وی راحت تر و راغب تر باشد.
در نشستهایی که استاد پرورش در منزل شهید مفتح داشتند یک روز آیت الله مکارم شیرازی هم آمدند و جلسه با حضور ایشان پیش رفت، از آنجایی که مرحوم پرورش زبان طنز و روحیه شوخ طبعی هم داشتند در همان جلسه آیت الله مکارم از ایشان پرسیدند «چه خبر آقای پرورش؟» و ایشان گفتند: «مردم در حال قیاماند علما در حال قعودند!» و آیت الله مکارم هم خندیدند و گفتند «این تیکهها را به ما نیاندازید!»، صریح بودن ایشان و مطرح کردن مسائل در قالب طنز روابط ایشان را با افراد خاص تر کرده بود. شهید مفتح هم به همین دلایل به مرحوم پرورش علاقهمند تر شده بودند، آن چنان که عمق رابطه این دو نفر سبب شد شهید مفتح که در مسجد قبا از اواخر سالهای ۵۵ و ۵۶ از بزرگان و علمای زیادی برای سخنرانی دعوت می کردند از آقای پرورش هم در هر شرایطی که در تهران بودند برای سخنرانی دعوت می کردند و ایشان از سخنرانان معروف مسجد قُبا شده بودند. یکی از فعالیتهایی که با آغاز دور جدیدی از مبارزات انقلابی از سال های ۵۶ همراه آقای پرورش برای آن در اصفهان برنامهریزی کردیم. برگزاری نمایشگاههای کتاب در سراسر کشور بود، برای این منظور نزد شهید مفتح و شهید بهشتی رفتیم و اعلام آمادگی کردیم که با کمک دوستان جوان انقلابی این نمایشگاهها را ایجاد کنیم. کتابهای مختلفی از شهید مطهری، شهید بهشتی، مهندس بازرگان، آیت الله خامنه ای و بسیاری کتاب دیگر بود که ارائه آنها در این نمایشگاهها بیداری جدیدی را در بین مردم و جوانان ایجاد می کرد و محوریت این کار برعهده مرحوم پرورش بود. از همان جا بود که فعالیتها به شکل تشکیلاتی انجام شد و برای راهپیماییها و سخنرانیهای بزرگ در مسجد سید و مسجد حکیم و دیگرمراکز دینی و فرهنگی برنامهریزی می کردیم، اوج فعالیتهای انقلابی و تشکیلاتی مرحوم پرورش هم در همان سالها بود؛ ضمن اینکه ایشان همزمان فعالیتهای مخفیانهای در همین جهت داشتند.
با ورود امام به میهن اسلامی برنامهای برای استقبال از ایشان ترتیب داده شد که گویا مرحوم پرورش هم در کمیته استقبال از ایشان فعالیت می کردند، از آن فعالیتها بفرمایید.
بله، در برنامه ریز یهایی که در کمیته استقبال طرح ریزی می شد و بیشتر شهید مفتح مسئول اصلی آن بودند و در گروه روحانیت مبارز هم شبها برای آن برنامه ریزی می شد، آقای پرورش در تهران وظایفی را برعهده گرفتند و در این کمیته ایفای نقش می کردند.
نقش مرحوم پرورش را در فعالیتهای بعد از انقلاب چگونه تبیین می کنید؟
مرحوم پرورش بعد از انقلاب به عنوان یکی از اعضای اصلی شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی فعالیت خود را ادامه دادند و نقشی اساسی در شورای انقلاب و حزب جمهوری اسلامی به عنوان فراگیرترین حزب داشتند که شخصیتهای بزرگی همچون شهید بهشتی، آیت الله خامنه ای، آقای رفسنجانی، آقای موسوی اردبیلی و شهید باهنر در رأس آن قرار گرفته بودند، بارها پیش آمد که آقای پرورش در پاسخ به منتقدان حزب جمهوری اسلامی می گفتند، اگر قرار باشد این حزب قدرت را به دست بگیرد انتقاد شما به جا است؛ اما این حزب با وجود شخصیت هایی که در رأس آن هستند و با این برنامهریزیها قرار است در اداره مملکت آن هم در این شرایط خاص و بحرانی فعالیت کنند و نه اینکه قدرت را به دست بگیرند؛ همان طور که شهید بهشتی هم گفتند ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. تا جایی که من به یاد دارم مرحوم پرورش در شورای انقلاب و حزب جمهوری اسلامی که می توان گفت از ارکان اصلی برنامه ریزیهای امام بزرگوار بودند نقش اساسی داشتند.
نقش مرحوم پرورش را در خبرگان رهبری چگونه ارزیابی می کنید؟
ایشان یک روحیه خاص تشکیلاتی هم داشتند. در مجلس، نیروهای انقلابی اصیل و کسانی که به انقلاب و امام علاقه قلبی داشتند و دیدگاهشان به مسائل روشن بود را به صورت یک تشکیلات گردهم جمع می کردند و برای مقابله با مسائل انحرافی که ممکن بود در مجلس رأی بیاورد، بحث و تبادل نظر می کردند. به صورت تشکیلاتی زمینه ساز ارزشهای انقلابی در همه ابعاد از جمله سیاسی و قضایی بودند و در واقع ایشان خیلی عجیب تشکیلاتی بودند.
رابطه مرحوم پرورش با امام و رهبری چگونه بود؟
حضرت امام (ره) بسیار باهوش بودند و سیاستمداران و شخصیتها را خیلی خوب می شناختند. آقای پرورش هم با شاخصه هایی که داشتند بسیار در دل امام (ره) جای گرفته بودند.
یک بار آقای پرورش می گفتند: «درزمان جنگ با حضرت آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی به محلی رفتیم که بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا در آن زمان حضور داشت تا در مورد مباحث جنگی صحبت کنیم، اتاقی بود که برای مصونیت بنی صدر از گلوله و خمپاره، ۵۰ تا ۶۰ متر زیرِ زمین قرار داشت و دورتا دور آن تمام فلزی بود، عایق شده با درهایی قطور و سنگین، وارد که شدیم پس از کمی صحبت بنی صدر شروع کرد به توهین کردن به آقا و آقای هاشمی، میخواستم با او برخورد کنم که آقایان اجازه ندادند و من را آرام کردند. پس از جلسه با خروج هر دو، در را بستم تا با بنی صدر تنها شوم، یقه او را گرفتم و گفتم: وقتی تو با چهار تا جامعهشناس در خارج از کشور قهوه میخوردی، این آقایان زیرشکنجههای طاغوت در زندانها به سر می بردند تا انقلاب پیروز شد، چه طور به خودت اجازه اهانت کردن میدهی؟ این در حالی بود که بنی صدر پس از جلسات با پذیرایی خدمتکاران و در اتاق های مجهز استراحت می کرد و ما در کنار مدرسه ای با پتوهایی که اهالی برایمان می آوردند شب را به صبح میرساندیم.
روحیه مرحوم پرورش در روابط کاری به ویژه در جلساتی که با امام خامنهای داشتند چگونه بود؟
این اواخر که آقای پرورش سال آخر مجلسشان بود به دلیل روحیه ای که داشتند خیلی نمی آمدند در جایگاه ها قرار بگیرند، مثل مسئولان که در جایگاه نماز جمعهها سخنرانی می کنند، ایشان به طور معمول در نماز جمعهها و در مراسم مختلف مثل ۲۲ بهمن در کنار مردم حضور می یافتند، کمتر این روحیه را داشتند که بخواهند مطرح شوند، یک بار ایشان می گفتند نمایندگان مجلس آمده بودند حضرت آقا را ببینند من هم آخر مجلس نشسته بودم، آقا آمدند و پس از ابراز احساسات نمایندگان نشستند و سخنرانی خود را شروع کردند، من از گوشه ستون ایشان را می دیدم، یک مرتبه احساس کردم حضرت آقا نگاهی خاص به من کردند و یک رابطه نگاهی برقرار شد، بعد از جلسه آقا در حال رفتن به اتاقشان به آقای ناطق نوری گفتند «آقای پرورش هم در جلسه بود از دور ایشان را دیدم و موجب مسرت من شد بگویید بیایند من با ایشان کار دارم و دلم می خواهد ببینمشان»، آقای پرورش گفتند به خدمت آقا رسیدم ایشان گفتند:«کجا هستید؟، مدت زیادی است شما را ندیدم تا با هم صحبتی کنیم»گفتم: درد دل زیاد است؛ ولی به خدمت شما که میرسیم باید از زیبایی ها بگوییم. ایشان گفتند: «پس بیایید با هم مشاعره کنیم».
ایشان در مجلس خبرگان قانون اساسی چگونه بودند؟
آقای پرورش بسیار نکته سنج بودند و تأملات زیادی داشتند، به طور معمول انسانهای مخلص و توحیدی اینگونه هستند. وقتی مجلس خبرگان تشکیل شد و نمایندگان روی صندلی های مجلس نشستند، برخی با صحبتهای منافقان و اعتراضات آنان به ریاست شهید آیت الله دکتر بهشتی تحت تأثیر قرار گرفته بودند که آقای پرورش با روشنگریهای خود این دسیسه ها را خنثی میکردند.
برای شما پیش آمده بود که شاهد عوالم روحانی و عرفانی مرحوم پرورش هم باشید؟
آقای پرورش فقط یک عالم دینی و یک فیلسوف نبودند، ایشان یک عارف و سالک در عمل بودند. من قبل از انقلاب و بعد از آن هم با ایشان بودم و حدود ۱۰ سفر حج را با هم در یک اتاق بودیم. ایشان با اینکه سعی می کردند راحت برخورد کنند و گاهی هم به طنز نکاتی را بگویند؛ ولی آن روح توحیدی را می شد در سادهترین حرکات ایشان مشاهده کرد تا جایی که هنگام مناجات با خدا من به ایشان نزدیک نمی شدم تا مزاحم ارتباط خالصانه شان با پروردگار نشوم. درهمین سفرها که بیشتر با جانبازان همراه بودیم، هرگاه آقای پرورش لب به سخن می گشودند اشک همه سرازیر می شد؛ چون آن مطالب از عمق وجود ایشان سرچشمه می گرفت و بر دل هم می نشست؛ تا جایی که
حجتالاسلام والمسلمین راشد یزدی درباره تأثیر صحبت های ایشان می گفتند: «من از راه صحبت میکنم و آقای پرورش از راهِ رفته» مرحوم آقای عسکر اولادی هم می گفتند: «از وقتی صحبت های آقای پرورش را شنیدم نماز شب من تبدیل به عشق و شادی و نشاط شد».
آقای پرورش در دولت های پیشین بارها گفته بودند، باید همه به فکر مردم باشند، اگر نیروی انسانی زیاد و ناکارآمد در دستگاه ها وجود دارد، باید آن ها را جایی به کار بگیرند که مانع کار نیروهای پرتلاش نباشند و زحمتشان بر دوش دیگران نیافتد و این گونه کار مردم هم راحتتر پیش برود. می گفتند باید دولتها را سبک کرد، سنگینی آنها مانع پیشبرد اهداف مردم میشود.
آقای پرورش همیشه صاحب نظر و تئوریسین برجسته ای بود، هرجا انحرافی سیاسی، اقتصادی و موارد دیگر پیش میآمد، ایشان وارد صحنه میشدند.
در مورد حرف و حدیث هایی که در این اواخر علیه آقای پرورش به میان آمده بود چه نظری دارید؟
نکته دیگر مظلومیت ایشان بود، مرحوم پرورش که از سال ۴۲ در همه مقاطع همراه نهضت امام (ره) بودند و در دو سال قبل از انقلاب اسلامی نقش اساسی در حرکت مردم اصفهان داشتند، بعد از انقلاب حرکت هایی علیه ایشان انجام شد تا چهره مرحوم پرورش را به گونهای بد جلوه دهند، زیرا میدانستند ایشان شخصیت بزرگی در کشور و شخصیت اول استان اصفهان بودند و از حضرت آیت الله خامنهای در زمان ریاست جمهوری و شهید دکتر آیت الله بهشتی بی دریغ حمایت میکردند، تا جایی که علیه ایشان شب نامه پخش شد؛ ولی خوشبختانه آنان با آگاهی مردم نتوانستند کاری از پیش ببرند.
توصیه من به شاگردان و دوستان مرحوم پرورش این است که مرور مجددی در روش و منش استاد داشته باشند و آن را به عنوان یک الگو در زندگی خود به کار گیرند، ما نباید بگوییم پرورش رفت و دیگر مثل او نیست، حالا مسئولیت بر دوش شاگردان ایشان است تا راهشان را ادامه دهند.