ویژه

مبارز تراز اول اصفهان

آقای پرورش در دولت های پیشین بارها گفته بودند باید همه به فکر مردم باشند اگر نیروی انسانی زیاد و ناکارآمد در دسستگاه ها وجود دارد باید آنها را جایی به کار بگیرند که مانع کار نیروهای پرتلاش نباشند و زحمتشان بر دوش دیگران نیفتد و اینگونه کار مردم هم راحت تر پیش برود. می گفتند باید دولت را سبک کرد سنگینی آنها مانع پیشبرد اهداف مردم می شود

محمد پیشگاهی فرد به عنوان یکی از پیشکسوتان مبارزه در اصفهان شناخته شده است. سابقه همراهی در مبارزه او با استاد پرورش به ابتدای نهضت امام خمینی باز میگردد. خاطرات مبارزات وی را در ادامه بخوانید:

آشنایی شما با مرحوم پرورش از کجا آغاز شد و چگونه ادامه یافت؟

حدود ۵۱ سال پیش برای اولین بار در اصفهان و در جلسهای که با موضوع معارف اسلامی تشکیل شده بود خدمت ایشان رسیدیم. در آن سال من حدود ۱۹ سال سن داشتم و ایشان هم حدوداً ۲۱ ساله بودند. در‌‌ همان جلسه افاضاتی را از ایشان دیدم که از‌‌ همان زمان به ایشان علاقهمند شدم، بحثهایی را مطرح میکردند که احساس میکردم با یک جوان متدین و انقلابی آشنا شدم که به طور عمیق و با دیدگاه باز انقلابی که امام بزرگوارمان در سال ۴۲ مطرح کرده بودند به مسائل مینگرد و به همین دلیل سعی کردم با ایشان ارتباط بیشتری برقرار کنم، ساعاتی را هم در منزل ایشان به برگزاری جلساتی سپری میکردم و از آنجا دوستی ما با ایشان شروع شد.

از خاطرات مشترکتان با مرحوم پرورش از‌‌ همان دوران آغاز آشنایی با ایشان بفرمایید.

حدود سال ۴۷ بود و هر دوی ما مجرد بودیم. یک روز در یکی از خیابانهای اصفهان یکدیگر را دیدیم و ایشان به من گفتند برای انجام یک سخنرانی در آبادان و اهواز عازم خوزستان هستم و اگر شما هم مایل هستید همراه من بیایید، این نخستین سفری بود که در خدمت ایشان بودیم و اولین باری بود که در طول شبانه روزی که در آن سفر با ایشان بودم بهرههای زیادی از حضورشان گرفتم، و به عمق اطلاعات اسلامی، اجتماعی و سیاسی ایشان پی بردم، به آبادان که رسیدیم در برِیـم برنامه سخنرانی برای ایشان ترتیب داده بودند و یادم هست ایشان سخنرانی کوبنده و قرّائی انجام دادند، بعد از آن بلافاصله به اهواز رفتیم و در آنجا هم چند سخنرانی داشتند، بعد از آن سفر ما در جلسات زیادی بین سالهای ۴۷ تا ۴۹ با ایشان بودیم؛ اما از سال ۴۹ وضع جدیدی پیش آمد و ارتباط با ایشان خیلی عمیقتر و دقیقتر شد. دورانی بود که شهید آیت الله شهید بهشتی از آلمان برگشته بودند و بعد از مدتی از تهران به اصفهان آمدند و از من خواستند بزرگان این شهر را از بعد اعتقادی و انقلابی و کسانی را که نقشی در برنامههای فرهنگی و انقلابی داشتند، جمع کنیم تا ایشان با آنان گفتگو کنند، در همین راستا از همه نوع گروهی دعوت کردیم از جمله استاد پرورش، استادان دانشگاه و دیگر افراد، همه در جلسهای گردهم آمدند و آقای بهشتی هم بحث مفصلی در بعد وظایف و شرایط امروز ما بعد از سالهای ۴۲ مطرح و در ابعاد مختلف مسئولیتهای ما را بیان کردند، در ‌‌نهایت هم از آقایان خواستند تا آخر هفته نظرات خود را درمورد همکاری با گروه ایشان که یک تشکل قوی انقلابی بود اعلام کنند، متأسفانه خیلی از این دوستان به دلیل وظایفی که از قبل داشتند و ترس از ساواک با بهانه جوییهایی نیامدند، بلاخره چند نفر از آقایان اعلام آمادگی کردند و آقای پرورش هم در رأس این گروه کم کم با برعهده گرفتن محوریت کار وارد عمل شدند.

با توجه به نسبت خویشاوندی شما با شهید مفتح، لطفاً از ارتباط مرحوم پرورش با شهید مفتح و خاطرات مشترکشان بفرمایید.

شهید مفتح علاقه بسیار زیادی به مرحوم پرورش داشت. مرحوم استاد پرورش روحیه خاصی داشتند و از نظر روحی و اخلاقی فرد بسیار افتاده و فروتنی بودند و با وجود اطلاعات عمیق و انقلابی که داشتند دارای روحیهای خاکی بودند؛ به همین دلیل ایشان در انتخاب افراد و دوستان و ارتباط با آنان هم خیلی مسائل را مراعات میکرد و با علمایی هم که این نوع رفتار را داشتند، بیشتر مأنوس بود. درباره ارتباط ایشان با شهید مفتح هم هربار به اصفهان میآمدند برنامهریزی میکردیم که آقای پرورش با ایشان ملاقات داشته باشند، شهید مفتح روحیه بسیار ساده زیستی داشت و همین روحیه ایشان سبب میشد استاد پرورش در رفت و آمد و ارتباط با وی راحتتر و راغبتر باشد.

در نشستهایی که استاد پرورش در منزل شهید مفتح داشتند یک روز آیت الله مکارم شیرازی هم آمدند و جلسه با حضور ایشان پیش رفت، از آنجایی که مرحوم پرورش زبان طنز و روحیه شوخ طبعی هم داشتند در‌‌ همان جلسه آیت الله مکارم از ایشان پرسیدند «چه خبر آقای پرورش؟» و ایشان گفتند: «مردم در حال قیاماند علما در حال قعودند!» و آیت الله مکارم هم خندیدند و گفتند «این تیکهها را به ما نیاندازید!»، صریح بودن ایشان و مطرح کردن مسائل در قالب طنز روابط ایشان را با افراد خاصتر کرده بود. شهید مفتح هم به همین دلایل به مرحوم پرورش علاقهمندتر شده بودند، آنچنان که عمق رابطه این دو نفر سبب شد شهید مفتح که در مسجد قبا از اواخر سالهای ۵۵ و ۵۶ از بزرگان و علمای زیادی برای سخنرانی دعوت میکردند از آقای پرورش هم در هر شرایطی که در تهران بودند برای سخنرانی دعوت میکردند و ایشان از سخنرانان معروف مسجد قُبا شده بودند. یکی از فعالیتهایی که با آغاز دور جدیدی از مبارزات انقلابی از سالهای ۵۶ همراه آقای پرورش برای آن در اصفهان برنامهریزی کردیم. برگزاری نمایشگاههای کتاب در سراسر کشور بود، برای این منظور نزد شهید مفتح و شهید بهشتی رفتیم و اعلام آمادگی کردیم که با کمک دوستان جوان انقلابی این نمایشگاهها را ایجاد کنیم. کتابهای مختلفی از شهید مطهری، شهید بهشتی، مهندس بازرگان، آیت الله خامنهای و بسیاری کتاب دیگر بود که ارائه آنها در این نمایشگاهها بیداری جدیدی را در بین مردم و جوانان ایجاد میکرد و محوریت این کار برعهده مرحوم پرورش بود. از‌‌ همان جا بود که فعالیتها به شکل تشکیلاتی انجام شد و برای راهپیماییها و سخنرانیهای بزرگ در مسجد سید و مسجد حکیم و دیگرمراکز دینی و فرهنگی برنامهریزی میکردیم، اوج فعالیتهای انقلابی و تشکیلاتی مرحوم پرورش هم در‌‌ همان سالها بود؛ ضمن اینکه ایشان همزمان فعالیتهای مخفیانهای در همین جهت داشتند.

با ورود امام به میهن اسلامی برنامهای برای استقبال از ایشان ترتیب داده شد که گویا مرحوم پرورش هم در کمیته استقبال از ایشان فعالیت میکردند، از آن فعالیتها بفرمایید.

بله، در برنامهریزیهایی که در کمیته استقبال طرحریزی میشد و بیشتر شهید مفتح مسئول اصلی آن بودند و در گروه روحانیت مبارز هم شبها برای آن برنامهریزی میشد، آقای پرورش در تهران وظایفی را برعهده گرفتند و در این کمیته ایفای نقش میکردند.

نقش مرحوم پرورش را در فعالیتهای بعد از انقلاب چگونه تبیین میکنید؟

مرحوم پرورش بعد از انقلاب به عنوان یکی از اعضای اصلی شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی فعالیت خود را ادامه دادند و نقشی اساسی در شورای انقلاب و حزب جمهوری اسلامی به عنوان فراگیرترین حزب داشتند که شخصیتهای بزرگی همچون شهید بهشتی، آیت الله خامنهای، آقای رفسنجانی، آقای موسوی اردبیلی و شهید باهنر در رأس آن قرار گرفته بودند، بارها پیش آمد که آقای پرورش در پاسخ به منتقدان حزب جمهوری اسلامی میگفتند، اگر قرار باشد این حزب قدرت را به دست بگیرد انتقاد شما به جا است؛ اما این حزب با وجود شخصیتهایی که در رأس آن هستند و با این برنامهریزیها قرار است در اداره مملکت آنهم در این شرایط خاص و بحرانی فعالیت کنند و نه اینکه قدرت را به دست بگیرند؛ همانطور که شهید بهشتی هم گفتند ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. تا جایی که من به یاد دارم مرحوم پرورش در شورای انقلاب و حزب جمهوری اسلامی که میتوان گفت از ارکان اصلی برنامهریزیهای امام بزرگوار بودند نقش اساسی داشتند.

نقش مرحوم پرورش را در خبرگان رهبری چگونه ارزیابی میکنید؟

ایشان یک روحیه خاص تشکیلاتی هم داشتند. در مجلس، نیروهای انقلابی اصیل و کسانی که به انقلاب و امام علاقه قلبی داشتند و دیدگاهشان به مسائل روشن بود را به صورت یک تشکیلات گردهم جمع میکردند و برای مقابله با مسائل انحرافی که ممکن بود در مجلس رأی بیاورد، بحث و تبادل نظر میکردند. به صورت تشکیلاتی زمینه ساز ارزشهای انقلابی در همه ابعاد از جمله سیاسی و قضایی بودند و در واقع ایشان خیلی عجیب تشکیلاتی بودند.

رابطه مرحوم پرورش با امام و رهبری چگونه بود؟

حضرت امام (ره) بسیار باهوش بودند و سیاستمداران و شخصیتها را خیلی خوب میشناختند. آقای پرورش هم با شاخصههایی که داشتند بسیار در دل امام (ره) جای گرفته بودند.

یک بار آقای پرورش میگفتند: «درزمان جنگ با حضرت آیت الله خامنهای و آیت الله هاشمی رفسنجانی به محلی رفتیم که بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا در آن زمان حضور داشت تا در مورد مباحث جنگی صحبت کنیم، اتاقی بود که برای مصونیت بنی صدر از گلوله و خمپاره، ۵۰ تا ۶۰ متر زیرِ زمین قرار داشت و دورتا دور آن تمام فلزی بود، عایق شده با درهایی قطور و سنگین، وارد که شدیم پس از کمی صحبت بنی صدر شروع کرد به توهین کردن به آقا و آقای هاشمی، میخواستم با او برخورد کنم که آقایان اجازه ندادند و من را آرام کردند. پس از جلسه با خروج هر دو، در را بستم تا با بنی صدر تنها شوم، یقه او را گرفتم و گفتم: وقتی تو با چهار تا جامعهشناس در خارج از کشور قهوه میخوردی، این آقایان زیرشکنجههای طاغوت در زندانها به سر میبردند تا انقلاب پیروز شد، چهطور به خودت اجازه اهانت کردن میدهی؟ این در حالی بود که بنی صدر پس از جلسات با پذیرایی خدمتکاران و در اتاقهای مجهز استراحت میکرد و ما در کنار مدرسهای با پتوهایی که اهالی برایمان میآوردند شب را به صبح میرساندیم.

روحیه مرحوم پرورش در روابط کاری به ویژه در جلساتی که با امام خامنهای داشتند چگونه بود؟

این اواخر که آقای پرورش سال آخر مجلسشان بود به دلیل روحیهای که داشتند خیلی نمیآمدند در جایگاهها قرار بگیرند، مثل مسئولان که در جایگاه نماز جمعهها سخنرانی میکنند، ایشان به طور معمول در نماز جمعهها و در مراسم مختلف مثل ۲۲ بهمن در کنار مردم حضور مییافتند، کمتر این روحیه را داشتند که بخواهند مطرح شوند، یک بار ایشان میگفتند نمایندگان مجلس آمده بودند حضرت آقا را ببینند من هم آخر مجلس نشسته بودم، آقا آمدند و پس از ابراز احساسات نمایندگان نشستند و سخنرانی خود را شروع کردند، من از گوشه ستون ایشان را میدیدم، یک مرتبه احساس کردم حضرت آقا نگاهی خاص به من کردند و یک رابطه نگاهی برقرار شد، بعد از جلسه آقا در حال رفتن به اتاقشان به آقای ناطق نوری گفتند «آقای پرورش هم در جلسه بود از دور ایشان را دیدم و موجب مسرت من شد بگویید بیایند من با ایشان کار دارم و دلم میخواهد ببینمشان»، آقای پرورش گفتند به خدمت آقا رسیدم ایشان گفتند:«کجا هستید؟، مدت زیادی است شما را ندیدم تا با هم صحبتی کنیم»گفتم: درد دل زیاد است؛ ولی به خدمت شما که میرسیم باید از زیباییها بگوییم. ایشان گفتند: «پس بیایید با هم مشاعره کنیم».

ایشان در مجلس خبرگان قانون اساسی چگونه بودند؟

آقای پرورش بسیار نکته سنج بودند و تأملات زیادی داشتند، به طور معمول انسانهای مخلص و توحیدی اینگونه هستند. وقتی مجلس خبرگان تشکیل شد و نمایندگان روی صندلیهای مجلس نشستند، برخی با صحبتهای منافقان و اعتراضات آنان به ریاست شهید آیت الله دکتر بهشتی تحت تأثیر قرار گرفته بودند که آقای پرورش با روشنگریهای خود این دسیسهها را خنثی میکردند.

برای شما پیش آمده بود که شاهد عوالم روحانی و عرفانی مرحوم پرورش هم باشید؟

آقای پرورش فقط یک عالم دینی و یک فیلسوف نبودند، ایشان یک عارف و سالک در عمل بودند. من قبل از انقلاب و بعد از آن هم با ایشان بودم و حدود ۱۰ سفر حج را با هم در یک اتاق بودیم. ایشان با اینکه سعی میکردند راحت برخورد کنند و گاهی هم به طنز نکاتی را بگویند؛ ولی آن روح توحیدی را میشد در سادهترین حرکات ایشان مشاهده کرد تا جایی که هنگام مناجات با خدا من به ایشان نزدیک نمیشدم تا مزاحم ارتباط خالصانهشان با پروردگار نشوم. درهمین سفرها که بیشتر با جانبازان همراه بودیم، هرگاه آقای پرورش لب به سخن میگشودند اشک همه سرازیر میشد؛ چون آن مطالب از عمق وجود ایشان سرچشمه میگرفت و بر دل هم مینشست؛ تا جایی که
حجت
الاسلام والمسلمین راشد یزدی درباره تأثیر صحبتهای ایشان میگفتند: «من از راه صحبت میکنم و آقای پرورش از راهِ رفته» مرحوم آقای عسکر اولادی هم میگفتند: «از وقتی صحبتهای آقای پرورش را شنیدم نماز شب من تبدیل به عشق و شادی و نشاط شد».

آقای پرورش در دولتهای پیشین بارها گفته بودند، باید همه به فکر مردم باشند، اگر نیروی انسانی زیاد و ناکارآمد در دستگاهها وجود دارد، باید آنها را جایی به کار بگیرند که مانع کار نیروهای پرتلاش نباشند و زحمتشان بر دوش دیگران نیافتد و اینگونه کار مردم هم راحتتر پیش برود. میگفتند باید دولتها را سبک کرد، سنگینی آنها مانع پیشبرد اهداف مردم میشود.

آقای پرورش همیشه صاحب نظر و تئوریسین برجستهای بود، هرجا انحرافی سیاسی، اقتصادی و موارد دیگر پیش میآمد، ایشان وارد صحنه میشدند.

در مورد حرف و حدیثهایی که در این اواخر علیه آقای پرورش به میان آمده بود چه نظری دارید؟

نکته دیگر مظلومیت ایشان بود، مرحوم پرورش که از سال ۴۲ در همه مقاطع همراه نهضت امام (ره) بودند و در دو سال قبل از انقلاب اسلامی نقش اساسی در حرکت مردم اصفهان داشتند، بعد از انقلاب حرکتهایی علیه ایشان انجام شد تا چهره مرحوم پرورش را به گونهای بد جلوه دهند، زیرا میدانستند ایشان شخصیت بزرگی در کشور و شخصیت اول استان اصفهان بودند و از حضرت آیت الله خامنهای در زمان ریاست جمهوری و شهید دکتر آیت الله بهشتی بیدریغ حمایت میکردند، تا جایی که علیه ایشان شبنامه پخش شد؛ ولی خوشبختانه آنان با آگاهی مردم نتوانستند کاری از پیش ببرند.

توصیه من به شاگردان و دوستان مرحوم پرورش این است که مرور مجددی در روش و منش استاد داشته باشند و آن را به عنوان یک الگو در زندگی خود به کار گیرند، ما نباید بگوییم پرورش رفت و دیگر مثل او نیست، حالا مسئولیت بر دوش شاگردان ایشان است تا راهشان را ادامه دهند.

https://www.shoma-weekly.ir/AzJ4Fn