وقتی جاده «بیداری اسلامی» در تونس افتتاح شد، خیلیها نمیدانستند یا نمیتوانستند باور کنند که قرار است امتداد این جاده تا کجاها کشیده شود.

حسن باقری- وقتی جاده «بیداری اسلامی» در تونس افتتاح شد، خیلیها نمیدانستند یا نمیتوانستند باور کنند که قرار است امتداد این جاده تا کجاها کشیده شود.

شاید برخی عربستان و بحرین را پیشبینی میکردند اما آنچه که کمتر کسی فکرش را میکرد این بود که این جاده تا آذربایجان هم بیایدو بدون آنکه منتظر ویزا بماند، وارد این کشور شود و بیاید درست وسط باکو و میدان شهدا ... (البته نامی است که مردم روی آن گذاشتهاند)
یوروویژن 2012 یا به تعبیر بهتر «المپیک بی بند و باری» این بار به میزبانی کشوری برگزار شد که جمعیت 80 درصدی شیعه این کشور اجازه برگزاری عزاداری اهل بیت علیهم السلام را ندارند و آخرین حمله پلیس آذربایجان به عزاداران حسینی(ع) دهها زخمی بر جای گذاشت.
«یوروویژن» جشنوارهای است ظاهراً مربوط به ساز و آواز اما دنیا آن را فقط با همجنسگرایی و قبحزدایی از حرکات جنسی میشناسد؛ با چنین اوصافی دولت آذربایجان میزبان جشنی شد که هیچ سنخیتی با فرهنگ اسلام ندارد که بماند، با فرهنگ آسیایی ندارد، این هم بماند، حتی در مهد خود که اروپا باشد هم بسیاری از شخصیتها آن را خلاف مصالح انسانی توصیف میکنند. قابل تأمل اینجا است که حدود سه سال پیش، در حالی به پیشنهاد برخی کشورهای اسلامی، جمهوری آذربایجان به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام مطرح شد که در همان مقطع، دولت الهام علی اف بدون توجه به جمعیت 95 درصدی مسلمان و 80 درصدی شیعه این کشور، قانون منع حجاب اسلامی را با شدت دنبال میکرد.
با وجود همه این فشارها اما بدیهی است از ملتی که توانسته اعتقادات خود را از گرداب کمونیسم به سلامت عبور دهد، انتظار سکوت بی معنا است.
یک نمونهاش، پروژه تخریب مساجد که چندی قبل در دستور کار علیاف واطرافیانش قرار گرفت اما هیچکدامشان نمیدانستند وقتی به مسجد فاطمه زهرا(س) میرسند، باید شاهد جنگ تن به تن با بولدوزر باشند.
به هر حال اگر جمهوری آذربایجان در قرارداد ننگین ترکمانچای از سرزمین اصلیاش جدا شد اما آیا یوروویژن 2012 و نظایر آن میتواند هویت این ملت را هم از هویت اصلیاش جدا کند؟ پاسخ به این سئوال قطعاً منفی است.
یوروویژن 2012 یا به تعبیر بهتر «المپیک بی بند و باری» این بار به میزبانی کشوری برگزار شد که جمعیت 80 درصدی شیعه این کشور اجازه برگزاری عزاداری اهل بیت علیهم السلام را ندارند و آخرین حمله پلیس آذربایجان به عزاداران حسینی(ع) دهها زخمی بر جای گذاشت.
«یوروویژن» جشنوارهای است ظاهراً مربوط به ساز و آواز اما دنیا آن را فقط با همجنسگرایی و قبحزدایی از حرکات جنسی میشناسد؛ با چنین اوصافی دولت آذربایجان میزبان جشنی شد که هیچ سنخیتی با فرهنگ اسلام ندارد که بماند، با فرهنگ آسیایی ندارد، این هم بماند، حتی در مهد خود که اروپا باشد هم بسیاری از شخصیتها آن را خلاف مصالح انسانی توصیف میکنند. قابل تأمل اینجا است که حدود سه سال پیش، در حالی به پیشنهاد برخی کشورهای اسلامی، جمهوری آذربایجان به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام مطرح شد که در همان مقطع، دولت الهام علی اف بدون توجه به جمعیت 95 درصدی مسلمان و 80 درصدی شیعه این کشور، قانون منع حجاب اسلامی را با شدت دنبال میکرد.
با وجود همه این فشارها اما بدیهی است از ملتی که توانسته اعتقادات خود را از گرداب کمونیسم به سلامت عبور دهد، انتظار سکوت بی معنا است.
یک نمونهاش، پروژه تخریب مساجد که چندی قبل در دستور کار علیاف واطرافیانش قرار گرفت اما هیچکدامشان نمیدانستند وقتی به مسجد فاطمه زهرا(س) میرسند، باید شاهد جنگ تن به تن با بولدوزر باشند.
به هر حال اگر جمهوری آذربایجان در قرارداد ننگین ترکمانچای از سرزمین اصلیاش جدا شد اما آیا یوروویژن 2012 و نظایر آن میتواند هویت این ملت را هم از هویت اصلیاش جدا کند؟ پاسخ به این سئوال قطعاً منفی است.