
اگرچه اولین خاصیت آمدن آنها، پر شدن هتلها و آمدن ارز به کشور است. ولی باید با برنامه بیایند و ببینیم وقتی از کشور میروند، کارنامهشان چیست. ما باید از اتاق بازرگانی بپرسیم که وقتی این هیاتهای تجاری میآیند و میروند، چه گزارشی میشود به مردم داد و کارنامه این آمد و رفتها چیست.
سرمایهگذاران خارجی فقط میآیند ببینند که چه خبر است. هیچ سرمایهگذاری نیامده که حرف سرمایهگذاری بزند. من به دولت هم گفتهام و به اتاقهای بازرگانی نیز هشدار میدهم که در شرایط کنونی خطر انتقال سرمایه به این کشورها وجود دارد. این گروهها نمیآیند که در ایران سرمایهگذاری کنند، میآیند که سرمایههای ما را ببرند. انتقال سرمایه هم در روزهای اخیر که این گروهها میآیند و میروند، شروع شده و من یک مقدار میترسم که نکند اینها دارند ما را گول میزنند و سرمایهگذاران ما را تشویق میکنند که سرمایههای خود را به آن ور آب منتقل کنند.
اینکه اقتصاد ایران شفاف نیست را سرمایهگذاران خارجی بهتر میدانند. این سوال برای من مطرح است که اینکه اینها 100 نفر 100 نفر به ایران میآیند، چه میخواهند؟ میآیند سرمایهگذاری مشترک کنند؟ حرفش را میزنند، اما عمل نمیکنند. آیا میآیند در معدن سرمایهگذاری کنند؟ که این کار را نکردند. میآیند خودرو بفروشند که ما خودرو آنها را میخریم، ولی پول نداریم.
ببینید، یکسری از تحریمها دست اروپاییهاست. بنابراین این گروههایی که میآیند و میروند، تحریمها دست آنهاست. حالا به نظر شما چرا تحریمها را برنمیدارند و بعد بیایند؟ ما 4 تا تحریم داریم. یکی تحریم داماتو است که تحریم زمان ریگان است و رییسجمهور آمریکا باید آن را بردارد. یکسری از تحریمها را کنگره آمریکا بسته است. یک بخش از تحریمها هم مربوط به سازمان ملل است. از سوی دیگر، یک بخش از تحریمها را اروپاییها و پارلمان اروپا انجام داده است. بانکهای اروپایی ما را تحریم کردهاند و هنوز در فرودگاه هامبورگ به ما بنزین نمیدهند. ما اگر بخواهیم به سمت ایران پرواز کنیم، باید بنزین را ترکیه بزنیم. اینکه دست اروپاییهاست. چرا این تحریمها را برنمیدارند و به ایران میآیند؟ میآیند ببینند بعد از تحریم با آنها کار میکنیم یا خیر؟ خب معلوم است که کار میکنیم. میآیند چین و روسیه را بترسانند؟ خب روسیه که با ما کار نمیکند. روابط ایران و چین هم درازمدت است. چین دنیا را گرفته است. پس اینگونه آمد و رفتها کمخاصیت است. البته برای هتلهایمان خوب است و یا میبینند در منطقه، کشور امنی هستیم. اینها خوب است، ولی از نظر اقتصادی یک قدم مثبت بر نداشتهاند و فقط حرف زدهاند.
ما به کشوری که میخواهد به ایران بیاید، باید بگوییم تحریمی که مربوط به شماست را بردارید. اگر اینها حل نشود، من این آمد و رفتها را مفید نمیدانم و دارند ما را گول میزنند. آمریکاییها هم میگویند ما تا مدتی تحریمها را برنمیداریم. پس تحریم اروپا چه؟ ما نباید گول بخوریم و باید چشمانمان را باز کنیم. این گروهها وقتی میخواهند بیایند، قدمشان به روی چشم، اما باید برنامه هم بدهند که چه میخواهند کنند؟ با چه کسی میخواهند ملاقات کنند؟ آیا فقط با دولت میخواهند ملاقات کنند؟ همه چیز روی تشریفات میگذرد.
هیاتهای خارجی که به ایران میآیند، باید از آنها بپرسیم که دستور جلسه شما چیست و با چه کسانی میخواهید ملاقات کنید. ما باید چشمانمان را باز کنیم و گول نخوریم. اینها باید با برنامه به ایران بیایند. ببینید وقتی من به چین میروم، پدر من را چینیها در میآورند که برای چه میخواهی بیایی، با چه کسی میخواهی صحبت کنی، چند نفر همراهت هستند، دستور جلسهات چیست؟ بنابراین ما باید ببینیم توریست میخواهیم به کشورمان بیاید یا این گروهها برای کار تخصصی به ایران میآیند.
ما الان در شرایط پساتحریم قرار نداریم، ما در شرایط پسامذاکرات قرار داریم. تحریمها هم من فکر میکنم تا اردیبهشتماه برداشته نمیشود. اولین تحریم احتمالی از اردیبهشت برداشته میشود. بنابراین این رفتوآمدها نباید عبث باشد و فقط وقت گرفته شود.
دیپلماسی اقتصادی قوی در قدرت مذاکره قوی است. من به خاطر دارم قوامالسلطنه یکبار مسکو رفت و استالین را گول زد. گفت نفت شمال را به شما میدهم. قرارداد را هم نوشت که نفت شمال برای روسهاست. انتهای قرارداد هم نوشت که البته مجلس باید تصویب کند. بعد آمد و استعفا داد. نخستوزیر بعدی آن را مجلس نبرد. یعنی استالین را گول زد. این یک نوع دیپلماسی است.
ما باید قدرت مذاکره قوی داشته باشیم که در هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران من این قدرت را کم میبینم. برای اینکه در هیات رییسه اتاق بازرگانی، بیزینسمن واقعی نیست. هیچکدام در یک کنفرانس بینالمللی هزار نفری حرف نزدند. تشریفاتی همه جا رفتیم، قهوه خوردیم، شام خوردیم و مصاحبه هم کردیم. بنابراین ما قدرت مذاکره قوی، کم داریم. ما چه امتیازی توانستیم بگیریم؟ پس هنوز سیاست ما بر اقتصاد غلبه دارد. در حال حاضر چند درصد اقتصاد ایران دولتی است؟
نیروگاهها، راهها، هواپیماها، بانکها، سدها، صنایع، بنادر، عوارض جادهها، بیمارستانها و هر چه را که نگاه میکنیم، دولتی است. چه دست مردم است؟ کشاورزی دست مردم است. این چند درصد میشود؟ 80 درصد اقتصاد ایران دست دولت است. دولت بخش خصوصی را بغل میکند، اما بغل میکند که بخش خصوصی را له کند. دولت بخش خصوصی را اینجوری بغل میکند. بنابراین اولین خواهش من از دولت این است که دولت خود را کوچک کند.
در رشته هواپیمایی، معادن، صنایع سنگین و انرژی این زیرساختها وجود دارد. در حوزه سرمایهگذاری در انرژی، نفت و فرآوردههای نفتی آمادگی لازم وجود دارد. همچنین در صنایع و تکنولوژی جدید این امکان وجود دارد. فرض کنید ما وقتی بخواهیم یک موبایل بسازیم، هزینه ساخت آن برای مثال 2 هزار دلار میشود، اما این هزینه در کشورهای دیگر بسیار پایینتر تمام میشود.
واردات باید گزینشی صورت گیرد. واردات مواد اولیه ضرورت دارد، اما ما باید واردات کالاهای مصرفی را کم کنیم.
ایران در چند زمینه باید خودکفا باشد. در بحرانهای سیاسی خودکفایی در خوراک، پوشاک، مسکن و بهداشت واجب است. ما به سمت خودکفایی در این بخشها باید برویم. الان وضعیت بهداشت خوب است و در برخی تخصصهای پزشکی از دنیا جلو افتادهایم. همچنین در زمان بحرانها، در بخش خوراک حتما باید خودکفا باشیم و دست نیاز برای خوراک دراز نکنیم.
ما ضرورت ندارد که اینقدر پسته تولید کنیم؛ خوراک مردم هم نیست. باید به اندازه مردم تولید کنیم. ما باید در تکنولوژی را به کشور باز کنیم. واردات حتما باید اینطوری باشد و این موضوع ضروت دارد. اگر وارداتی نباشد که صادراتی هم صورت نمیگیرد. واردات را باید گزینشی کرد. از سوی دیگر، موضوعی که در واردات خیلی مهم است، اینکه ما شعار خودکفایی در واردات میدهیم، اما جلوی قاچاق را نتوانستیم بگیریم. شما هر چه با دیوار تعرفه بخواهید جلوی واردات را بگیرید، اما در مقابل قاچاق صورت میگیرد. تعرفه بالا میرود که واردات صورت نگیرد، اما از طرف دیگر کالاها به صورت قاچاق وارد میشود. اولین کار دولت در این قسمت این است که جلوی قاچاق را بگیرد و اگر جلوی قاچاق را بگیریم، تولیدمان خودبهخود شکل پیدا میکند.
ما میگوییم منسوجات کشور در مقابل ترکیه ضرر کرده است و بعد تعرفه گذاشتیم. این خاصیت ندارد. وقتی تعرفه خاصیت دارد که قاچاق صورت نگیرد. اگر تعرفه بگذاریم و بعد قاچاق انجام شود، خب تعرفه خنثی شده است. حالا تعرفه را هزار درصد تعیین کنید. پس یکی از کارهای اقتصاد سیاسی این است که جلوی قاچاق را بگیریم. قاچاق سم است. الان ارز نوسان دارد، قاچاق انجام میشود. در حال حاضر اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم ابلاغ شده که به نظر من، باید یک مقدار روی آن دقت کرد. میگویند روی حسابهای بانکی سرک میکشند. وقتی این کار را بخواهند انجام دهند، امکان دارد که عدهای سرمایه خود را از بانکها خارج کنند.
ما آنچه که در فضای کسبوکار وجود دارد و کسانی که اظهارنامه تقلبی میدهند را باید جلویشان را گرفت. اگر این قانون اصلاح نشود، خطر انتقال سرمایه وجود دارد؛ سرمایهها یا طلا میشود و یا به خارج از کشور میرود. این موضوع برای صادرات ما به هیچوجه مفید نیست، چون امروز که دلار 3500 تومان میشود، صادرکننده خیال میکند که منفعت میکند، چون قیمت کالاها در داخل کشور هم بالا میرود و تورم هم افزایش مییابد.
پس صادرکننده هیچ منفعتی نمیبرد، در درازمدت ضرر هم میکند. تنها صادرکنندگانی که کالای خود را قبلا فروختهاند و ارز خود را حالا میخواهند بیاورند، منفعت میکنند، اما اگر دوباره کالا را بخواهند بخرند و صادر کنند، ضرر میکنند.
من در کل سه توصیه برای دولت دارم. دولت باید خود را کوچک کند و به فکر اشتغال باشد. بزرگترین امتیاز در کوچک کردن دولت این است که فساد کم میشود. من و شما که با هم مذاکره میکنیم، سر همدیگر را نمیتوانیم کلاه بذاریم. اگر یک طرف به خزانه و بانکها وصل باشد، آنجاست که اختلاس صورت میگیرد.
از سوی دیگر، براساس آمارهایی که من از زمان مرحوم رجایی دارم، در آن دوره جمعیت کشور 36 میلیون نفر بود، اما امروز تعداد جمعیت کشور به 78 میلیون نفر رسیده است، یعنی 42 میلیون جمعیت کمتر از 32، 33 سال سن دارد. این نشان میدهد که هر سال یک میلیون تا یک میلیون و 200، 300 هزار نفر دختر و پسر تحویل جامعه میدهیم. این گروه همه چیز میخواهد، لباس، خانه، مدرسه، همسر و غذا. همه اینها به یک موضوع وابسته است و آن هم شغل است. اگر ما به جوانان شغل بدهیم، همه اینها را پیدا میکند. بر این اساس، دغدغه اصلی دولت باید اشتغال باشد و پیام اصلی من به شما این است.
به دولت آقای روحانی میگویم که هر وقت به طور رسمی به کشورهای دیگر میروید، 50، 60 نفر هم از نظر اقتصادی با خود ببرید.
با بخش خصوصی تعارف کردند، اما بازیاش نگرفتند. الان بخش خصوصی بخواهد پالایشگاه ایجاد کند، به این بخش وام نمیدهند و اوراق قرضه را فقط به دولتیها میدهند. چرا اوراق قرضه را به بخش خصوصی نمیدهند؟ ذخیره بانکها از پول من و شماست؛ بانکها که چاپخانه اسکناس ندارند. زمان مرحوم نوربخش، ایشان میگفت من فقط وام را به دولت میدهم، چون خودم ضامنش هستم، من نمیتوانم ضامن شما شوم. الان اوراق قرضه را شهرداریها، بانکها، نیروگاهها و... میگیرند، اما به بخش خصوصی نمیدهند. در واقع بخش خصوصی را به طور واضح بازی نگرفتند.
از سوی دیگر، اگر بخش خصوصی بخواهد کار کند، فرصت به آنها نمیدهند، اما اگر بخش خصوصی پول خود را در بانک دولتی بگذارد، 22 درصد میگیرد. بخش تولید با انواع و اقسام مشکلات مواجه است؛ این در حالی است که بخش دولتی هیچکدام از آن مشکلات را ندارد. این همه بدهی دولت برای چیست؟ پس دولت با بخش خصوصی تعارف میکند، اما واقعا بخش خصوصی را بازی نگرفته است.
چرا در شورای عالی صادرات نباید بخش خصوصی حضور داشته باشد؟ فقط در جلسات آقای جلالپور، رییس اتاق ایران حضور دارد. من معتقدم براساس بحث مطروحه در هر جلسه شورای عالی صادرات، از آن رشته یک تشکل باید حضور داشته باشد. برای مثال، اگر بحث پوست مطرح است، یکی از این بخش باید برود. رییس اتاق بازرگانی ایران که همه چیز را نمیداند. رییس اتاق، به صورت سمبلیک به عنوان نماینده بخش خصوصی به جلسات میرود. 8 نفر دولتی و یک بخش خصوصی که رییس اتاق ایران است، در جلسات حضور دارد. من الان 25 سال است که فریاد میزنم بخش خصوصی را باید بازی بگیریم.