روزنامه جام جم گفتوگویی تفصیلی با حبیبالله عسگراولادی دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری داشته است که در آن به نکات مهمی در خصوص سیاست ورزی و نیز حزب موتلفه اسلامی اشاره شده است که در ادامه تقدیم می کنیم:

روزنامه جام جم گفتوگویی تفصیلی با حبیبالله عسگراولادی دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری داشته است که در آن به نکات مهمی در خصوص سیاست ورزی و نیز حزب موتلفه اسلامی اشاره شده است که در ادامه تقدیم می کنیم:
مهمترین تجربه و درس سیاسی که در بیش از 60 سال فعالیت فراگرفتهاید و میخواهید به نسل جوان بگویید، چیست؟
سیاستورزی و حضور در عرصه سیاسی نیازمند حوصله و استقامت در راه هدف است. انسان سیاسی باید آرمان داشته باشد. رهتوشه
مسلمان مومن برای سیاستورزی دوچیز است: 1ـ تقوی 2ـ اعتقاد به ولی و مرشد. تقوی باعث میشود، انسان از افتادن در مسیر وسواس شیطانی درونی نجات یابد. فقیه مرشد و ولی سیاسی عادل، آگاه،مدیر، مدبر و شجاع باعث میشود انسان مومن دچار انحرافات سیاسی نشود و شیاطین بیرونی او را فریب ندهند.
بنده از زمانی که وارد عرصه سیاسی شدم سعی کردم تا آنجا که میتوانم از مسیر تقوی خارج نشوم و در اطاعت از «ولی» هم چیزی کم نگذارم.
در دهه 30 که وارد مسائل سیاسی مذهبی شدم مرشد و ولی سیاسیام آیتالله کاشانی بود. در دهه چهل دل به امام خمینی (ره) بستم و تا آخرین روزهای حیات آن بزرگوار اطاعت او را واجب میدانستم و اکنون هم مقام معظم رهبری، مرجع تقلید، مرشد و راهنمای ماست.
تلخترین و شیرینترین خاطره سیاسی قبل و بعد از انقلاب برای شما چه بوده است؟
تلخترین خاطره سیاسی من شنیدن خبر رحلت امام(ره) بود. من سالها با امام(ره) مانوس بودم، اصلا نمیتوانستم باور کنم ایشان رحلت کردهاند. او زنده است. الان در رگ و ریشه این ملت فکر و اندیشه او جریان دارد. بر من و دوستانم واقعا آن روزها خیلی تلخ گذشت.
شیرینترین خاطره من اعلام زعامت آیتالله العظمی خامنهای از سوی خبرگان رهبری به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و ولایت فقیه در فاصله کمی پس از رحلت امام(ره) بود که احساس کردم آن میراث عظیمی که امام(ره) به جا گذاشته، ایشان بزرگترین امانتدار میتواند باشد و مسیر انقلاب را در همان مسیر خط امام هدایت خواهد کرد. امروز پس از گذشت بیش از دو دهه همه شاهد هستند یک ذره از اصول خط امام تخطی نشده است و پیروزیهایی که به دست آوردهایم در اثر درایت و هوشمندی ایشان بوده که حتی فکرش را نمیتوانستیم بکنیم. ایران امروز الهامبخش جهان اسلام و دیگر ملتهای آزاده جهان است. ایران امروز یک کشور فوقالعاده پیشرفته است. ایران امروز در منطقه تاثیرگذار است و بدون اراده ایران هیچ کاری را نمیتوانند سامان دهند.
آیا میتوان این طور نتیجهگیری کرد که موتلفه اسلامی در سالهای اخیر از نظر سیاسی چندان موفق نبوده است؟ مهمترین موفقیتها یا عدم کامیابیهای موتلفه اسلامی در ده سال اخیر را چه میدانید؟
موفقیت یا عدم موفقیت را چطور معنی میکنید. تلقی شما از موفقیت ظاهرا شکست و پیروزی است. بنده چنین تلقیای ندارم. یک مومن مسلمان وقتی در حوزه سیاسی موفق است که به وظیفه خود عمل کند. حال ممکن است در اوج انجام وظیفه شهید شود یا غلبه پیدا کند. در هر دو صورت موفق است. بنده در طول 65 سال سیاسی و مذهبی که بیش از نیم قرن آن در حزب موتلفه اسلامی گذشته به یاد ندارم ترک وظیفه شرعی و سیاسی کرده باشم. لذا همواره خود را باید موفق بدانم بحمدالله والمنه هیچگاه فراز و فرودهای سیاسی منجر به افسردگی سیاسی یا کنارهگیری دائم از سیاست نشده است.
مهمترین موفقیت بنده و دوستانم در موتلفه اسلامی همین توفیق انجام وظایف سیاسی و عبادی بوده است.
به نظر شما آیا تجربه تبدیل «هیات» موتلفه به حزب موتلفه موفقیتآمیز بود؟ اگر در قالب هیات باقی میماندید، چه نقاط ضعف و قوتی برای فعالیت سیاسی و تشکیلاتی وجود میداشت؟
آنچه که امام (ره) در ایجاد و هدایت و حمایت از موتلفه اسلامی از ابتدای پیدایش در نظر داشتند جمع شدن هیاتهای مذهبی و ائتلاف آنها با هم در امور سیاسی بود. راهپیمایی 15 خرداد 1342 که نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی شد یکی از نتیجههای همین ائتلاف بود اگر ما توفیق این را داشتیم که هیاتهای مذهبی به امر و هدایت امام غنیسازی سیاسی شدند و سپس آنها در یک ائتلاف بزرگتر در مقاطع مهم سیاسی مثل 15 خرداد بسیج شوند این یک هدف مطلوب امام بود اما بهتدریج متوجه شدیم قدرت سازماندهی این معنا را نداریم و فضای سیاسی و تکثر گروههای سیاسی عملا به ما این اجازه را نمیدهد. لذا سعی کردیم به این سمت حرکت کنیم که استانداردهای یک حزب سیاسی را رعایت کنیم.
به نظر شما چرا دبیرکل و قائممقام موتلفه اسلامی موفق به کسب آرای مردم تهران نشدند؟ آیا این در دورههای قبلی هم سابقه داشت؟
عدم راهیابی دبیرکل و قائممقام حزب نیاز به یک نقد درونگفتمانی دارد. ما باید در نقد گفتمان خود و نیز نوع ارتباط با مردم ارزیابیهای دقیقی داشته باشیم. این که این عدم راهیابی را بیمهری برخی دوستان تفسیر کنیم شاید خیلی درست نباشد و حتی سادهاندیشی به حساب آید. باید ببینیم اشکالات ما چیست و آن را رفع کنیم. یکی از علتهای آن شاید عدم توفیق فراکسیون موتلفه در مجلس هشتم در ظهور یک گفتمان مستقل در انجام وظایف نمایندگی بود. باید به رای مردم احترام بگذاریم. آنها از حزب یک حرکت فوقالعاده در انجام وظایف نمایندگی ندیدند. فقط داوری خود را بر این امر استوار کردند. البته اگر چند رای برای حد نصاب هم میآوردیم این به معنای راهیابی و توفیق نبود. سطح آرا پس از نفر اول خیلی افت داشت. ما باید در هر صورت در نوع ارتباط با مردم و متقاعدسازی آنها نسبت به آرمانها و عملکرد حزب خیلی کار کنیم.
احمدینژاد چه تحولی در سیاست ایران ایجاد کرد؟
مردم با انتخاب احمدینژاد نشان دادند مدیران کشور را میخواهند جوان کنند. این پیام را باید از مردم گرفت و به آن احترام گذاشت، اما برخی نامزدها که در دور اول و دور دوم ریاستجمهوری نتوانستند رای لازم را بیاورند فتنهسازهای داخلی و خارجی به سمتشان رفتند که مجموعا حوادث تلخی بوجود آمد.
در آستانه پایان دوره ریاستجمهوری احمدینژاد فکر میکنید میراث سیاسی او چه بود؟
این که میراث آقای احمدینژاد چیست، باید در پایان دوره او ارزیابی کنیم. عدهای مایل نیستند او دوره خود را به پایان ببرد و میخواهند این تجربه را شکست خورده نشان دهند. متاسفانه عدهای از همینها در اطراف رئیسجمهور هستند و با کسانی که در بیرون مایل نیستند او دورهاش را به پایان ببرد، همکاری میکنند.
برخی عملکردهای احمدینژاد در ولایتمداری او و مبارزه با فساد و شجاعت او در برخورد با آمریکا را زیر سوال میبرند. برخی هم کمکاری او در ساماندهی اوضاع اقتصادی کشور در برخورد با گرانی و تورم ،کفایت او را در اداره امور زیر سوال میبرند و به یقین او باید متوجه باشد که چه کسانی در اطراف خود و در بیرون از دولت کمر به این بستهاند که تجربه او را ناموفق جلوه دهند و با آنها مقابله کند و اگر لازم باشد از خود براند.
بنده معتقدم دوران احمدینژاد را از باب اینکه مردم انتخاب خوبی داشتهاند،باید کمک کنیم تا یک تجربه موفق و سکویی برای دولت بعدی باشد. حزب موتلفه اسلامی در این مورد حاضر است هرگونه کمکی بکند تا این تجربه، موفق از کار بیرون آید.
بزرگترین اشتباه سیاسی احمدینژاد را چه میدانید؟
بزرگترین اشتباه سیاسی او ایستادن در برابر حکم رهبری در خصوص انتصاب وزیر اطلاعات و همچنین خانهنشینی یازده روزهاش بود. این کار ولایتمداری او را زیر سوال برد و هنوز هم این شبهه از ذهن عدهای از مردم و نخبگان پاک نشده است. اشتباه دیگر او این بود که اول خود را رئیسجمهور ملت میدانست سپس شد رئیسجمهور اصولگرایان و الان هم رئیسجمهور یک جریان خاص است.
آیا از حمایتی که در هشت سال اخیر از احمدینژاد کردهاید، پشیمانید؟
ما هیچگاه طی سه دهه گذشته از حمایت دولتها پشیمان نبودهایم چون دولت، دولت جمهوری اسلامی است و مورد حمایت رهبری، چه در زمان امام و چه در زمان مقام معظم رهبری. ما ضمن حمایت، نقد مشفقانه هم داشتیم و انشاءالله این مشی را برای دولت آینده نیز خواهیم داشت.
فکر میکنید منطقیترین تصمیمی که اصلاحطلبان میتوانند در انتخابات ریاستجمهوری اتخاذ کنند، چه باشد؟ چه توصیهای برای آنها دارید؟
مهمترین تصمیمی که اصلاحطلبان میتوانند بگیرند این است که از حالت اپوزیسیون نظام درآیند و با دشمنان نظام مرزبندی کنند تا مردم آنها را به عنوان یک ضلع رقابت در داخل به رسمیت بشناسند.
پس از حوادث تلخ سال 88 یک جریان سیاسی مقبول و مشروع در داخل نظام با پیوند با ضدانقلاب و سرویسهای بیگانه و گروههای جاسوسی دشمن خود را از سطح یک رقیب به سطح یک اپوزیسیون نظام تنزل داد و این یک واقعیت است نباید آن را فراموش کنیم. تا موقعی که آنها اپوزیسیون نظام هستند نباید امید داشته باشند که به صورت یک ضلع رقابت در انتخابات حضور داشته باشند، لذا میروند کنار کفار و منافقین.
منصفترین شخصیت میان اصلاحطلبان را چه کسی میدانید؟
من فرد منصفی را میان اهل فتنه نمیبینم. اگر انصاف داشتند در روز قدس سال 88 وقتی به ظاهر هواداران آنها شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران میدادند باید در مقابل آنها میایستادند. اگر انصاف داشتند در روز شانزدهم آذر 88 وقتی به امام اهانت کردند باید به میدان میآمدند و با اهانتکنندگان برخورد میکردند. اگر انصاف داشتند باید در روز عاشورای 88 وقتی به شعائر الهی عاشورا و نیز اصل ولایت فقیه یک مشت اشرار سیاسی اهانت کردند باید میآمدند از امام ، انقلاب و ولایت فقیه و از امام حسین(ع) حداقل دفاع میکردند. من ندیدم تاکنون حتی یک نفر از آنها از اعمال ننگین به اصطلاح طرفداران خود ابراز انزجار کنند و مرز خود را با ضدانقلاب و مخالفان اسلام مشخص کنند.
اگر بخواهید یک راه حل فوری و اضطراری برای حل مشکلات اقتصادی کشور ارائه کنید، چه راهی را پیشنهاد میکنید؟
راهحل فوری مشکلات کشور عمل به قانون چشمانداز بیست ساله، عمل به قانون برنامه و عمل به قانون بودجهای که براساس اصول دوازدهگانه اقتصادی و مالی قانون اساسی طراحی شده باشد، است.راهحل فوری مشکلات کشور این است که اقتصاددانان کشور به اجماع برسند و با روشهای قانونی این اجماع را عملی کنند.
خداوند نعمات بزرگی به ملت داده است ما صاحب عظیمترین ذخایر نفت و گاز هستیم. 5000 معدن در کشور فعال است. کشاورزی و صنعت ما پیشرفته است. نیروی انسانی خلاق و مبتکر داریم، لذا هیچ نگرانی از آینده نباید داشته باشیم.
بازار تهران اخیرا شاهد یک ناآرامی بود، شما به عنوان یک فعال پرتجربه سیاسی و مذهبی چه تحلیلی از وقوع این تنش در بازار تهران داشتید؟
عسگر اولادی: عدهای مایل نیستند احمدی نژاد دوره خود را به پایان ببرد و میخواهند این تجربه را شکست خورده نشان دهند. متاسفانه عدهای از همینها در اطراف رئیسجمهور هستند و با کسانی که در بیرون مایل نیستند او دورهاش را به پایان ببرد، همکاری میکنند
شاهد دو واکنش در بازار بودیم، یک واکنش این که بازاریان گله داشتند از بی برنامگی و روزمرگی دولت در مورد کنترل ارز و تکلیف خود را نمیدانستند. یک واکنش هم از سوی ضدانقلاب داشتیم که میخواست از این آب گل آلود ماهی بگیرد خوشبختانه بازاریان با بصیرت بودند و صف خودشان را از آنها جدا کردند. مقام معظم رهبری هم در سخنرانی خود در بجنورد از آنها تشکر کردند.
فضای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در حال شکلگیری است، به نظر شما چه اشکالات و آفتهایی در شکلگیری این فضای انتخاباتی وجود دارد؟
ما باید از تجربیاتی که در انتخابات دوم خرداد 76 و نیز انتخابات سال 84 و 88 بهدست آوردیم استفاده کنیم. مهمترین اشکال این سه انتخابات این است که دشمن اجازه یافت به نفع یکی از دو طرف رقیب وارد عرصه شود و روی نتایج انتخابات اثرگذاری کند.
نخبگان سیاسی باید هم قسم شوند تحت هیچ شرایطی اجازه اثرگذاری دشمن روی نتایج انتخابات را ندهند. اگر کسی رضایت بدهد بیگانگان در نتایج انتخابات اثرگذاری کنند، قطعا امنیت و رفاه و مصالح ملی را به خطر انداخته است و به دشمن اجازه و امید میدهد موتور انقلاب رنگی را در کشور برنامهریزی کند.
دو نامزد انتخابات 88 قربانی این فریب و بوقهای آمریکایی و انگلیسی مُبّلغ آنها شدند و دشمنان، تمام سوابق و خدمات آنها به انقلاب و اسلام را به باد دادند. رهبر انقلاب هر چه نصیحت فرمود با دشمن مرزبندی داشته باشید، گوش شنوا نبود. بنده امروز هم عرض میکنم اگر اضلاع رقابت در داخل به چنین ننگی تن در دهند که آمریکاییها و انگلیسیها از آنها تلویحا یا تصریحا حمایت کنند سرنوشتی بهتر از آنها نخواهند داشت.
انتخابات باید یک امر ملی تلقی شود و جلوی اثرات فراملی گرفته شود آن وقت هر کس که رای اعتماد مردم را بهدست آورد همه رقبای سابق او را رئیسجمهور خود بدانند او هم خود را رئیسجمهور ملت بداند و به وظیفه خود عمل کند.
چه خطراتی پیروزی اصولگرایان در انتخابات آتی ریاستجمهوری را تهدید میکند؟
خط واگرایی، اصولگرایان را تهدید میکند، اصولگرایان همواره در همه انتخاباتهای یک دهه گذشته با وحدت و همگرایی به قدرت رسیدهاند.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روحانیت مبارز همواره سعی کردهاند پرچمدار وحدت و همگرایی اصولگرایان و ائتلاف مجموعه آنها باشند. البته جریاناتی در حوزه هم بودهاند مثل علمای بزرگواری چون آیتالله مصباح و دیگران، آنها هم دغدغه همگرایی دارند. ما باید در انتخابات آینده به یک فرمول برای همگرایی و وحدت برسیم تا بتوانیم از خطر و اگراییها مصون بمانیم.
آیا باز هم حامی سازوکار جبهه متحد با محوریت جامعتین برای انتخابات آتی ریاستجمهوری هستید؟
سازوکار جبهه وحدت و ائتلاف در انتخابات آینده در حال بازخوانی است و بازتولید میشود و با توان جدیدی پا به عرصه رقابت میگذارد. کارهایی شروع شده است و بنده به آن امیدوار هستم.
به نظر شما رئیسجمهور بعدی بیشتر باید واجد کدام ویژگی باشد؟ (دیپلمات بودن، نظامی بودن، مقبولیت بین همه جناحهای سیاسی و ...)
به عقیده من شورای نگهبان در احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات روی رجل مذهبی و سیاسی بودن آنها بیشتر دقت کند. این دقت در دورههای قبل در جنبه مذهبی نبوده است. ما باید میدان را باز کنیم. رجال مذهبی به عرصههای رقابت بیایند؛ البته رجل مذهبی که سیاسی باشد و اقتصاد کشور را خوب بفهمد و مقبولیت در میان مردم داشته باشد.
نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات آتی را چقدر جدی میدانید؟
آقای هاشمی رفسنجانی، نامزدی شان بنا به آنچه شنیدهام که خودشان گفتهاند مطرح نیست.
به نظر شما مهمترین اشتباه سیاسی ایشان در سال های گذشته چه بود؟
بزرگترین اشتباه سیاسی اطرافیانشان این بود که در انتخابات 84 باید در مییافتند مردم دنبال یک رئیسجمهور جوان و شناخته شده از جنس نسل دوم هستند که باید این پیام دریافت میشد، اما اطرافیان اجازه ندادند این پیام دریافت شود.
موفقترین رئیسجمهور بعد از انقلاب ـ به غیر از آیتالله خامنهای ـ را کدام رئیسجمهور میدانید؟
روسای جمهوری پس از انقلاب هرکدام ویژگی و امتیازات یا خطاهایی داشتند و به طور نسبی هر کدام توفیقاتی داشتند. بنیصدر در جلب و سامان رای مردم موفق بود ولی در تولی به ولایت فقیه عادل با شکست قطعی روبهرو شد. آقای رجایی که واقعا مانند امام، فرزند مجلس، خادم ملت و تولی شایسته به ولایت داشت و در چهار مورد تلاش مخلصانهای داشت.
ریاست جمهوری در دوران تصدی مقام معظم رهبری یک کارنامه موفق و قابل ارائه و نیز الگویی از ولایتمداری و پایبندی به قانون اساسی و احترام شایسته به مردم بود.
البته در آن ایام نخستوزیر مسئولیت اجرا را در قوه مجریه به عهده داشت و نوعی تزاحم بین وظایف رئیسجمهور و نخستوزیر وجود داشت و این تزاحم منشأ اختلافاتی نیز شد که در بازنگری قانون اساسی این مشکل حل گردید و رئیسجمهور مسئولیت اجرا را با حذف پست نخستوزیر مستقیما به عهده گرفت، البته برخی وظایف رئیسجمهور هم کاسته شد و در اصل 110 قانون اساسی به وظایف رهبری اضافه شد.
آقای هاشمی در مسیر زیرساختهای کشور سامان جدی داد. آقای خاتمی یک تجربه جدید در سیاستورزی بود. اهداف خیری هم داشت اما نتوانست یا نگذاشتند همه را عملی کند. آقای احمدینژاد هم توفیقات خوبی داشت از جمله در کم کردن فاصله طبقاتی و این از نظر اسلام ناب مهم است. به هر حال اینها منتخبان ملت بوده و هستند واز این باب مورد احترام میباشند.
به عنوان آخرین سئوال همواره در مورد شخصیتهای سیاسی و اطرافیان آنها، شایعات و حرف و حدیثهایی بوده است، برای شفافسازی در این مورد بگویید، چند فرزند دارید؟ (با ذکر نام)،
فرزندان شما به چه کاری مشغول هستند؟ آیا به امور سیاسی وارد شدهاند؟
این سوال مربوط به حوزه خصوصی است و نیازی به پاسخ نمیبینم. مگر این که کسی شبههای در زندگی خصوصی بنده و فرزندانم از باب رعایت شئونات اسلامی یا انسانی داشته باشد که پاسخ خواهم داد.
مهمترین تجربه و درس سیاسی که در بیش از 60 سال فعالیت فراگرفتهاید و میخواهید به نسل جوان بگویید، چیست؟
سیاستورزی و حضور در عرصه سیاسی نیازمند حوصله و استقامت در راه هدف است. انسان سیاسی باید آرمان داشته باشد. رهتوشه

بنده از زمانی که وارد عرصه سیاسی شدم سعی کردم تا آنجا که میتوانم از مسیر تقوی خارج نشوم و در اطاعت از «ولی» هم چیزی کم نگذارم.
در دهه 30 که وارد مسائل سیاسی مذهبی شدم مرشد و ولی سیاسیام آیتالله کاشانی بود. در دهه چهل دل به امام خمینی (ره) بستم و تا آخرین روزهای حیات آن بزرگوار اطاعت او را واجب میدانستم و اکنون هم مقام معظم رهبری، مرجع تقلید، مرشد و راهنمای ماست.
تلخترین و شیرینترین خاطره سیاسی قبل و بعد از انقلاب برای شما چه بوده است؟
تلخترین خاطره سیاسی من شنیدن خبر رحلت امام(ره) بود. من سالها با امام(ره) مانوس بودم، اصلا نمیتوانستم باور کنم ایشان رحلت کردهاند. او زنده است. الان در رگ و ریشه این ملت فکر و اندیشه او جریان دارد. بر من و دوستانم واقعا آن روزها خیلی تلخ گذشت.
شیرینترین خاطره من اعلام زعامت آیتالله العظمی خامنهای از سوی خبرگان رهبری به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و ولایت فقیه در فاصله کمی پس از رحلت امام(ره) بود که احساس کردم آن میراث عظیمی که امام(ره) به جا گذاشته، ایشان بزرگترین امانتدار میتواند باشد و مسیر انقلاب را در همان مسیر خط امام هدایت خواهد کرد. امروز پس از گذشت بیش از دو دهه همه شاهد هستند یک ذره از اصول خط امام تخطی نشده است و پیروزیهایی که به دست آوردهایم در اثر درایت و هوشمندی ایشان بوده که حتی فکرش را نمیتوانستیم بکنیم. ایران امروز الهامبخش جهان اسلام و دیگر ملتهای آزاده جهان است. ایران امروز یک کشور فوقالعاده پیشرفته است. ایران امروز در منطقه تاثیرگذار است و بدون اراده ایران هیچ کاری را نمیتوانند سامان دهند.
آیا میتوان این طور نتیجهگیری کرد که موتلفه اسلامی در سالهای اخیر از نظر سیاسی چندان موفق نبوده است؟ مهمترین موفقیتها یا عدم کامیابیهای موتلفه اسلامی در ده سال اخیر را چه میدانید؟
موفقیت یا عدم موفقیت را چطور معنی میکنید. تلقی شما از موفقیت ظاهرا شکست و پیروزی است. بنده چنین تلقیای ندارم. یک مومن مسلمان وقتی در حوزه سیاسی موفق است که به وظیفه خود عمل کند. حال ممکن است در اوج انجام وظیفه شهید شود یا غلبه پیدا کند. در هر دو صورت موفق است. بنده در طول 65 سال سیاسی و مذهبی که بیش از نیم قرن آن در حزب موتلفه اسلامی گذشته به یاد ندارم ترک وظیفه شرعی و سیاسی کرده باشم. لذا همواره خود را باید موفق بدانم بحمدالله والمنه هیچگاه فراز و فرودهای سیاسی منجر به افسردگی سیاسی یا کنارهگیری دائم از سیاست نشده است.
مهمترین موفقیت بنده و دوستانم در موتلفه اسلامی همین توفیق انجام وظایف سیاسی و عبادی بوده است.
به نظر شما آیا تجربه تبدیل «هیات» موتلفه به حزب موتلفه موفقیتآمیز بود؟ اگر در قالب هیات باقی میماندید، چه نقاط ضعف و قوتی برای فعالیت سیاسی و تشکیلاتی وجود میداشت؟
آنچه که امام (ره) در ایجاد و هدایت و حمایت از موتلفه اسلامی از ابتدای پیدایش در نظر داشتند جمع شدن هیاتهای مذهبی و ائتلاف آنها با هم در امور سیاسی بود. راهپیمایی 15 خرداد 1342 که نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی شد یکی از نتیجههای همین ائتلاف بود اگر ما توفیق این را داشتیم که هیاتهای مذهبی به امر و هدایت امام غنیسازی سیاسی شدند و سپس آنها در یک ائتلاف بزرگتر در مقاطع مهم سیاسی مثل 15 خرداد بسیج شوند این یک هدف مطلوب امام بود اما بهتدریج متوجه شدیم قدرت سازماندهی این معنا را نداریم و فضای سیاسی و تکثر گروههای سیاسی عملا به ما این اجازه را نمیدهد. لذا سعی کردیم به این سمت حرکت کنیم که استانداردهای یک حزب سیاسی را رعایت کنیم.
به نظر شما چرا دبیرکل و قائممقام موتلفه اسلامی موفق به کسب آرای مردم تهران نشدند؟ آیا این در دورههای قبلی هم سابقه داشت؟
عدم راهیابی دبیرکل و قائممقام حزب نیاز به یک نقد درونگفتمانی دارد. ما باید در نقد گفتمان خود و نیز نوع ارتباط با مردم ارزیابیهای دقیقی داشته باشیم. این که این عدم راهیابی را بیمهری برخی دوستان تفسیر کنیم شاید خیلی درست نباشد و حتی سادهاندیشی به حساب آید. باید ببینیم اشکالات ما چیست و آن را رفع کنیم. یکی از علتهای آن شاید عدم توفیق فراکسیون موتلفه در مجلس هشتم در ظهور یک گفتمان مستقل در انجام وظایف نمایندگی بود. باید به رای مردم احترام بگذاریم. آنها از حزب یک حرکت فوقالعاده در انجام وظایف نمایندگی ندیدند. فقط داوری خود را بر این امر استوار کردند. البته اگر چند رای برای حد نصاب هم میآوردیم این به معنای راهیابی و توفیق نبود. سطح آرا پس از نفر اول خیلی افت داشت. ما باید در هر صورت در نوع ارتباط با مردم و متقاعدسازی آنها نسبت به آرمانها و عملکرد حزب خیلی کار کنیم.
احمدینژاد چه تحولی در سیاست ایران ایجاد کرد؟
مردم با انتخاب احمدینژاد نشان دادند مدیران کشور را میخواهند جوان کنند. این پیام را باید از مردم گرفت و به آن احترام گذاشت، اما برخی نامزدها که در دور اول و دور دوم ریاستجمهوری نتوانستند رای لازم را بیاورند فتنهسازهای داخلی و خارجی به سمتشان رفتند که مجموعا حوادث تلخی بوجود آمد.
در آستانه پایان دوره ریاستجمهوری احمدینژاد فکر میکنید میراث سیاسی او چه بود؟
این که میراث آقای احمدینژاد چیست، باید در پایان دوره او ارزیابی کنیم. عدهای مایل نیستند او دوره خود را به پایان ببرد و میخواهند این تجربه را شکست خورده نشان دهند. متاسفانه عدهای از همینها در اطراف رئیسجمهور هستند و با کسانی که در بیرون مایل نیستند او دورهاش را به پایان ببرد، همکاری میکنند.
برخی عملکردهای احمدینژاد در ولایتمداری او و مبارزه با فساد و شجاعت او در برخورد با آمریکا را زیر سوال میبرند. برخی هم کمکاری او در ساماندهی اوضاع اقتصادی کشور در برخورد با گرانی و تورم ،کفایت او را در اداره امور زیر سوال میبرند و به یقین او باید متوجه باشد که چه کسانی در اطراف خود و در بیرون از دولت کمر به این بستهاند که تجربه او را ناموفق جلوه دهند و با آنها مقابله کند و اگر لازم باشد از خود براند.
بنده معتقدم دوران احمدینژاد را از باب اینکه مردم انتخاب خوبی داشتهاند،باید کمک کنیم تا یک تجربه موفق و سکویی برای دولت بعدی باشد. حزب موتلفه اسلامی در این مورد حاضر است هرگونه کمکی بکند تا این تجربه، موفق از کار بیرون آید.
بزرگترین اشتباه سیاسی احمدینژاد را چه میدانید؟
بزرگترین اشتباه سیاسی او ایستادن در برابر حکم رهبری در خصوص انتصاب وزیر اطلاعات و همچنین خانهنشینی یازده روزهاش بود. این کار ولایتمداری او را زیر سوال برد و هنوز هم این شبهه از ذهن عدهای از مردم و نخبگان پاک نشده است. اشتباه دیگر او این بود که اول خود را رئیسجمهور ملت میدانست سپس شد رئیسجمهور اصولگرایان و الان هم رئیسجمهور یک جریان خاص است.
آیا از حمایتی که در هشت سال اخیر از احمدینژاد کردهاید، پشیمانید؟
ما هیچگاه طی سه دهه گذشته از حمایت دولتها پشیمان نبودهایم چون دولت، دولت جمهوری اسلامی است و مورد حمایت رهبری، چه در زمان امام و چه در زمان مقام معظم رهبری. ما ضمن حمایت، نقد مشفقانه هم داشتیم و انشاءالله این مشی را برای دولت آینده نیز خواهیم داشت.
فکر میکنید منطقیترین تصمیمی که اصلاحطلبان میتوانند در انتخابات ریاستجمهوری اتخاذ کنند، چه باشد؟ چه توصیهای برای آنها دارید؟
مهمترین تصمیمی که اصلاحطلبان میتوانند بگیرند این است که از حالت اپوزیسیون نظام درآیند و با دشمنان نظام مرزبندی کنند تا مردم آنها را به عنوان یک ضلع رقابت در داخل به رسمیت بشناسند.
پس از حوادث تلخ سال 88 یک جریان سیاسی مقبول و مشروع در داخل نظام با پیوند با ضدانقلاب و سرویسهای بیگانه و گروههای جاسوسی دشمن خود را از سطح یک رقیب به سطح یک اپوزیسیون نظام تنزل داد و این یک واقعیت است نباید آن را فراموش کنیم. تا موقعی که آنها اپوزیسیون نظام هستند نباید امید داشته باشند که به صورت یک ضلع رقابت در انتخابات حضور داشته باشند، لذا میروند کنار کفار و منافقین.
منصفترین شخصیت میان اصلاحطلبان را چه کسی میدانید؟
من فرد منصفی را میان اهل فتنه نمیبینم. اگر انصاف داشتند در روز قدس سال 88 وقتی به ظاهر هواداران آنها شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران میدادند باید در مقابل آنها میایستادند. اگر انصاف داشتند در روز شانزدهم آذر 88 وقتی به امام اهانت کردند باید به میدان میآمدند و با اهانتکنندگان برخورد میکردند. اگر انصاف داشتند باید در روز عاشورای 88 وقتی به شعائر الهی عاشورا و نیز اصل ولایت فقیه یک مشت اشرار سیاسی اهانت کردند باید میآمدند از امام ، انقلاب و ولایت فقیه و از امام حسین(ع) حداقل دفاع میکردند. من ندیدم تاکنون حتی یک نفر از آنها از اعمال ننگین به اصطلاح طرفداران خود ابراز انزجار کنند و مرز خود را با ضدانقلاب و مخالفان اسلام مشخص کنند.
اگر بخواهید یک راه حل فوری و اضطراری برای حل مشکلات اقتصادی کشور ارائه کنید، چه راهی را پیشنهاد میکنید؟
راهحل فوری مشکلات کشور عمل به قانون چشمانداز بیست ساله، عمل به قانون برنامه و عمل به قانون بودجهای که براساس اصول دوازدهگانه اقتصادی و مالی قانون اساسی طراحی شده باشد، است.راهحل فوری مشکلات کشور این است که اقتصاددانان کشور به اجماع برسند و با روشهای قانونی این اجماع را عملی کنند.
خداوند نعمات بزرگی به ملت داده است ما صاحب عظیمترین ذخایر نفت و گاز هستیم. 5000 معدن در کشور فعال است. کشاورزی و صنعت ما پیشرفته است. نیروی انسانی خلاق و مبتکر داریم، لذا هیچ نگرانی از آینده نباید داشته باشیم.
بازار تهران اخیرا شاهد یک ناآرامی بود، شما به عنوان یک فعال پرتجربه سیاسی و مذهبی چه تحلیلی از وقوع این تنش در بازار تهران داشتید؟
عسگر اولادی: عدهای مایل نیستند احمدی نژاد دوره خود را به پایان ببرد و میخواهند این تجربه را شکست خورده نشان دهند. متاسفانه عدهای از همینها در اطراف رئیسجمهور هستند و با کسانی که در بیرون مایل نیستند او دورهاش را به پایان ببرد، همکاری میکنند
شاهد دو واکنش در بازار بودیم، یک واکنش این که بازاریان گله داشتند از بی برنامگی و روزمرگی دولت در مورد کنترل ارز و تکلیف خود را نمیدانستند. یک واکنش هم از سوی ضدانقلاب داشتیم که میخواست از این آب گل آلود ماهی بگیرد خوشبختانه بازاریان با بصیرت بودند و صف خودشان را از آنها جدا کردند. مقام معظم رهبری هم در سخنرانی خود در بجنورد از آنها تشکر کردند.
فضای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در حال شکلگیری است، به نظر شما چه اشکالات و آفتهایی در شکلگیری این فضای انتخاباتی وجود دارد؟
ما باید از تجربیاتی که در انتخابات دوم خرداد 76 و نیز انتخابات سال 84 و 88 بهدست آوردیم استفاده کنیم. مهمترین اشکال این سه انتخابات این است که دشمن اجازه یافت به نفع یکی از دو طرف رقیب وارد عرصه شود و روی نتایج انتخابات اثرگذاری کند.
نخبگان سیاسی باید هم قسم شوند تحت هیچ شرایطی اجازه اثرگذاری دشمن روی نتایج انتخابات را ندهند. اگر کسی رضایت بدهد بیگانگان در نتایج انتخابات اثرگذاری کنند، قطعا امنیت و رفاه و مصالح ملی را به خطر انداخته است و به دشمن اجازه و امید میدهد موتور انقلاب رنگی را در کشور برنامهریزی کند.
دو نامزد انتخابات 88 قربانی این فریب و بوقهای آمریکایی و انگلیسی مُبّلغ آنها شدند و دشمنان، تمام سوابق و خدمات آنها به انقلاب و اسلام را به باد دادند. رهبر انقلاب هر چه نصیحت فرمود با دشمن مرزبندی داشته باشید، گوش شنوا نبود. بنده امروز هم عرض میکنم اگر اضلاع رقابت در داخل به چنین ننگی تن در دهند که آمریکاییها و انگلیسیها از آنها تلویحا یا تصریحا حمایت کنند سرنوشتی بهتر از آنها نخواهند داشت.
انتخابات باید یک امر ملی تلقی شود و جلوی اثرات فراملی گرفته شود آن وقت هر کس که رای اعتماد مردم را بهدست آورد همه رقبای سابق او را رئیسجمهور خود بدانند او هم خود را رئیسجمهور ملت بداند و به وظیفه خود عمل کند.
چه خطراتی پیروزی اصولگرایان در انتخابات آتی ریاستجمهوری را تهدید میکند؟
خط واگرایی، اصولگرایان را تهدید میکند، اصولگرایان همواره در همه انتخاباتهای یک دهه گذشته با وحدت و همگرایی به قدرت رسیدهاند.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روحانیت مبارز همواره سعی کردهاند پرچمدار وحدت و همگرایی اصولگرایان و ائتلاف مجموعه آنها باشند. البته جریاناتی در حوزه هم بودهاند مثل علمای بزرگواری چون آیتالله مصباح و دیگران، آنها هم دغدغه همگرایی دارند. ما باید در انتخابات آینده به یک فرمول برای همگرایی و وحدت برسیم تا بتوانیم از خطر و اگراییها مصون بمانیم.
آیا باز هم حامی سازوکار جبهه متحد با محوریت جامعتین برای انتخابات آتی ریاستجمهوری هستید؟
سازوکار جبهه وحدت و ائتلاف در انتخابات آینده در حال بازخوانی است و بازتولید میشود و با توان جدیدی پا به عرصه رقابت میگذارد. کارهایی شروع شده است و بنده به آن امیدوار هستم.
به نظر شما رئیسجمهور بعدی بیشتر باید واجد کدام ویژگی باشد؟ (دیپلمات بودن، نظامی بودن، مقبولیت بین همه جناحهای سیاسی و ...)
به عقیده من شورای نگهبان در احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات روی رجل مذهبی و سیاسی بودن آنها بیشتر دقت کند. این دقت در دورههای قبل در جنبه مذهبی نبوده است. ما باید میدان را باز کنیم. رجال مذهبی به عرصههای رقابت بیایند؛ البته رجل مذهبی که سیاسی باشد و اقتصاد کشور را خوب بفهمد و مقبولیت در میان مردم داشته باشد.
نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات آتی را چقدر جدی میدانید؟
آقای هاشمی رفسنجانی، نامزدی شان بنا به آنچه شنیدهام که خودشان گفتهاند مطرح نیست.
به نظر شما مهمترین اشتباه سیاسی ایشان در سال های گذشته چه بود؟
بزرگترین اشتباه سیاسی اطرافیانشان این بود که در انتخابات 84 باید در مییافتند مردم دنبال یک رئیسجمهور جوان و شناخته شده از جنس نسل دوم هستند که باید این پیام دریافت میشد، اما اطرافیان اجازه ندادند این پیام دریافت شود.
موفقترین رئیسجمهور بعد از انقلاب ـ به غیر از آیتالله خامنهای ـ را کدام رئیسجمهور میدانید؟
روسای جمهوری پس از انقلاب هرکدام ویژگی و امتیازات یا خطاهایی داشتند و به طور نسبی هر کدام توفیقاتی داشتند. بنیصدر در جلب و سامان رای مردم موفق بود ولی در تولی به ولایت فقیه عادل با شکست قطعی روبهرو شد. آقای رجایی که واقعا مانند امام، فرزند مجلس، خادم ملت و تولی شایسته به ولایت داشت و در چهار مورد تلاش مخلصانهای داشت.
ریاست جمهوری در دوران تصدی مقام معظم رهبری یک کارنامه موفق و قابل ارائه و نیز الگویی از ولایتمداری و پایبندی به قانون اساسی و احترام شایسته به مردم بود.
البته در آن ایام نخستوزیر مسئولیت اجرا را در قوه مجریه به عهده داشت و نوعی تزاحم بین وظایف رئیسجمهور و نخستوزیر وجود داشت و این تزاحم منشأ اختلافاتی نیز شد که در بازنگری قانون اساسی این مشکل حل گردید و رئیسجمهور مسئولیت اجرا را با حذف پست نخستوزیر مستقیما به عهده گرفت، البته برخی وظایف رئیسجمهور هم کاسته شد و در اصل 110 قانون اساسی به وظایف رهبری اضافه شد.
آقای هاشمی در مسیر زیرساختهای کشور سامان جدی داد. آقای خاتمی یک تجربه جدید در سیاستورزی بود. اهداف خیری هم داشت اما نتوانست یا نگذاشتند همه را عملی کند. آقای احمدینژاد هم توفیقات خوبی داشت از جمله در کم کردن فاصله طبقاتی و این از نظر اسلام ناب مهم است. به هر حال اینها منتخبان ملت بوده و هستند واز این باب مورد احترام میباشند.
به عنوان آخرین سئوال همواره در مورد شخصیتهای سیاسی و اطرافیان آنها، شایعات و حرف و حدیثهایی بوده است، برای شفافسازی در این مورد بگویید، چند فرزند دارید؟ (با ذکر نام)،
فرزندان شما به چه کاری مشغول هستند؟ آیا به امور سیاسی وارد شدهاند؟
این سوال مربوط به حوزه خصوصی است و نیازی به پاسخ نمیبینم. مگر این که کسی شبههای در زندگی خصوصی بنده و فرزندانم از باب رعایت شئونات اسلامی یا انسانی داشته باشد که پاسخ خواهم داد.