
با توجه به گذر زمان زیادی از طرح ضرورت اقتصاد مقاومتی و نیز ابلاغ سیاست های آن از سوی رهبری چرا مورد تأکید مجدد قرار گرفته است؟
موضوع اقتصادمقاومتی که ازسوی مقام معظم رهبری درچند سال اخیر مورد تأکید بوده است؛ معتقدیم که میتواند با تکیه بر ظرفیتهای درونی نظام، مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. لذا عدم تحقق سیاستهای آن، بدین دلیل است که یا دستاندرکاران اجرایی مفهوم این شعار را به درستی درک نکرده اند و یا به طورکلی به این موضوع مهم اعتقادی ندارند، تا این سیاستها را اجرا کنند. لذا اکنون شاهدیم سالهای متمادی، رهبری معظم این فرمایش را مؤکدا سفارش میکنند.
اگر دولتمردان و مسئولین اجرایی کشور ما براین باور باشند و خود را مقید به اجرای سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در این راستا بدانند، باید به دو موضوع مهم در راستای اجرائیات سیاستهای اقتصاد مقاومتی توجه ویژه کنند و اهتمام ورزند.
به نظر شما چه موضوعاتی باعث عدم تحقق این سیاستها شده است؟
به نظر میرسد اولین موضوعی که با اجرای اقتصاد مقاومتی منافات دارد، و درکشور ما امرعادی تلقی میشود، تعطیلات بسیار زیادی است که وجود دارد؛ به طوری که در یک سال که 365 روز دارد، حدود 150 روز آن به مناسبتهای مختلف چون تعطیلات آخرهفته، اعیاد و شهادتهای اهل بیت(ع) و روزهای ملی و ... تعطیل است، لذا در کشوری که بیش از یک سوم ایام سال آن به تعطیلی میگذرد، نباید انتظار داشت که سیاستهای اقتصاد مقاومتی در آن محقق شود. موضوع دیگر وجود قوانینی است که ما در امر اقتصاد داریم. البته برخی از این قوانین قبل از انقلاب وجود داشته و بعد از انقلاب هم قوانین دیگری اضافه شد، که برخی از آنها عامل بازدارندهای برای اجرای سیاستهای اقتصاد پویا و مردمی در داخل کشور است.
از قوانینی که به نظر شما، مانع اقتصاد پویا و مردمی در کشور است، برای مخاطبین بگویید؟
در یک مقطعی از دهه 60، مسئولین اقتصادی کشور، اعتقادی به اجرای اقتصاد توسط مردم نداشتند. به گونهای که تمام زیر بناهای اقتصادی کشور را رو به دولتی کردن پیش بردند. البته لازم به توضیح است که در قانون اساسی برای اجرای اقتصاد در ایران، سه نگاه را ترسیم کرده است. اول اقتصاد دولتی، دوم اقتصاد بر مبنای اجرای اصل 44 قانون اساسی و سوم اقتصاد تعاونی و مردمی تبیین شده است. اما تفکر مسئولین اقتصادی در دهه60 این بود که بتوانند همه اقتصاد کشور را بر مبنای دولتی بودن متمرکز کنند. چنانچه در آن مقطع زمانی ما درگیر اداره مشکلات جنگ تحمیلی هم بودیم. متأسفانه هنوز آن قوانین وجود دارند.
از جمله این قوانین، قانون کار است. لذا تا این قوانین جاری کشور به طور کامل بررسی و حذف نشود، و با یک نگاه جدیدی قوانین متناسب وضع نشود؛ اجرای اقتصادمقاومتی در کشور با اشکالات اساسی مواجه خواهدشد و این سیاستها بر زمین خواهندماند.
اگربخواهیم سیاستهای اقتصاد مقاومتی را در جامعه پیاده کنیم و دولت نیز در این راستا اهتمام دارد، ابتدا با ید به ظرفیتهای درون کشور و توان ملی و مردمی توجه کند، در ثانی با رفع موانع قانونی که برسر راه اجرای اقتصاد مقاومتی وجود دارد، اهتمام بورزد. چرا که اگر این موانع برطرف شود، خود مردم برای گرهگشایی مشکلات اقتصادی کشور، وارد عرصه خواهند شد و شاهد شکوفایی اقتصادی پویا در کشور خواهیم بود.
بنده به عنوان یک شهروند اعتقاد دارم، با تمام احترامی که به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر نامگذاری سال با عنوان اقدام وعمل که همه مسئولین را در تمام قوا موظف کرده است که در این چهار چوب حرکت کنند، اگراین قوانین برداشته نشود و موانع همچنان وجود داشته باشد، در پایان سال 95 علی رغم اینکه سال اقدام وعمل است هیچ گونه اتفاقی رخ نخواهد داد .
به نظر شما چه انتظاراتی در عمل باید از دولت داشت؟
متأسفانه نگاه دولت به حل مسائل اقتصادی نگاه بیرونی است، در صورتی که مبنای اقتصاد مقاومتی نگاه درونزا است. طبیعتا چون نگاه بیرونی است، به موانع موجود در داخل کمتر توجه دارد.لذا اگر دولت محترم بخواهد امر مقام معظم رهبری را که چندین سال متوالی به آن اشاره دارند را اجرایی کند، و در سال اقدام و عمل سیاستهای اقتصاد مقاومتی ر اجرایی کند، باید دو موضوع فوق را که گریبانگیر اقتصاد کشور است را رفع کند. برای اینکه مردم بتوانند درجهت اقتصادی پویا حرکت خود سریع کنند، باید به طور متناوب تعطیلات در طول سال کم شود و همچنین باید موانع اجرای اقتصادی مقاومتی که در قوانین فعلی ما وجود دارد، رفع شود.لذا دولت محترم باید در این زمینه تجدیدنظری داشته باشد، تا این قوانین دست و پا گیر برداشته شود. وقتی مردم زمینه را آماده ببینند در این مسیر حرکت خواهند کرد.
یکی از نگرانی ها درباره تداوم رکود و ورشکستگی تولید داخلی است. چه انتظارات عملی در این خصوص باید از دولت داشت؟
آنچه مسلم است، وقتی ما توان ملی و استعدادهای بالقوه مردم در کلیه سطوح اقتصادی کشور را نادیده بگیریم، که متأسفانه الان هم نادیده گرفته شده و همه نگاهمان به دول اروپایی و یا کسانی باشد که می توانند به صورت مقطعی با تزریق پول و امکانات مشکلات ما را حل کنند؛ نتیجه همین اتفاقاتی است که در بازار اقتصادی کشور درحال رخ دادن است. یعنی رکود در بازار حاکم و تولید کنندگان در انتظار ورشکستی بسرمیبرند. لذا برای خروج از این وضعیت رکود و ورشکستی باید بیشترین اهتمام دولت به بخش تولید باشد.متاسفانه با یک نگاه اجمالی به رویه دولت در این راستا، دولت یازدهم بیشترین اهتمام خود را به مصرف کننده اخصاص داده و بیشترین امکانات را برای مصرف کنند گان مهیا نموده تا تولیدکنندگان! برای خروج از رکود هم باید از تولید کننده حمایت شود، بنابراین اگراین نگاه در دولت اصلاح نشود، خسران جبران ناپذیری به اقتصاد کشور وارد خواهد شد.
این امر را تا چه اندازه قابل تحقق میبینید؟
بنده به عنوان کسی که از نزدیک دستی در امر اقتصاد دارم و مسائل را مورد کسب و کار، مسائل صنعتی و اقتصادی را دنبال می کنم، معتقدم اولین موضوعی که در اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی باید به آن توجه داشته باشیم، اعتقاد و باوری است که باید در ذهن مجریان امر وجود داشته باشد. درازای چندین دوره ای که حضرت آقا نسبت به اجرای این سیاستها اهتمام و تاکید داشتند؛ چه در دولت گذشته و فعلی، کسانی که مسئولین کشورهستند اعتقاد راسخی به اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی را نداشتهاند؛ چرا که اگر اعتقاد داشتند قطعا نسبت به اجرای این موضوع و رفع موانع در اجرای این سیاستها، اقدام لازم را انجام میدادند. زیرا وقتی ما در جامعه قرار میگیریم این موضوعات بسیار قابل لمس و مشهود است.
این گونه نیست که مسئولین کشور متوجه این موضوعات نشوند و یا بلد نباشند. همه متوجه هستند ولی کمتر اعتقادی به این موضوع دارند. اگر کسانی که میخواهند سیاستهایی را مقاممعظمرهبری برآن تاکید دارند، را اجرایی کنند، معتقد باشند که این سیاستها قابل اجرایی است، ما کمتراز دوسال میتوانیم تمام مشکلات را برداریم و نیازی نیست که قریب5 سال این دستور، فقط در چهارچوب همایشها و سیاستگذاریها، برروی کاغذ مکتوب بماند وهیچ اتفاقی را در بدنه اجتماعی، بازار، سیاستگذاری، صنعت و کشاورزی رخ ندهد.
شما این تحلیل را که حلقه مفقوده رفتار دولت در اقتصاد مقاومتی، عدم رجوع به مردم است را درست می دانید؟
بله صد درصد این موضوع صحت دارد. یکی از عمدهترین مشکلاتی که دولتمردان ما و عزیزانی که در دولت خدمت میکنند، این است که قدرت ملی مردم ایران را نشناخته اند. در حالی که ما معتقدهستیم که توان مردم برای حل و رفع همه مشکلات اقتصادی بسیار زیاد است. کما اینکه در زمان جنگ حضرت امام(ره) ومقام معظم رهبری که در آن مقطع که ریاست جمهوری کشور رابه عهده داشتند و کار را دنبال میکردند، این بود که آنچه را که ما را در جنگ موفق کرد، رجوع به مردم و استفاده از توان مردم در دفاع و 8 سال مقاومت ملت ایران بود. اگر ما مردم را در آن مقطع کنارگذاشته میشدند قطعا این توفیقاتی در 8 سال دفاع به دست آوردیم را نداشتیم. حال مسائل اقتصادی نسبت به جنگ سهل الوصولتر است.
یادآور شوم که حزب مؤتلفه اسلامی نیز از همان ابتدا در دوره دوم مجلس شورای اسلامی که آغاز قانونگذاری بود، برخی از بزرگان ما در مجلس در نطقهایشان به این موضوع تاکید داشتند که توان مردم را در اجرای اقتصادی سالم در توانمند کردن کشور از سوی دولتمردان نادیده گرفته نشود. که متأسفانه این موضوع تا به امروز هم مورد توجه واقع نشده است.
این اشکال دراین است که مسئولین ما درهمه دولتها چه راست و چه چپ، چه اصلاحطلب و چه جریاناتی که با نام اصولگرایی بر روی کار آمدند ومردم هم آنها را اصولگرا قلمداد کردند؛ متأسفانه اعتقادی به توان بالقوه مردم در اجرای سیاستهای اقتصادی ندارند.
بنده اعتقاد دارم تنها کسی که به این توان بالقوه مردمی اعتقاد دارد، مقام معظمرهبری است که در همان مقطع تا به امروز در همه امور با اتکا به توان بالقوه مردم همه مشکلات کشور را به لطف خدا حل کردند. در موضوع اقتصاد نیز حضرت آقا اعتقاد دارند که ملت ایران می توانند نقش مهمی را ایفا کند که متأسفانه این نگاه در دولتمردان ما وجود ندارد.