مرحومه راضیه بادامچیان که بیشتر با نام "نظیفی" شناخته می شد، پس از عمری مجاهدت در سالروز پنجاه و ششمین روز تولد خویش، در اول فروردین 1391 پس از قریب به یک سال و نیم مبارزه با بیماری سرطان - بیماری ای که هرگز سبب رنگ باختن شکر و اراده در وی نگشت - به دیار باقی شتافت.

اشاره: مرحومه راضیه بادامچیان که بیشتر با نام "نظیفی" شناخته می شد، پس از عمری مجاهدت در سالروز پنجاه و ششمین روز تولد خویش، در اول فروردین 1391 پس از قریب به یک سال و نیم مبارزه با بیماری سرطان - بیماری ای که هرگز سبب رنگ باختن شکر و اراده در وی نگشت - به دیار باقی شتافت. آنچه در ادامه می آید مصاحبه ای است که با وی در آغازین روزهای حاد شدن بیماری وی انجام شده و به خوبی بیانگر نگاه بلند وی است.
حضرتعالی 14 سال مسئولیت بخش خواهران حزب مؤتلفه اسلامی در تهران را به عهده داشتید. اولین سئوالی که برای خیلیها مطرح است این است که چرا در مؤتلفه یک بخشی برای خواهران به صورت مجزا تشکیل شد؟
البته اول، برنامهها با برادران برگزار و حدود یک سال جلسات در دفتر برادران تشکیل میشد. بعد از آن جلسه شورای خواهران تشکیل شد که 15 نفر از خواهران مسئولیتهایی داشتند و بعضیها از شخصیتهایی بودند که از قبل فعالیتهایی میکردند. بعد از آن دیدیم حوزههایمان زیاد شده است و خیلی سریع توانستهایم نیرو جمع کنیم و همان آغاز برنامه سه چهار جلسه را برگزار کردیم که سریعاً چهار حوزه افتتاح شد، در این میان جا در دفتر برادران کم بود ضمن اینکه برادران محل قبلی را خالی کرده بودند. برادران که دیدند رفت و آمد خواهران یکمقدار گستردهتر شده و فعالتر هستند، پیشنهاد دادند که به این محل برویم. منظور و برنامه خاصی نبود که گفته شود خواهران و برادران از هم جدا شوند. از نظر حجاب و ارتباط دقت داشتند، اما به این صورت که عنوان شود به این دلیل دفتر خواهران جدا شود نبود. ما میدانیم همه خواهرها و برادرهای اسلامی در کنار هم در جمهوری اسلامی فعالیت دارند و هیچ مشکلی از نظر حضور خواهران و برادران در مجامع مختلف ایران وجود ندارد و مؤتلفه هم این را قبول ندارد که حتماً باید جدا باشند، ولی چون آن مکان خالی بود و خواهرها میخواستند فعالیت گستردهای داشته باشند به آنجا منتقل شدند. برادران با توجه به اینکه میدانستند خواهران میتوانند در این مکان برنامههای خوبی مثل همایشها، گردهماییها، بعضی از نمایشگاههایی ـکه به مناسبتهای مختلف برگزار میشودـ و مراسمهای روضهخوانی و میلادها را برگزار کنند، سعی کردند آن مکان را به خواهران بدهند. این کار به دلیل فمینیست بودن و... انجام نگرفت بلکه به این دلیل که فضا برای فعالیتهای گستردهتر وجود داشته باشد صورت پذیرفت.
آیا برای خواهران دورههای ویژهای مثل بحثهای عقیدتی ویژه زنان نیز داشتید؟
بله، ما برای خواهرها کلاسهای خوبی داشتیم و در هر یک از مناسبتها مثلاً میلاد حضرت زهرا(س) و مراسم سوگواری ائمه اطهار(ع) گردهمایی و همایشی را برای آگاهسازی خواهرانمان برگزار میکردیم. در باره مسائل اخلاقی و خانوادگی چند تن از استادان بزرگ حتی از حوزه علمیه قم، چند تا از شخصیتهای مذهبی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را دعوت میکردیم. کما اینکه طی برنامهای از قم یکی از شخصیتها ـکه الان اسمش را فراموش کردهامـ میآمدند و برای خواهرها صحبت میکردند که خیلی مؤثر بود. اردوهای فرهنگی برای جوانان و خانوادهها داشتیم. از برنامههای سیاسی و مذهبیمان دیدار با شخصیتهای سیاسی بود، ضمن اینکه با خانواده شهدا و جانبازان هم دیدارهایی داشتیم. برای هر قشر از خواهران مثلاً خانهدار، جوانان، دانشجویان و حوزهها برنامههای خاصی در همان سطح خودشان داشتیم، ولی مهمتر از همه نمایشگاههایی بود که برای خواهران برپا میشد که از نظر فرهنگی تأثیر بسیاری داشت. بخش اخلاق خانواده و مشاوره خانواده در دفتر خواهران 7، 8 سالی بود که شکل گرفت. خانمی مسئولیت مشاوره خانواده را به عهده داشتند. در دیداری با شورای مرکزی که از حوزه علمیه قم داشتیم و من هم حضور داشتم، جناب آقای مظاهری فرمودند: «از نظر اخلاقی روی بچهها از 7 سالگی به بعد کار کنید». ما از بین خواهران نه 7 ساله بلکه ده ساله به بالا نیرو گرفتیم و برایشان حوزههایی را گذاشتیم. بعدازظهر پنجشنبه برای بچهها دو ساعت جلسه داشتیم و ماهی یک بار بچهها را برای دیدار با شخصیتها و روشنسازی افکارشان میبردیم و اردوهای فرهنگی هم برایشان تدارک میدیدیم.
این خواهران برای عضویت در مؤتلفه چه انگیزهای داشتند؟ یعنی هدف زنی که میخواست عضو مؤتلفه شود از عضویت چه باید میبود و چه ارتقای فکری، فرهنگی یا اجتماعی برایش قائل بودید؟
ما مسلمان و معتقد به بعضی از مسائل فرهنگی هستیم و اسلام دینی است که روشنگری و آگاهسازی در اولین مرحلهاش هست، کما اینکه حضرت زهرا(س) که برای ما نمونهاند و باید از ایشان درس بگیریم، با اینکه دوست نداشتند نامحرم اندامشان را ببیند شنیدهایم که کلاسهای درسی داشتند و این موضوع را یکی از علمای بزرگ فرمودهاند. خود من یادم هست در همایشی که برای روز زن گرفته بودیم، آیتالله خزعلی فرمودند: «حضرت زهرا(س) از دری که به داخل مسجد باز میشد نمیآمدند، بلکه از بیرون میآمدند تا حضورشان را نشان بدهند». حضرت زهرا(س) در آگاهسازی خانمها جلسات متعددی داشتند. وقتی حضرت اباعبداللهالحسین(ع) شهید شدند، آیا برای حضرت زینب(س) ـکه فرزند حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) هستندـ صحبت کردن در مجلس یزید با آن حالشان سخت نبود؟ ولی حضرت زینب(س) وظیفهای داشتند. این دستور اسلامی ماست، همه کشورهای غربی هم تازگی این موضوع را درک کردهاند که اینکه اسلام میگوید زن در کنار باشد، از نظر پوشش و حجاب است و به این معنی نیست که زن در جامعه حضور نداشته باشد. حضرت زینب(س) با وجودیکه نامحرم در آنجا زیاد بود، با سخنرانی در آن مجلس و ایراد آن مطالب و روشنسازی به همه خواهران مسلمان ما درس بزرگی دادند. فکر همه این است که همه خواهران و برادران ما دوست دارند در صحنههای مذهبی و سیاسی شرکت کنند و از مسائل اجتماعی آگاه باشند. فرهنگ زمان شاه مردم را عقب برده بود، ولی الحمدلله الان میبینیم یک خانم 70 ساله با چه زحمتی خودش را به مؤتلفه میرساند. وقتی از ایشان سئوال میشد که چرا میخواهید عضو شوید و با این زحمت خودتان را از راههای دور میرسانید تا در جلسات شرکت کنید؟ پاسخ میدادند: «من دوست دارم بیدار باشم، مسائل سیاسی، فرهنگی و اسلامی را درک کنم و هر سختیای که به من وارد شود، حاضرم در هفته چند روزم را به این کار اختصاص بدهم و از کار و برنامهام میزنم و علاقمند به حضور در جامعه هستم». در واقع خواهرها برای آگاهسازی به اینجا میآمدند.
اگر زنان جامعه ما بیدار شوند مشکل جامعه ما برطرف میشود. همانطور که پیغمبر(ص) فرمودند: «مردان از دامن زنان به معراج میروند»، حضرت امام «رحمهاللهعلیه» هم بر این موضوع تأکید داشتند. آگاهی زنان ما از نظر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی باعث میشود جامعه ما رشد خاصی داشته باشد و فرزندان از نظر علمی و شخصیتی افراد مطمئن و مورد توجهی باشند. هماکنون دقت خواهران ما زیاد شده است. مقام معظم رهبری بهتازگی نشست اندیشههاى راهبردىرا برای تبادل نظر عالمانه با جمعهاى نخبگان و آگاهسازی خانمها برگزار کردند. به نظر من اگر زنان جامعه از نظر سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اسلامی آگاه باشند، جامعه ما میتواند به نتیجههایی که حضرت امام(ره) فرمودند برسد و انشاءالله که زمینهساز ظهور میشود، چون غربیها برای عقب راندن جامعه ما تلاشهای بسیاری میکنند. تمام این فسادهای اخلاقی، لباسها و برنامههایی که برای زنان ما تدارک دیدهاند برای انحراف خواهران است و الان باید خواهران ما آگاه شوند و هر چه تلاش کنیم خواهران آگاهتر شوند، انشاءالله جامعه بهتری خواهیم داشت.
در حال حاضر خواهران در مؤتلفه بسیار مقید هستند که به جلسات بیایند و مرتباً درخواست میکنند که برای ما جلساتی را بگذارید و برنامههایی داشته باشیم تا در مسائل مهم دینی، مذهبی و سیاسی بیش از پیش آگاه شویم.
مقام معظم رهبری در بحث تشکل، سه ضرورت را برای یک تشکل مطلوب برشمردند. یکی کانالکشی فکری بین اعضا بود که دیدگاهها و افکار ناب اسلامی و بحثهای تشکیلاتی به اعضا برسد. بخش خواهران مؤتلفه برای این کار چه پیشبینیای داشت و این کانالکشی چگونه انجام شد؟ آیا تشکیلاتی برای ارتباط اعضا با بدنه وجود داشت؟
در سال سعی میکردیم چند بار دیدار بین اعضا و مسئولین بالاتر مؤتلفه انجام شود. خصوصاً استاد گرانقدر جناب آقای عسگراولادی و جناب آقای حبیبی دبیرکل محترم میآمدند و در جلسات شرکت میکردند. هر ساله در پایان سال گزارشی را در باره برنامههای خواهران تهیه میکردیم و به مسئولین مؤتلفه، یعنی دبیرکل، دبیر شهر تهران، مسئولین امور واحدها هم به صورت مکتوب و هم با حضورشان شفاهاً ارائه میدادیم. سعی میکردیم ارتباط بین بدنه و اعضا کم نشود. البته باید دقت بیشتری به خواهران کنند. چرا؟ چون نیاز جامعه ماست. الان در رفع مشکل اصلی در جوامع زنان نقش مهم را دارند، برادران و آقایان هم همینطور، اما فرهنگسازی روی خواهران صورت میگیرد و برنامههای زندگی بیشتر دست زنان است و زنان میتوانند جامعه را به اوج خود برسانند.
در راستای ارتباط با مسئولین مؤتلفه، به نظر میرسد چند جلسهای که در طول سال در این باره برگزار میکردیم میتوانست راهگشا باشد.
همچنین هفتهای یک روز اعضا تشریف میآوردند و هر گروه سنی حوزه خودش را داشت مثلاً نوجوانان، دانشجویان، خواهران تا سن 30ـ40 سال و خواهران سن بالاتر جدا بودند. از نظر علمی تفکیک کرده بودیم که هر کدام پیرامون حوزه خودش برنامه مجزایی داشته باشند تا بتوانند همدیگر را درک کنند و با هم ارتباط داشته باشند، ولی سعی میکردیم در ماه کانونهایی داشته باشیم و هر بار این کانونها را به یک حوزه میدادیم و آن حوزه کانونها را برگزار و سایرین را مهمان میکرد. آشناسازی اعضا با هم خیلی مفید بود. وقتی در کانون خواهرهای جوانمان با خواهران مسنمان حضور داشتند، جمع خوبی میشد و واقعاً طرفین از یکدیگر استفاده میکردند و تأثیر زیادی داشت. مطلب خوبی که به نظرم رسید خدمتتان بگویم این است که یکسوم اعضای حاضر در این کانونها با برنامههایی که برگزار میکردیم تشویق شدند ادامه تحصیل بدهند و خیلیها که دیپلم بودند به دانشگاه راه یافتند. حتی خواهری داشتیم که ششم ابتدایی داشت و به مؤتلفه که آمد بعد از مدتی تصمیم گرفت، ادامه تحصیل بدهد و لیسانسش را گرفت، ضمن اینکه ایشان سه فرزند هم داشتند. اسامی این خواهران هست. این اعضا در همان چند سال درسشان را ادامه دادند و از نظر علمی پیشرفت کردند، با وجودیکه بعد از ازدواج و بچهداری فرصت برای درس خواندن کم است، اما تشویق شدند و ما هم خیلی تقدیر و تشکر میکردیم و جایزههای ویژهای میدادیم. خواهرانی هستند که مقاطع لیسانس و فوقلیسانس را گرفتند و این خبر برای خود من شخصاً خوشحالکننده بود و هر ساله شاهد بودیم چند نفر از خواهران تشویق میشدند و دنبال درس و بحث میرفتند، چون تأثیر خاصی هم داشت و درک مطلب پیدا میکردند و این بسیار مفید بود.
یکی از بحثهای دیگر در فرمایش مقام معظم رهبری کادرسازی بود. آیا در کادرسازی هم برنامهریزیای داشتید که اعضایتان بتوانند در سمتهای مختلف کشوری در ردههای ارشد یا پایینتر فعالیت کنند و خدماتی داشته باشند؟
بله، خیلی از نیروهای جوانمان رشد کردند. بسیاری اساسا به دنبال چنین آموزشهایی به حزب آمدند و بعد از ورود به مؤتلفه جذب ارگانهای کشوری شدند. اغلب نهادهایی که نیروهای ما را جذب کردند؛ از فعالیتهای ایشان استفاده زیادی کردند و از عملکرد آنها راضی بودند. خواهران در خبرنگاری نیز فعالیت گسترده ای داشتند. در یک نشست خبری با آقای احمدینژاد یکی از خواهرهای ما ـکه ظاهراً نفر سوم بودندـ طرح سوالی داشتند که آقای احمدینژاد گفته بودند این خواهر را بگویید بیاید، وقتی ایشان رفتند، آقای احمدینژاد ضمن اینکه از حجاب و توان ایشان تقدیر کردند.
بچههای ما در کارهای فرهنگی هم فعالیت گسترده ای دارند. از جمله در حاشیه روضه شبهای دهه آخر ماه صفر حزب فعالیت زیادی کردند و با برنامههایی که برای بچههای کوچکتر برگزار شد، خانوادهها ابراز رضایت میکردند که خیلی از بچههای ما علاقمند به قرآن شدند.
آن جلسه برای چه رده سنی برگزار میشد؟
دو گروه بودند، یکی از سنین کوچک، یعنی چهار پنج ساله تا هفت هشت ساله و گروه دیگر هم از نه ساله تا 15، 16 ساله.
همچنین کلاس قرآنی با دارالقرآن گذاشتیم و بچهها را برای شرکت در این کلاسها تشویق کردیم. در این کلاسها به بچههای سنین قبل از مدرسه قرآن و حدیث یاد میدادند. در کنار این کلاسها برای مادرها که وقتشان تلف نشود، یک کلاس قرآن و تفسیر گذاشتیم که بسیار جامع بود و جناب آقای قرائتی پشتیبانیکننده این جلسات هستند و از حوزه علمیه قم میآیند. 10، 11 سالی است که این جلسات برگزار میشود و 130، 140 نفر از مادرانی که بچهها را به کلاسهای قرآن میآورند در این جلسات حضور مییابند. بیش از این تعداد امکان پذیرایی نیست. ما برای تشویق بچهها عبا و چادر نماز دوخته بودیم. این کلاسها بهقدری روی بچهها تأثیر گذاشته بود که بچهها به مادرهایشان میگفتند باید حجاب داشته باشید. در ابتدا بعضی از مادرها بیحجاب بودند و بعد واقعاً حجابشان خوب شد. بچههایی که عبا داشتند، تشویق شده بودند و به مسجد میرفتند و اذان میگفتند. مادرها به این دلیل که بچهها علاقمند به قرآن و معارف شده بودند، بسیار خوشحال بودند و میگفتند اگر بخواهیم دروغ بگوییم، بچهها زود حدیث آن را میخوانند! بچههایی که هنوز مدرسه هم نمیروند. اینها کارهای فرهنگیای بود که در دفتر خواهران انجام میگرفت و نتیجهبخش بود و تأثیرات خوبی روی بچهها گذاشت.
حضرتعالی 14 سال مسئولیت بخش خواهران حزب مؤتلفه اسلامی در تهران را به عهده داشتید. اولین سئوالی که برای خیلیها مطرح است این است که چرا در مؤتلفه یک بخشی برای خواهران به صورت مجزا تشکیل شد؟
البته اول، برنامهها با برادران برگزار و حدود یک سال جلسات در دفتر برادران تشکیل میشد. بعد از آن جلسه شورای خواهران تشکیل شد که 15 نفر از خواهران مسئولیتهایی داشتند و بعضیها از شخصیتهایی بودند که از قبل فعالیتهایی میکردند. بعد از آن دیدیم حوزههایمان زیاد شده است و خیلی سریع توانستهایم نیرو جمع کنیم و همان آغاز برنامه سه چهار جلسه را برگزار کردیم که سریعاً چهار حوزه افتتاح شد، در این میان جا در دفتر برادران کم بود ضمن اینکه برادران محل قبلی را خالی کرده بودند. برادران که دیدند رفت و آمد خواهران یکمقدار گستردهتر شده و فعالتر هستند، پیشنهاد دادند که به این محل برویم. منظور و برنامه خاصی نبود که گفته شود خواهران و برادران از هم جدا شوند. از نظر حجاب و ارتباط دقت داشتند، اما به این صورت که عنوان شود به این دلیل دفتر خواهران جدا شود نبود. ما میدانیم همه خواهرها و برادرهای اسلامی در کنار هم در جمهوری اسلامی فعالیت دارند و هیچ مشکلی از نظر حضور خواهران و برادران در مجامع مختلف ایران وجود ندارد و مؤتلفه هم این را قبول ندارد که حتماً باید جدا باشند، ولی چون آن مکان خالی بود و خواهرها میخواستند فعالیت گستردهای داشته باشند به آنجا منتقل شدند. برادران با توجه به اینکه میدانستند خواهران میتوانند در این مکان برنامههای خوبی مثل همایشها، گردهماییها، بعضی از نمایشگاههایی ـکه به مناسبتهای مختلف برگزار میشودـ و مراسمهای روضهخوانی و میلادها را برگزار کنند، سعی کردند آن مکان را به خواهران بدهند. این کار به دلیل فمینیست بودن و... انجام نگرفت بلکه به این دلیل که فضا برای فعالیتهای گستردهتر وجود داشته باشد صورت پذیرفت.
آیا برای خواهران دورههای ویژهای مثل بحثهای عقیدتی ویژه زنان نیز داشتید؟
بله، ما برای خواهرها کلاسهای خوبی داشتیم و در هر یک از مناسبتها مثلاً میلاد حضرت زهرا(س) و مراسم سوگواری ائمه اطهار(ع) گردهمایی و همایشی را برای آگاهسازی خواهرانمان برگزار میکردیم. در باره مسائل اخلاقی و خانوادگی چند تن از استادان بزرگ حتی از حوزه علمیه قم، چند تا از شخصیتهای مذهبی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را دعوت میکردیم. کما اینکه طی برنامهای از قم یکی از شخصیتها ـکه الان اسمش را فراموش کردهامـ میآمدند و برای خواهرها صحبت میکردند که خیلی مؤثر بود. اردوهای فرهنگی برای جوانان و خانوادهها داشتیم. از برنامههای سیاسی و مذهبیمان دیدار با شخصیتهای سیاسی بود، ضمن اینکه با خانواده شهدا و جانبازان هم دیدارهایی داشتیم. برای هر قشر از خواهران مثلاً خانهدار، جوانان، دانشجویان و حوزهها برنامههای خاصی در همان سطح خودشان داشتیم، ولی مهمتر از همه نمایشگاههایی بود که برای خواهران برپا میشد که از نظر فرهنگی تأثیر بسیاری داشت. بخش اخلاق خانواده و مشاوره خانواده در دفتر خواهران 7، 8 سالی بود که شکل گرفت. خانمی مسئولیت مشاوره خانواده را به عهده داشتند. در دیداری با شورای مرکزی که از حوزه علمیه قم داشتیم و من هم حضور داشتم، جناب آقای مظاهری فرمودند: «از نظر اخلاقی روی بچهها از 7 سالگی به بعد کار کنید». ما از بین خواهران نه 7 ساله بلکه ده ساله به بالا نیرو گرفتیم و برایشان حوزههایی را گذاشتیم. بعدازظهر پنجشنبه برای بچهها دو ساعت جلسه داشتیم و ماهی یک بار بچهها را برای دیدار با شخصیتها و روشنسازی افکارشان میبردیم و اردوهای فرهنگی هم برایشان تدارک میدیدیم.
این خواهران برای عضویت در مؤتلفه چه انگیزهای داشتند؟ یعنی هدف زنی که میخواست عضو مؤتلفه شود از عضویت چه باید میبود و چه ارتقای فکری، فرهنگی یا اجتماعی برایش قائل بودید؟
ما مسلمان و معتقد به بعضی از مسائل فرهنگی هستیم و اسلام دینی است که روشنگری و آگاهسازی در اولین مرحلهاش هست، کما اینکه حضرت زهرا(س) که برای ما نمونهاند و باید از ایشان درس بگیریم، با اینکه دوست نداشتند نامحرم اندامشان را ببیند شنیدهایم که کلاسهای درسی داشتند و این موضوع را یکی از علمای بزرگ فرمودهاند. خود من یادم هست در همایشی که برای روز زن گرفته بودیم، آیتالله خزعلی فرمودند: «حضرت زهرا(س) از دری که به داخل مسجد باز میشد نمیآمدند، بلکه از بیرون میآمدند تا حضورشان را نشان بدهند». حضرت زهرا(س) در آگاهسازی خانمها جلسات متعددی داشتند. وقتی حضرت اباعبداللهالحسین(ع) شهید شدند، آیا برای حضرت زینب(س) ـکه فرزند حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) هستندـ صحبت کردن در مجلس یزید با آن حالشان سخت نبود؟ ولی حضرت زینب(س) وظیفهای داشتند. این دستور اسلامی ماست، همه کشورهای غربی هم تازگی این موضوع را درک کردهاند که اینکه اسلام میگوید زن در کنار باشد، از نظر پوشش و حجاب است و به این معنی نیست که زن در جامعه حضور نداشته باشد. حضرت زینب(س) با وجودیکه نامحرم در آنجا زیاد بود، با سخنرانی در آن مجلس و ایراد آن مطالب و روشنسازی به همه خواهران مسلمان ما درس بزرگی دادند. فکر همه این است که همه خواهران و برادران ما دوست دارند در صحنههای مذهبی و سیاسی شرکت کنند و از مسائل اجتماعی آگاه باشند. فرهنگ زمان شاه مردم را عقب برده بود، ولی الحمدلله الان میبینیم یک خانم 70 ساله با چه زحمتی خودش را به مؤتلفه میرساند. وقتی از ایشان سئوال میشد که چرا میخواهید عضو شوید و با این زحمت خودتان را از راههای دور میرسانید تا در جلسات شرکت کنید؟ پاسخ میدادند: «من دوست دارم بیدار باشم، مسائل سیاسی، فرهنگی و اسلامی را درک کنم و هر سختیای که به من وارد شود، حاضرم در هفته چند روزم را به این کار اختصاص بدهم و از کار و برنامهام میزنم و علاقمند به حضور در جامعه هستم». در واقع خواهرها برای آگاهسازی به اینجا میآمدند.
اگر زنان جامعه ما بیدار شوند مشکل جامعه ما برطرف میشود. همانطور که پیغمبر(ص) فرمودند: «مردان از دامن زنان به معراج میروند»، حضرت امام «رحمهاللهعلیه» هم بر این موضوع تأکید داشتند. آگاهی زنان ما از نظر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی باعث میشود جامعه ما رشد خاصی داشته باشد و فرزندان از نظر علمی و شخصیتی افراد مطمئن و مورد توجهی باشند. هماکنون دقت خواهران ما زیاد شده است. مقام معظم رهبری بهتازگی نشست اندیشههاى راهبردىرا برای تبادل نظر عالمانه با جمعهاى نخبگان و آگاهسازی خانمها برگزار کردند. به نظر من اگر زنان جامعه از نظر سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اسلامی آگاه باشند، جامعه ما میتواند به نتیجههایی که حضرت امام(ره) فرمودند برسد و انشاءالله که زمینهساز ظهور میشود، چون غربیها برای عقب راندن جامعه ما تلاشهای بسیاری میکنند. تمام این فسادهای اخلاقی، لباسها و برنامههایی که برای زنان ما تدارک دیدهاند برای انحراف خواهران است و الان باید خواهران ما آگاه شوند و هر چه تلاش کنیم خواهران آگاهتر شوند، انشاءالله جامعه بهتری خواهیم داشت.
در حال حاضر خواهران در مؤتلفه بسیار مقید هستند که به جلسات بیایند و مرتباً درخواست میکنند که برای ما جلساتی را بگذارید و برنامههایی داشته باشیم تا در مسائل مهم دینی، مذهبی و سیاسی بیش از پیش آگاه شویم.
مقام معظم رهبری در بحث تشکل، سه ضرورت را برای یک تشکل مطلوب برشمردند. یکی کانالکشی فکری بین اعضا بود که دیدگاهها و افکار ناب اسلامی و بحثهای تشکیلاتی به اعضا برسد. بخش خواهران مؤتلفه برای این کار چه پیشبینیای داشت و این کانالکشی چگونه انجام شد؟ آیا تشکیلاتی برای ارتباط اعضا با بدنه وجود داشت؟
در سال سعی میکردیم چند بار دیدار بین اعضا و مسئولین بالاتر مؤتلفه انجام شود. خصوصاً استاد گرانقدر جناب آقای عسگراولادی و جناب آقای حبیبی دبیرکل محترم میآمدند و در جلسات شرکت میکردند. هر ساله در پایان سال گزارشی را در باره برنامههای خواهران تهیه میکردیم و به مسئولین مؤتلفه، یعنی دبیرکل، دبیر شهر تهران، مسئولین امور واحدها هم به صورت مکتوب و هم با حضورشان شفاهاً ارائه میدادیم. سعی میکردیم ارتباط بین بدنه و اعضا کم نشود. البته باید دقت بیشتری به خواهران کنند. چرا؟ چون نیاز جامعه ماست. الان در رفع مشکل اصلی در جوامع زنان نقش مهم را دارند، برادران و آقایان هم همینطور، اما فرهنگسازی روی خواهران صورت میگیرد و برنامههای زندگی بیشتر دست زنان است و زنان میتوانند جامعه را به اوج خود برسانند.
در راستای ارتباط با مسئولین مؤتلفه، به نظر میرسد چند جلسهای که در طول سال در این باره برگزار میکردیم میتوانست راهگشا باشد.
همچنین هفتهای یک روز اعضا تشریف میآوردند و هر گروه سنی حوزه خودش را داشت مثلاً نوجوانان، دانشجویان، خواهران تا سن 30ـ40 سال و خواهران سن بالاتر جدا بودند. از نظر علمی تفکیک کرده بودیم که هر کدام پیرامون حوزه خودش برنامه مجزایی داشته باشند تا بتوانند همدیگر را درک کنند و با هم ارتباط داشته باشند، ولی سعی میکردیم در ماه کانونهایی داشته باشیم و هر بار این کانونها را به یک حوزه میدادیم و آن حوزه کانونها را برگزار و سایرین را مهمان میکرد. آشناسازی اعضا با هم خیلی مفید بود. وقتی در کانون خواهرهای جوانمان با خواهران مسنمان حضور داشتند، جمع خوبی میشد و واقعاً طرفین از یکدیگر استفاده میکردند و تأثیر زیادی داشت. مطلب خوبی که به نظرم رسید خدمتتان بگویم این است که یکسوم اعضای حاضر در این کانونها با برنامههایی که برگزار میکردیم تشویق شدند ادامه تحصیل بدهند و خیلیها که دیپلم بودند به دانشگاه راه یافتند. حتی خواهری داشتیم که ششم ابتدایی داشت و به مؤتلفه که آمد بعد از مدتی تصمیم گرفت، ادامه تحصیل بدهد و لیسانسش را گرفت، ضمن اینکه ایشان سه فرزند هم داشتند. اسامی این خواهران هست. این اعضا در همان چند سال درسشان را ادامه دادند و از نظر علمی پیشرفت کردند، با وجودیکه بعد از ازدواج و بچهداری فرصت برای درس خواندن کم است، اما تشویق شدند و ما هم خیلی تقدیر و تشکر میکردیم و جایزههای ویژهای میدادیم. خواهرانی هستند که مقاطع لیسانس و فوقلیسانس را گرفتند و این خبر برای خود من شخصاً خوشحالکننده بود و هر ساله شاهد بودیم چند نفر از خواهران تشویق میشدند و دنبال درس و بحث میرفتند، چون تأثیر خاصی هم داشت و درک مطلب پیدا میکردند و این بسیار مفید بود.
یکی از بحثهای دیگر در فرمایش مقام معظم رهبری کادرسازی بود. آیا در کادرسازی هم برنامهریزیای داشتید که اعضایتان بتوانند در سمتهای مختلف کشوری در ردههای ارشد یا پایینتر فعالیت کنند و خدماتی داشته باشند؟
بله، خیلی از نیروهای جوانمان رشد کردند. بسیاری اساسا به دنبال چنین آموزشهایی به حزب آمدند و بعد از ورود به مؤتلفه جذب ارگانهای کشوری شدند. اغلب نهادهایی که نیروهای ما را جذب کردند؛ از فعالیتهای ایشان استفاده زیادی کردند و از عملکرد آنها راضی بودند. خواهران در خبرنگاری نیز فعالیت گسترده ای داشتند. در یک نشست خبری با آقای احمدینژاد یکی از خواهرهای ما ـکه ظاهراً نفر سوم بودندـ طرح سوالی داشتند که آقای احمدینژاد گفته بودند این خواهر را بگویید بیاید، وقتی ایشان رفتند، آقای احمدینژاد ضمن اینکه از حجاب و توان ایشان تقدیر کردند.
بچههای ما در کارهای فرهنگی هم فعالیت گسترده ای دارند. از جمله در حاشیه روضه شبهای دهه آخر ماه صفر حزب فعالیت زیادی کردند و با برنامههایی که برای بچههای کوچکتر برگزار شد، خانوادهها ابراز رضایت میکردند که خیلی از بچههای ما علاقمند به قرآن شدند.
آن جلسه برای چه رده سنی برگزار میشد؟
دو گروه بودند، یکی از سنین کوچک، یعنی چهار پنج ساله تا هفت هشت ساله و گروه دیگر هم از نه ساله تا 15، 16 ساله.
همچنین کلاس قرآنی با دارالقرآن گذاشتیم و بچهها را برای شرکت در این کلاسها تشویق کردیم. در این کلاسها به بچههای سنین قبل از مدرسه قرآن و حدیث یاد میدادند. در کنار این کلاسها برای مادرها که وقتشان تلف نشود، یک کلاس قرآن و تفسیر گذاشتیم که بسیار جامع بود و جناب آقای قرائتی پشتیبانیکننده این جلسات هستند و از حوزه علمیه قم میآیند. 10، 11 سالی است که این جلسات برگزار میشود و 130، 140 نفر از مادرانی که بچهها را به کلاسهای قرآن میآورند در این جلسات حضور مییابند. بیش از این تعداد امکان پذیرایی نیست. ما برای تشویق بچهها عبا و چادر نماز دوخته بودیم. این کلاسها بهقدری روی بچهها تأثیر گذاشته بود که بچهها به مادرهایشان میگفتند باید حجاب داشته باشید. در ابتدا بعضی از مادرها بیحجاب بودند و بعد واقعاً حجابشان خوب شد. بچههایی که عبا داشتند، تشویق شده بودند و به مسجد میرفتند و اذان میگفتند. مادرها به این دلیل که بچهها علاقمند به قرآن و معارف شده بودند، بسیار خوشحال بودند و میگفتند اگر بخواهیم دروغ بگوییم، بچهها زود حدیث آن را میخوانند! بچههایی که هنوز مدرسه هم نمیروند. اینها کارهای فرهنگیای بود که در دفتر خواهران انجام میگرفت و نتیجهبخش بود و تأثیرات خوبی روی بچهها گذاشت.