
شبهاتی در مورد حرکت شهدای بزرگوار مؤتلفه اسلامی مطرح شده است. در اولین سؤال شرایط آن زمان را برای ما تشریح بفرمایید.
در مورد شهدای مؤتلفهاسلامی و مسئله کاپیتولاسیون آمریکایی شاه، از هنگامی که این کار انجام شد استکبار جهانی عصبانی بود و به همین علت عوامل آنها شروع به جوسازی و ایجاد شایعات و تحلیلهای غلط کردند. علت هم روشن بود. نقشه آمریکا و انگلیس توسط مزدورانشان حسنعلی منصور و شاه طراحی شده بود و میخواستند که با کاپیتولاسیون نظامی در ایران دست مستشاران نظامی آمریکا و مأمورین CIA و خدمتکاران آنها را باز گذارند که هر جنایت و خیانتی که میخواهند انجام دهند و پلیس ایران هم نتواند آنها را بگیرد و به آمریکا برگرداند. معلوم است که این آزادی عمل و دست باز این مزدوران آمریکایی در داخل کشور خطرات زیادی را ایجاد میکرد. علت اینکه آمریکاییها این مصونیت را برای مستشاران میخواستند این بود که به اینجا رسیده بودند که با گسترش نهضت امام خمینی(ره) و حضور همهگیر مردمی و تشکیلات مؤتلفه و حزباللهی، اینها نمیتوانند از عهده مخالفین شاه بر آیند، به همین علت تصمیم داشتند که سرکوب شدید کنند و آزادی عمل دهند که آمریکاییها این کار را انجام دهند و وقتی هر جنایتی میکنند بتوانند با خیال راحت از ایران خارج شوند و در واقع میخواستند به ساواک شاه و شهربانی زمان شاه کمک کنند. زمانی که با جریان اجرای حکم الهی و کشتن حسنعلی منصور روبهرو شدند از آن سال به بعد همواره در این زمینه ایجاد مسئله کردند.
در همان زمان هم آیا شبههای بر این حرکت وارد شد؟
آن زمان میگفتند که چگونه شما منصور را کشتید او یک فرد است، آیا کشتن افراد جایز است؟ بعد گفتند که اصلا روحانیت این را قبول ندارد و دو مرتبه بحثهای گوناگون کردند.
آیا توسط علما از این شهدا حمایت شد؟
الحمدالله مراجع تقلید از این عزیزان حمایت کردند، قم، طلاب و متدینین حمایت کردند و هنگامی که اینها در 26 خرداد 1344 شهید شدند، موج عظیمی علیه رژیم شاه برخواست و آنها به نحوی وحشت زده شدند که اجازه ختمگرفتن ندادند و اجازه ندادند که برای قبر آنها سنگ قبر بگذارند. بالای قبرستان مسگر آباد در جاده خاوران زمینی بود که به عنوان قبرستان جدید این شهیدان را دفن کردند حتی نگذاشته بودند که برای آنها سنگ قبر بگذارند که مردم رفته بودند و تکه تکه آجر و کلوخ را گذاشته بودند و قبر این چهار نفر از خط دور گذاشته بودند، چهار انبوه خاک بود. این وحشت آنها و عصبانیت آمریکا و دیگران بود. به خاطر همین عزیزانمان کاپیتولاسیون در ایران اجرا نشد. بعد از پیروزی انقلاب هم لیبرالها و اینها که از مسائل انقلابی به دور هستند همواره در این زمینه سعی کردند مسئله ایجاد کنند. برخی هم شروع به مشکل تراشی برای مؤتلفه اسلامی به خاطر خط اصیل انقلابی و خط امامی بودنش کردند که آیا اصلا اینها اجازه کار مسلحانه داشتند؟
آیا از امام اجازه گرفته بودند؟ حتما برای مسئله اعدام انقلابی حسنعلی منصور اجازه شرعی داشتند؟
همه میدانستند که ابتدا که برای ایجاد سازمان مسلح خدمت امام رفتند و گفتند که میخواهیم سازمان مسلح راه بیندازیم امام فرمودند که دیگران این کار را میکنند، شما کارهای خود را انجام دهید؛ ولی مدتی که گذشت معلوم شد که آن گروهها نتوانستد کاری کنند و امام هم با این تحلیل آقای عسکراولادی و آقای عراقی و دوستان دیگر که در مقابل رژیم شاه که کشتار عمومی راه میاندازد دیگر نمیشود با بیانیه و اعلامیه روبهرو شد، باید یک اقدام جدی دست به اسلحه داشت وگرنه شاه با اسلحه سرکوب میکند، جواب اسلحه را با اسلحه میدهند نه اینکه جواب اسلحه را فقط با این چیزها داد و لذا امام اجازه دادند و فرمودند که شما سازمان مسلح داشته باشید به شرط اینکه از کسی اسلحه نگیرید، یا خودتان بسازید یا بخرید. پس امام رسما اجازه تشکیل بخش مسلح مؤتلفه که به جهاد مسلحانه معتقد بود، دادند. این را همه مؤتلفهاییها میدانند.
پس چرا از طرف برخی افراد گفته شده که اینها از امام اجازه نداشتند؟