
پس از گذشت دو سال از عمر دولت یازدهم، واکنش ها به عملکرد این دولت متفاوت است. البته شاید بتوان به جرأت گفت که انتقادها بیشتر است.
دو سال از عمر دولت یازدهم گذشت، دو سالی پر از ماجراهای متفاوت در ابعاد مختلف. طبعاً ارزیابی این دو سال از نگاههای مختلف، متفاوت خواهد بود. موافقین امور را به گونهای ارزیابی میکنند، مخالفین بهگونهای دیگر و تودههای مردم هم به همین صورت. سیاستمداران و دستاندرکاران میدان سیاست به حسب تفکر و نگاه خودشان بهگونه دیگری تحلیل میکنند، اما آنچه که میتوان بهطور خلاصه گفت این است که این دولت هم مانند همه دولتها نقاط مثبت و منفی دارند.
پس از گذشت این دوسال چگونه باید برای دوسال آینده دولت برنامه ریزی شود؟
در آستانه سال سوم و چهارم میتواند به دور از خودشیفتگی و خودباوری به واقعنگری همهجانبهای برساند و برای دو سال آینده برنامهریزی کند. بنابراین فقط با این نگاه به دو سال گذشته میتوان به دو سال آینده پرداخت. بدیهی است به هرحال اداره کشوری مثل ایران اسلامی کار سادهای نیست و به همین اندازه که دولت آقای دکتر روحانی توانسته است در این دو سال کشور را اداره کند قابل قبول است، اما نقاطی که نتوانسته در مورد وعدههایی که داده است عمل کند، امکانات صحنه سیاست اجازه نداده است و یا فعالیتهای رقبا و دشمنان نگذاشتهاند به جای خود محفوظ است.
یکی از نکاتی که برای ارزیابی مطرح است این است که اگر همه این مخالفتها نبود آیا واقعاً مدیریتهای گوناگون چه در سطح وزرا و معاونین و چه در موارد مختلف دقیقاً همان است که خود رئیس محترم جمهور یا نظام میخواسته یا اقتضای این ملت و کشور بزرگ و باشکوه ایجاب میکرده است؟
اگر مسئولین دولتی و ریاست محترم جمهور از این منظر به موضوع نگاه کنند به نظر میرسد میتوانند برای دو سال آینده برنامهریزی صحیحی کنند. معتقدم در دو سال آینده دولت آقای روحانی اگر بخواهد در تاریخ به عنوان یک دولت موفق فرض شود نیازمند تغییرات و تحولات جدی است. اول در مورد برخی از مدیران و وزراست. باید آنها را با توجه دو سال کاری که کردهاند و ارزیابیشان تبدیل به عناصری کند که برای دو سال آینده مفید باشند و اکتفا به دو سال گذشته نمیتواند دولت را از نظر کلان، دولت موفقی کند. بنابراین باید تغییراتی پدید بیاورد تا آنها که نتوانستند شکوفایی انقلاب را پیش ببرند و مشکلات را حل کنند جایشان را به کسانی بدهند که میتوانند بهتر کار کنند البته با حفظ احترام همه اشخاص، حتی آنهایی که تغییر مییابند.
نکته دوم تغییر در سیاستهاست. به طور مثال سیاست دولت در زمینه مذاکرات تاکنون نتیجه لازم را نداده و موجب شده است که در بین مردم نگاههای متفاوت و بیشتر مغایر با نگاه دولت پدید بیاید. پس این نیاز به تغییر و تحول جدی دارد.
به نظر شما مردم پیامشان را در روز تشییع شهدای غواص، اعلام کردند؟
به نظرم پیام بلندی که شهدای غواص در روز 26 خرداد و تشییع جنازه پاکشان توسط ملت اعلام کردند و حماسهای که آفریده شد سلایق را به دور از مسائل جناحی و سیاسی بر دولتمردان ما روشن کرده است. در حقیقت این اجتماع عظیم در هوای گرم تهران در 26 خرداد با آن صفا، صمیمیت و حالت اتحاد در مقاومت و استقامت در همه امور برای دولتها، دولت محترم خودمان، مذاکره کنندگان، همه کسانی که در صحنههای سیاسی کشور هستند و حتی در خارج از کشور برای یمن، سوریه و سایر جاها پیامهای بلندی داشت.
اهمّ آن این بود که ملت میخواست نشان بدهد بر همان ارزشهای انقلابیاش استوار است و به کسانی که برای حفظ ارزشها جان خود را فدا کردهاند چنین احترام ویژهای قائل است و نباید این حضور عظیم را تنها در مذاکرات خلاصه کرد. در این حضور قدرت، استقامت، مقاومت و... نهفته بود. دولت محترم برای دو سال آینده باید این پیام را دریافت کند و در سالی که آقا فرمودند سال همدلی و همزبانی دولت و ملت است با کارفرمایی مردم و کارگزاری دولت بدان عمل کند.
آیا دولت نباید بیش از دو سال گذشته به خواسته های مردم خصوصا در زمینه مذاکرات توجه کند؟
دولت در دو سال باقیمانده باید مردم را کاملاً کارفرمای خود و خودش را کارگزار بداند. پس طبیعی است در زمینههای گوناگون دولت میتواند این اقدام را انجام دهد. مثلاً در مسائل اقتصادی کشور ما یک دلار بدهی ندارد و مثل کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا نیست که دچار کسر سرمایهای و برخی در حال ورشکستگی هستند. از آن طرف هم 120 میلیارد دلار ما را هم بلوکه کردند. ایران کشوری است که حتی در مسائل اقتصادی هم استواری دارد. در قدرت دفاعی، قدرت دانشی و پرورش و تربیت نیروهای ماهر و مدیران لایق در این 37 سال نشان دادند که نه تنها اهل خلاف مالی، اخلاقی و سیاسی نیستند، بلکه دلسوز نظام هستند و به دور از خطاهایی که برخی عناصر وابسته به این و آن انجام دادهاند آنها صادق، سالم و قوی کار کردند و الان هم دارند کار میکنند و اگر میدان به آنها داده شود بهتر هم کار میکنند. بنابراین میتوان تحولی جدی در مدیریت کشور ایجاد کرد.
دیگر مسائلی که دولت باید در دو سال آینده مورد توجه قرار بدهد چیست؟
مسئله دیگر تحول عمیق و دقیق است. بالاخره همه قبول دارند ساختار اداری و حتی قضایی ما باید متحول شوند. مشکل آب و مسکن باید در طرحهای جامع علمی حل شوند. مگر ما چقدر دچار این مشکلات هستیم که صد میلیون نفر جمعیت را باید در حدود 700 هزار کیلومترمربع از یک میلیون و 650 هزار کیلومتر مربع مساحت کشورمان جا بدهیم. اینکه چیز عمدهای نیست. میشود با یک طرح صحیح انجام داد. مشکلات تولید و تفاوت فاحش بین قیمت از تولید تا رسیدن به دست مصرف کننده باید حل شوند. همه اینها قابل حل هستند. به جای یارانه میتوان درآمد مردم را بالا برد که مردم غیر از کسب درآمد مالیات هم بدهند. نه اینکه مدام بخواهیم مردم را وابسته به این کنیم که یارانه کمک است. باید یارانه را به آنهایی که لازم است بدهند.
لذا به نظر من اگر آقای روحانی برای دو سال آینده دست به تغییر و تحول جدی بزند و نگاهها و برنامههای خود را تغییر دهد و خود را از بدنه اصلاحطلب نجات دهد میتواند دولت بسیار موفقی شود و آرزومندیم چنین شود.