نگاه

رسانه و جامعه معنا گرای ایران

جامعه معناگرای ایران نیازمند طرحی نو ازمطبوعات است که می‌توان آن را در قالب ترسیم الگوی رسانه‌های اسلامی جستجو کرد، لذا مجالی باید تدارک دید تا فارغ از تغلب امتزاج گریز ناپذیر رسانه ومعنا در عصر حاضر با روزمرگی های متعارف آن کمی به نیاز سنجی پرداخت. پرداختن به نیازها اساسا سابق بر ارائه پاسخ به آنهاست. مطبوعات پاسخی به نیازهای اجتماعی هستند اما واقعا این نیاز در جامعه ما چه بوده، ‌هست و خواهد بود. باید متکی بر فرهنگ ایرانی واسلامی نیازهای اجتماعی جامعه امروز که درگفتمان انقلاب اسلامی سیر می‌کند را رصد نماییم و سپس در پاسخ الگوی جامع و شاملی از مطبوعات اسلامی را به جامعه ارائه دهیم

صالح اسکندری

چکیده:

در زمانه ای که بیشتر رسانه‌ها، از صداوسیما و مسئولان و مدیران فرهنگی گرفته تا مطبوعات، خبرگزاری ها در و دیوار شهر و کارشناسان و متخصصان فرهنگی، جملگی از «جست‌و‌جوی حقیقت»، «‌معنویت»، «‌معنا‌گرایی» و «‌ارزش‌ها» حرف می‌زنند، کمتر کسی به این مهم می اندیشد که آیا همین رسانه های مدرن معنا زا هستند و یا معنا زدا؟

عصر امروز را عصر سلطه ارتباطات می نامند ، بی گمان در مورد همه مسائل جهان، بزرگترین رسالت اطلاع رسانی بر دوش رسانه های جمعی است. امروزه رسانه ها با گسترش مرز های جغرافیایی ، فرهنگی و سیاسی، هویت انسان معاصر را تحت تأثیر قرار داده اند، به طوری که می توان هویت انسان مدرن را هویت رسانه ای نام گذاشت . افزایش نقش وسایل نوین ارتباط جمعی در بخش های مختلف زندگی بشری سبب شده است از آنها در تحولات گوناگون مورد استفاده شود. رسانه ها همان گونه که در تضعیف پایه های اصلی جامعه مؤثرند،می توانند در ایجاد تحکیم ونقاط قوت سهم بسزای داشته باشند.

امروزه رسانه های جمعی سهم ونقش قابل توجهی در تکوین وتشدید یا تعضیف فرایند های گوناگون فرهنگی سیاسی-اجتماعی و اقتصادی دارند وبا توجه به کارد کرد های متنوع رسانه های جمعی همچون آگاهی بخشی واطلاع رسانی ،ایجاد انسجام وتعلق اجتماعی ،نظارت بر عملکرد ساخت قدرت و فراهم آوردن زمینه های مشارکت عمومی ونظارت همگانی در نظام اجتماعی ، می توانند جایگاه در خور اعتنائی در تکوین وتکامل و نهادینه سازی شاخص ها و عناصر بنیادین ساختار سیاسی مردم سالاری دینی داشته باشند. اما هنوز به این پرسش مهم پاسخ داده نشده است که رسانه در جامعه معنا گرای ایران از چه جایگاهی برخوردار است و آیا می تواند مقوم معنا گرایی باشد و یا اینکه اساسا رسانه های مدرن معنا زدا هستند. رسانه های خبری نظیر روزنامه ، مجله ، کتاب ، رادیو، تلویزیون ، اینترنت ، به عنوا ن یکی از نهاد های مهم جامعه با تأثیری که بر طرز فکرو آراء ودیگر ابعاد زندگی بشر دارند . واقعیت سیاسی واجتماعی خاصی را برای مردم خلق می کند واین وسایل ارتباطی تعیین کنندۀ چشم انداز ما از جهان هستند.

کلمات کلیدی : رسانه جمعی- معناگرایی- دموکراسی مشارکت عمومی نظارت همگانی اطلاع رسانی

مقدمه

ویژگی اصلی رسانه ها (همه جا) بودن آنهاست بر خلاف مدرسه و دیگر ارکان حیات انسانی رسانه ها امری فراگیرند. آنها می توانند یک کلاس بی دیوار با میلیاردها مستمع تشکیل دهند رسانه هاوظیفه حراست از محیط را بر عهده دارند آنها باید همبستگی کلی رابین اجزاء جامعه در پاسخ به نیاز های محیطی ایجاد کنند و مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را برعهده دارند(نگاه حوزه،ش 4) رسانه ها هم حرکت و پویائی وسر زندگی را تقویت و تولید می کنند هم رخوت وتنبلی وسستی ازیک سو احساس های عاطفی،محبت وصداقت را بر می انگیزد واز سوی دیگر احساس زشتی ،دشمنی،بی اعتمادی،دروغ وخشونت را زنده می کنند. این کار کرد به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد درونی رفتاری در مقیاس فردی واجتماعی می شود.

امروزه رسانه ها در زندگی روز مرۀ ما نفوذ کامل دارند. نشانه ها وعلایم از هر جهتی به ما یاد آور می شوند که زندگی معاصر بدون رسانه های جدید ارتباطی غیر قابل تصور است.رسانه ها همه جا هستند. زندگی شخصی بسیاری از مردم وابسته به رسانه هاست ارزیابی ها نشان می دهد که بین 50تا80 درصد نیروی کار در کشور های توسعه یافته در بخش اطلاعات مشغول کار هستند. گذرای اوقات فراغت نیز به رسانه ها بستگی دارد. البته نباید فراموش کرد که رسانه ها وسایلی هستند که به طور شخصی یا جمعی امکان ارتباط را گسترش می دهند . وبه طور کلی فرهنگ رسانه ای و طبیعت به صورت یک زمینۀ روحی واجتماعی فرد را از تولد تا مرگ احاطه کرده اند. ودر تعریف کلاسیک از رسانه ، این مدیوم معمولاً در بخشی از جامعه مدنی یک کشور جایی در حد فاصل سازمان رسمی قدرت وتوده های مردم جایابی می شود. در این تعریف مختصاتی ، رسانه به مردم ومتقابلاً به حاکمیت تعهد دارد تا بروندادوخروجی مطالبات عمومی را به حکمرانان منتقل نماید و در مقابل نقاط مثبت و منفی حکومت را نیز ضمن تبیین ، نقد و بررسی نماید. رسانه تلسکوپی است که فرا گرد های تبدیل تقاضاها و انتظارات مردم را به حمایت و پشتیبانی از حاکمیت رصد می کند. جامعه امروز بدون وسایل ارتباط جمعی غیر قابل تصور است و وسایل ارتباط جمعی برای جوامع مهم بوده وبسته به نوع نظامی که رسانه تابع آن است وعلایق ونیاز های افراد خاص ومیزان توسعه یافتگی آن جامعه کارکرد های متنوعی دارند.

معناگرایی چیست؟

معنا گرایی ( Ideationalism ) عرصه نوینی از باز اندیشیدن است که در مقابل ماده گرایی ( Materialism) به اصالت ایده و معنا اهمیت می دهد. سابقه معنا گرایی به خلقت بشر و اولین پیامبر یعنی آدم ابوالبشر بر می گردد که نخستین جرقه های ایده گرایی در حوزه تفکر اجتماعی نمایان گشت. اما پس از رنسانس یک گپ 300 تا 400 ساله در تفکر بشری به وقوع پیوست که تحت الشعاع تفکرات ماتریالیستی معنا گرایی به حاشه رانده شد. اما از اواخر قرن بیستم جنبش بازاندیشی در خصوص معنا گرایی در تام حوزه های اندیشه آغاز شد و به گزافه نیست اگر بگوییم در هزاره سوم در اغلب حوزه های اندیشه شاهد چرخشی از ماتریالیسم به سوی معناگرائی هستیم. معنا گرایی در همه عرصه ها یکی از واقعیت های غیر قابل انکار جهان معاصر در قرن بیست و یکم است. در آمریکا از دهه 90 بدین سو زمزمه های زیادی برای ذی مدخل ساختن مذهب در قلب اصلاحات در آموزش و پرورش مطرح شده است. این پویش مذهب گرا در مواردی نظیر برنامه های بهداشتی در بیمارستان ها، زندان ها، انجمن های غیر دولتی و ... مشاهده می شود. در دانشگاه های مصر تمایل زاید الوصفی به مقوله حجاب دیده می شود. چهار کشور بزرگ اروپایی درسال 2010 با برنامه های ویژه درزمینه توریسم مذهبی، خود را آماده پذیرایی از خیل توریست های مسیحی می کنند. در ترکیه لائیک، سکولاریسم حتی در سیاست به حاشیه رانده شده است و روز به روز ارزشها و ایستارهای مذهبی پر رنگ تر می شود و ... .

پیتر برگر (Peter Berger) کتابی تحت عنوان "سکولاریسم زدایی از جهان؛ خیز دوباره مذهب و سیاست جهانی" دارد. وی اگر چه در یک پارادایم سکولار به بررسی روند سکولاریسم زدایی و به تبع آن معنا گرایی در جهان معاصر می پردازد اما کتاب وی جزو اولین زمزمه های نظام مند و تئوریک در زمینه احیاء و بازگشت مذهب در حوزه سیاست جهانی تلقی می شود.

انقلاب اسلامی ایران هر چند در عرصه عمل منادی معنا گرایی در جامعه و احیاء مذهب است اما در عرصه نظر به خصوص در حوزه هایی مثل رسانه های مدرن، معنا گرایی کم رنگ و در برخی اوقات حتی لبه های معنا زدایی تیز تر و برنده تر بوده است. این در حالی است که انتظار این بود به برکت انقلاب اسلامی یک انقلاب عمومی در همه حوزه ها از جمله رسانه به منظور معناگرایی صورت بپذیرد.

رسانه چیست؟

برای شناخت و معرفت بیشتر درباره یک موضوع بهترین و اولین مرحله تعریف جامع و مانعی از موضوع است از این رو در مقوله رسانه ها ابتدا به تعریف(رسانه) یا(رسانه های عمومی) می پردازیم؛ تا حیطه آن ها را به طور کامل مشخص نماییم. رسانه های جمعی یا عمومی و به تعبیر دیگر وسایل ارتباط جمعی اصطلاح فارسی شده واژه لاتین«Medium» است که جمع آن«Media» می باشد و منظور از آن دسته ای از وسایل هستند که مورد توجه تعداد کثیری می باشند و از تمدن های جدید بوجود آمده اند.(ساروخانی، 3) البته رسانه در این تعریف به طور کامل معرفی نشده است زیرا وسایلی که مورد توجه تعداد کثیری باشد و در تمدن جدید بوجود آمده باشد محدود و منحصر به وسایل ارتباط جمعی نیست از این رو بایستی به تعریفی دقیق تر پرداخت. رسانه به معنی هر وسیله ای است که انتقال دهنده فرهنگ ها و افکار عده ای باشد. و اکنون آن چه مصداق این تعریف است وسایلی همانند: روزنامه ها، مجلات، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، CDها، ویدئو و... می باشند.

ایران معنا گرا و رسانه های معنا زدا

حدود 100 سال پیش در اثنای مشروطه وقتی کارخانه چراغ برق حاج حسین آقای امین الضرب 4000 چراغ را در تهران روشن می کرد هنوز برخی از مردم معتقد بودند که در کابل های برق شیطان جریان دارد. قضاوت آن روز پدرانمان برای ما شاید کمی مضحک به نظر برسد، اما وقتی خبر ساخته شدن گوشی های تلفن همراهی می رسد که قادرند شبکه های ماهواره ای را بدون هیچ واسطه ای دریافت و پخش کنند بیشتر خانواده های از خنده خود پشیمان و برای فرزندانشان نگران می شوند. در عصر حاضر فرهنگ مهاجم غربی تمامی افسارهای خود را گسیخته است. تکنولوژی دیگر به هیچ حریم امنی رحم نمی کند. اگر در رژیم پهلوی برخی از خانواده های مذهبی به سینما نمی رفتند تا از شر فیلم های غیر اخلاقی خود و خانواده هایشان در امان باشند، اما با ورود تلویزیون به خانه ها این مصونیت از بین رفت. بعدها با ورود کامپیوتر و قرار گرفتن یک صندلی مقابل آن، تماشا و ارتباط تصویری یک نفره شد و افراد از خانواده منزوی و کامپیوتر های شخصی جایگزین بسیاری از مواهب غیر قابل انکار خانواده شدند. دیگر کدام پدر و مادری می تواند مطمئن باشد که فرزندش در مترو، پارک و یا هر جای دیگر از شر بلوتوث های مستهجن، پیامک های تصویری و شنیداری مبتذل و اخیرا دسترسی به شبکه های پورنو و غیر اخلاقی ماهواره ای مصون است. پر بیراه نگفتیم که اگر امروز حرف نیاکان مان را مجددا تکرار کنیم در عصر سلطه ارتباطات شیطان از طریق سیم های برق بلکه در امواج رادیویی و تلویزیونی جریان یافته است و کوچکترین مهلتی را برای فکر کردن و تصمیم گرفتن باقی نگذاشته است.

جوامع معناگرایی مانند ایران که بر پایه نهاد خانواده و مذهب استوار هستند به شدت نسبت به آسیب ها و لطمات رسانه ها واکنش نشان می دهند. البته سخن گفتن از نسبت میان رسانه و معنا به میزان تبیین مصرح الگوی بومی و عملی مطبوعات اسلامی در جامعه ما دشوار است . اعوجاجات رسانه‌ای در جامعه امروز و پیوند ناگسستنی آن با معنازایی ومعنازدایی مجال کمتری را برای پرسش‌های بنیادین درباره نسبت رسانه ومعنا باقی گذاشته است .این سوال همیشگی وجود داشته است که رسانه معنازا بوده و یا معناگرا. در یک دیدگاه رسانه مولد یک معنای جدید است که با معنای قدیم در تضاد است وابزاری درجهت معنازدایی تلقی می‌شود اما از منظری دیگر بین رسانه و معنا پیوند مستمری از ابتدای تاریخ وجود داشته است . هرچند می‌توان تبیین پیوند رسانه‌ها ودین از جانب محققان جهان مسیحی را در واکنش به روند رو به رشد سکولاریزاسیون و عرفی شدن تلقی نمود اما در عین حال نمی‌توان منکر نقاط تماس غیرقابل انکار رسانه‌ها و معنا شد. تله ونجلیسم از 1970 به بعد نمونه بارز پیوند رسانه‌ها ومعنا در سکولارترین کشور دنیا یعنی آمریکاست. در جهان زدایش معنا معدودی از رسانه‌ها زبانی گویا برای جنبش‌های دینی شده‌اند .

بدون تردید رسانه‌ها پاسخی به یک نیاز اجتماعی بودند اما واردات آنها به جوامع معناگرا در پاسخ به کدام نیاز اجتماعی صورت گرفت؟ این یک سوال جدی است که آیا می‌توان حرفه مطبوعات را مانند مهندسی ، پزشکی و یا سایر علوم تجربی از غرب فراگرفت؟

معدودی از رسانه‌ها در واکنش به پروژه دین زدایی از غرب با معنا مزدوج شدند اما رسانه درجوامع معناگرایی مانند جامعه ایران چه رسالتی به دوش می‌کشد . تحقیقات نشان می‌دهد همیشه رابطه مستقیمی بین الگوی رسانه‌ها و علی‌الخصوص مطبوعات با الگو سیاسی واقتصادی هر نظام اجتماعی وجود دارد اما واقعا مطبوعات و رسانه‌های ما توانسته‌اند با الگوهای سیاسی واقتصادی کشور ارتباط برقرار کنند. هنوز در فضای سیاسی واجتماعی کشور مطبوعات مترادف با رکن چهارم دموکراسی تلقی می‌شوند درحالی که الگوی سیاسی کشور در نظام مردمسالاری دینی متکی برگفتمان بی‌بدیل انقلاب اسلامی است . اگر کسی بتواند از مدلول در هم تنیده مردمسالاری دینی مجرد دموکراسی را منفک کند آنگاه می‌توان رکن چهارمی نیز برای آن در نظر گرفت . واقعیت امر این است که نظام سیاسی ایران متکی بر مفهوم غیرقابل انفکاک مردمسالاری دینی ونظام اقتصادی مبتنی برایده‌های اسلامی نضج یافته و دراین گفتمان نمی‌توان از الگوهای لیبرالیستی انتظار داشت که حافظ انقلاب اسلامی و تصریح کننده منافع عمومی باشند .«کروسید ژورنایسم» مبتنی بر گزارش‌گری تفتیشی در غرب چگونه می‌تواندالگوی مطبوعات در یک جامعه معناگرا واقع شود . بیش از صد سال تاریخ روزنامه نگاری در جامعه معناگرای ایران نشان داده است که پاسخ مطبوعات به همان شکل و سیاق غربی بسته بندی شده وارد کشور شده است . به تعبیر حمید مولانا در جامعه اسلامی ایران، مطبوعات اغلب به کلیساها شباهت داشتند تا به مساجد و حسینیه ها. در واقع پیش از آنکه در جامعه ما نیازسنجی شود همان پاسخ دنیای غرب به نیازهای اجتماعی موجود در جوامعشان برای جامعه معناگرای ایران نیز تجویز شده است . محققان ایرانی هنوز جواب متقنی به این پرسش اساسی که مطبوعات مبتنی بر چه نیازی در جامعه ایران به وجود آمدند و تداوم یافتند ، نداده‌اند. مسلما نیازهای جامعه معناگرای ایران به مراتب متفاوت از جوامع معناگریز ویا حداقل بریده از معناست .

جامعه معناگرای ایران نیازمند طرحی نو ازمطبوعات است که می‌توان آن را در قالب ترسیم الگوی رسانه‌های اسلامی جستجو کرد لذا مجالی باید تدارک دید تا فارغ از تغلب امتزاج گریزناپذیر رسانه ومعنا در عصر حاضر با روزمرگی های متعارف آن کمی به نیاز سنجی پرداخت. پرداختن به نیازها اساسا سابق بر ارائه پاسخ به آنهاست . مطبوعات پاسخی به نیازهای اجتماعی هستند اما واقعا این نیاز در جامعه ما چه بوده ،‌هست و خواهد بود .باید متکی بر فرهنگ ایرانی واسلامی نیازهای اجتماعی جامعه امروز که درگفتمان انقلاب اسلامی سیر می‌کند را رصد نماییم و سپس در پاسخ الگوی جامع و شاملی از مطبوعات اسلامی را به جامعه ارائه دهیم.

نتیجه گیری:

رسانه در تعریف کلاسیک ، یک مدیوم است که معمولا در بخشی از جامعه مدنی یک کشور جایی در حدفاصل سازمان رسمی قدرت و توده های مردم جایابی می شود. در این تعریف مختصاتی، رسانه به مردم و متقابلا به حاکمیت تعهد دارد تا برونداد و خروجی مطالبات عمومی را به حکمرانان منتقل نماید و در مقابل نقاط مثبت و منفی حکومت را نیز ضمن تبیین، نقد و بررسی نماید. بر این اساس چون گوش دولت ها سنگین است و افراد نمی توانند تک به تک صدای خود را به گوش دولت برسانند مدیوم رسانه نقش بلندگویی را ایفا می کند که صدای مردم را با جریان قدرت رسمی مستقر می رساند و در مقابل اقدامات و فعالیت های دولت را برای مردم بازنمایی می کند.

در همه جای دنیا مطبوعات منطبق بر الگوهای جامعه شناختی و فرهنگی آن جوامع تاسیس شده اند. این تصور نادرستی است که مطبوعات در آمریکا، اروپا و یا ژاپن همه از یک الگو استفاده می کنند. هر جامعه ای مبتنی بر الگوهای فرهنگی خود مفاهیمی مانند آزادی مطبوعات قانون مطبوعات، انتقاد، خبرسازی، جریان سازی و... را تعریف می کند. در جامعه ایرانی از آنجا که اساس مطبوعات بر پایه الگوهای لیبرالیستی و غربی در گام های واپسین بنیان نهاده شد و الگوهای منسوخ و غیربومی مورد توجه قرار گرفت لذا شکاف عظیمی بین جامعه اسلامی و مطبوعات ایجاد شد.

پرسش اما اینجاست رسانه درجوامع معناگرایی مانند جامعه ایران چه رسالتی به دوش می کشد و باید تابع چه قواعد دینی و فرهنگی باشد . تحقیقات نشان می دهد همیشه رابطه مستقیمی بین الگوی رسانه ها و علی الخصوص مطبوعات با الگوی سیاسی واقتصادی هر نظام اجتماعی وجود دارد اما واقعا مطبوعات و رسانه های ما توانسته اند با الگوهای سیاسی واقتصادی کشور ارتباط برقرار کنند. هنوز در فضای سیاسی واجتماعی کشور مطبوعات مترادف با رکن چهارم دموکراسی تلقی می شوند درحالی که الگوی سیاسی کشور در نظام مردمسالاری دینی متکی برگفتمان انقلاب اسلامی است . اگر کسی بتواند از مدلول در هم تنیده مردمسالاری دینی مجرد دموکراسی را منفک کند آن گاه می توان رکن چهارمی نیز برای آن در نظر گرفت .

واقعیت امر این است که نظام سیاسی ایران متکی بر مفهوم غیرقابل انفکاک مردمسالاری دینی ونظام اقتصادی مبتنی برایده های اسلامی نضج یافته و دراین دل گفتمان با توجه به نوع رابطه مردم و حکومت و همچنین جایگاه مردم در اداره کشور مطبوعات باید جایابی و بازیابی شوند.

منابع :

1) آرونسون، البرت، روانشناسی اجتمائی، ترجمه حسین شکرکن، (1369) تهران: انتشارات رشد

2) آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، (1376) چاپ دوم ، تهران: نشر مروارید

3) آشوری ، داریوش، تعریف ومفهوم فرهنگ، (1380) تهران: نشر آگاه

4) بیرو، الن، فرهنگ علوم سیاسی، ترجمه، باقرساروخانی،( 1366) تهران: انتشارات کیهان

5) بخشی، علی آقا- افشاری راد، مینو،فرهنگ علوم سیاسی (1378) تهران: مرکز مطالعات و مدارک علمی ایران

6) بشریه، حسین، جامعه مدنی وتوسعه سیاسی در ایران،( 1378) تهران: انتشارات مؤسسه علوم نوین

7) جان بی، سریل، وسایل ارتباط جمعی وتوسعه ملی ترجمه محمد حقیقت کاشانی (1367) تهران: مرکز تحقیقات و برنامه ریزی صدا وسیما.

8) حفاظی، محمد، تلویزیون ودکترین آن در غرب،( 1372 )تهران: انتشارات رسانه

9) داوسون، دیگران، جامعه پذیری سیاسی، ترجمه پرویز علوی( 1374 )تهران: فصلنامه پژوهش وسنجش

10) رحمتی ، محمد مهدی، ارتباطات وفرایند هدایت گروهی،(1373) تهران: سنجش و پرورش ، شماره 3-2

11) رحیمی، حسین، نقش احزاب در توسعه سیاسی وامنیت ملی،( 1378) تهران: فصلنامه راهبردی شماره 4

12) ساروخانی ، باقر، جامعه شناسی ارتباطات (1367) تهران: انتشارات اطلاعات

13) سریل، جان بی، وسایل ارتباط جمعی وتوسعه ملی، ترجمه، محمو حقیقت کاشانی، (1367) تهران : مرکز تحقیقات اجتمائی و ارزشیابی برنامه های صدا وسیما

14) علوی، پرویز، ارتباطات سیاسی، 1375، تهران: علوم نوین

15) فرهنگی، علی اکبر، تغییر نگرش از طریق رسانه ها ،( 1347 )تهران: سنجش وپژوهش شماره6

16) فریزه، پائولو، آموزش ستم دیدگان ، ترجمه ، ببر شک( 1358) تهران: انتشارات خوارزمی

17) کازنو، ژان، جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، ترجمه، باقر ساروخانی، (1365) تهران: انتشارات اطلاعات

18) مکارم شیرازی، ناصر، انواروالفقاهه جلد 14قم امیرالمؤمنین

19) ونر، لورین، تانکارد، جیمز، نظریه های ارتباط ترجمه علیرضا دهقان ، (1380) تهران: انتشارات دانشگاه تهران

https://www.shoma-weekly.ir/BWOPSi