
***
شش سال از اولین سالی که رهبری شعار اقتصادی را سرفصل آن قرار دادند گذشت. این شش سال از نظر اقتصادی چگونه گذشت؟
در این شش سال سه نوع حکومت داشتیم و حکومتهایمان نتوانستند آنطور که باید لبیک بگویند. دولت یازدهم سعی میکند، ولی مشکلات عدیدهای سر راهش هست که ضمن اینکه به دنبال تحقق اقتصاد مقاومتی و اقتصادی که ما را خودکفا کند است و این دولت اسم خود را دولت تدبیر و امید گذاشته است، تدبیرهای اولیه خوب جلو رفت و مردم امیدوار شدند، اما هنوز آن توفیق کاملی که مورد توقع ماست حاصل نشده است.
در فرمایش مقام معظم رهبری دو نکته نهفته است. یکی مقاومت ما در برابر ادعاهای واهی بیگانگان که این مقاومت بایستی صورت بگیرد. باید در مقابل سلطهگری مقاومت کنیم. دوم در داخل کشور است که باید اقتصادمان را بر اساس خودکفایی شکل بدهیم. خودکفایی یعنی نیاز کمتری به خارجیها پیدا و نیازهایمان را از داخل تأمین کنیم، نیروها و سرمایههای ملی را به کار ببندیم، به افکار مردم در بخشهای غیر دولتی اعتنا کنیم و احترام بگذاریم. دولت هم باید خود را کوچک کند و دائماً به فکر قیومیت اقتصادی بر مسائل نباشد و قیومیت اقتصادی را تبدیل به خدمتگزاری اقتصادی کند. ما 20 سال شاید هم بیشتر گرفتار این مسئله هستیم که اقتصادمان بین 70 تا 80 درصد دولتی است و 20 تا 25 درصد به عهده بخش غیر دولتی است. این وضع باید تغییر کند. کسانی که اقتصاد تمرکزی و دولتی داشته، نتیجهای نگرفتهاند و باید از تجربههای آنها درس بیاموزیم و کار مردم را به دست خود مردم بسپاریم و مداخله دولت حتیالمقدور باید در اقتصاد مردمی کم شود. این توقع باطنی رهبری است. با این کار به سمت خودکفایی میرویم. از آن طرف هم بایستی با وحدت خودمان مقاومتمان را در مقابل سلطهگریها بیشتر کنیم.
مدیریت فعلی دولت چقدر به مدیریت جهادی نزدیک است؟
متأسفانه برداشت سیاسی از حرف انسان میشود، اما گفتهها در عمل آنطور که دلمان میخواهد نیست. مجموعه کارها در مدیریت اقتصادی دچار ضعفهایی است، مخصوصاً برنامه ششم را در پیش رو داریم. دولت باید در برنامه ششم بستر لازم برای مشارکت بیشتر مردم را فراهم کند.
رهبری در سرفصل عزم ملی، بخش خصوصی را آورده اند. بخش خصوصی در سال 93 چه کارنامهای دارد؟
بخش خصوصی سعی خودش را کرده، ولی توفیق نداشته است.
علت چه بود؟
قیومیت دولتی اجازه نداده است که بخش خصوصی خودش را نشان بدهد. بخش خصوصی هر جا که میرود، مانع اقتصاد دولتی روی او سایه میاندازد و او نمیتواند کاری بکند. رانتها و فسادها شدید هستند و حتی در دولت یازدهم کم نشدهاند. در دولت نهم و دهم فراوان بود. در دولت یازدهم کم نشده است. اینها جلوی شکوفایی اقتصادی توسط بخشهای مردمی را میگیرد.
بخش خصوصی چه باید بکند که این اتفاقات کمتر بیفتد؟
بخش خصوصی در ابتدای امر باید انسجام خود را حفظ کند که چنین انسجامی را ندارد. اتاقهای بازرگانی که ظاهراً حکم پارلمان بخش خصوصی را دارند، مسائل و مشکلات خودشان را هم دارند که همچنان لاینحل باقی ماندهاند و بسیاری از بخشهای خصوصی راضی نیستند. اگر عزم ملی در فرمایش مقام معظم رهبری را بشکافیم، یعنی عزم دستهجمعی و وحدت؛ که ایجاد نشده است. در بخش دولتی هم همینطو است. الان مکالمهها و برخوردهای کلامی بین مسئولان دولتی اعم از قوه قضائیه، مجریه و مقننه با فرمایشهای مقام معظم رهبری در تقابل است، در حالی که وقتی ایشان سخن میگویند باید آن را فصلالخطاب بدانیم و تمکین کنیم و روی آن حرف نزنیم. راضی نیستیم، ولی از خدا کمک میگیریم که به کشور اسلامی و معتقد به امام زمان(عج) ما کمک کند از این برههها هم به خوبی بگذریم.
برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی واقعی چه وظیفهای به عهده بخش خصوصی است؟
واقعاً وظیفه سنگینی دارد. باید به سمت خودکفایی برود. نیاز به بیگانه را کم و اتکا به منابع داخلی را تشویق کند. هر فردی منافع گروهش را بر منافع خودش و هر گروهی منافع مملکتش را بر منافع گروهش ترجیح بدهد. اگر اولویتبندی ما تصحیح شود، یعنی ابتدا منافع مملکت، بعد منافع گروه و سپس منافع فردی در حداقل ممکن قرار گیرند. بعداً فرصت برای بقیه کارها هست، چون فقط به این شکل است که میتوانیم به اهداف ملی، گروهی و فردی خود برسیم.
الان در بخش خصوصی دارد این اتفاق میافتد؟
متأسفانه نه، ایراد کارمان هم در همین است.
دلایلش هم همان است که بخش اعظم اقتصاد در دست دولت است؟
بله، بیشترش این است.
کوتاهی های خود بخش خصوصی چیست؟
بین آنها هم وحدت کلام و عقیده نیست و سرپرستی خوبی ندارند.
واشنگتنپست در مقالهای نوشته است سه چهار سال اقتصاد ریاضتی میتواند طرز فکر ایران را در زمینه اقتصاد مقاومتی تغییر بدهد. با توجه به اینکه برنامهشان در این زمینه خیلی آشکار است، وظیفه دولت و همینطور بخش خصوصی در تقابل با این موضوع چیست؟
اگر در مقابل بیگانه مقاومت کنیم. صبر و ایثار داشته باشیم، منافع شخصی را رها کنیم و به دنبال منافع بلندمدت باشیم. نیازی به گفتار واشنگتنپست نداریم. این حرفها را قبول ندارم.
جایگاه اتاق بازرگانی را در اداره اقتصاد کشور در کجا میدانید ؟ اصلا چرا اتاق بازرگانی مهم است؟
اتاق بازرگانی از نظر قانون به عنوان بازوی مشورتی، مهم است که میتواند مشکلات دولت را به بخش خصوصی منتقل کند و بالعکس و بین دو واسطهای برای گزینههای بهتر باشد و وظیفه آن هم مشورت دادن است. عاملیت نمیتواند داشته باشد، چون قانوناً فقط در موضع مشورت است، نه اجرا. انتخابات اتاق بازرگانی هم پیش رو هست و امیدواریم در این انتخابات واقعاً کسانی بیایند که به نظام معتقد باشند، اقتصاد را بشناسند، به دنبال تصاحب سکو یا کرسی نباشند که بخواهند از این کرسی برای اهداف دیگری بهرهبرداری کنند. اینها چیزهایی هستند که بایستی به آنها دقت کنیم. اوضاع منطقه را بدانند، اسلام را بشناسند، حداقل مقدمات اقتصاد اسلامی را بدانند. ما مشکلاتی از این قبیل داریم. در فصل اسفند انتخابات اتاق بازرگانی انجام میشود. امیدواریم تغییری در وضعیت ایجاد شود.