

با موضعگیریهای رسمی موجود به نظر می رسد که گرایش ناگفته دولت بیشتر به سمت ادامه روند موجود است و نه ایجاد تحول به سمت اهداف اقتصاد مقاومتی ؛ لذا می بینیم که افتخار وزارت نفت در این ادعا است که مثلا ظرفیت تولید نفت را تا سال 96 به 5.7 میلیون بشکه برسانند؛ اگر این تلاش برای بازسازی ظرفیتهای تخریب شده باشد نیکو است و اگر برای افزایش تولید به منظور جوابگویی به مصرف لجام گسیخته یا استفاده از درآمد ارزی ناشی از صادرات نفت خام باشد، خفتبار است؛ یا خودرو سازان اصلی کشور اغلب مشغول مذاکره با امثال چینی ها برای افزایش واردات قطعه یا خودرو اند تا مهیاسازی شرائط برای رونق دادن به تولیدات ملی و برخاسته از تلاشهای خودکفایی. این روند تمام زحماتی را که در چند سال گذشته برای افزایش قابلیتهای درونزا در کشور کشیدهشده ، و زمینه بسیار خوبی را برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی فراهم ساخته است ، پژمرده خواهد کرد.
با اجرای طرحهای مبتنی بر سیاستهای اقتصاد مقاومتی ممکن است ما قدری دیرتر به خیزبرداشتن برای افزایش تولید و خروج از رکود نائل شویم ولی دیرپایی آن تضمین می شود و بنیه کشور به وضعی میرسد که در مقابل انواع تهدیدات خارجی مصونیت می یابد.
بیقین تا این باور در میان اعضای هیئت محترم وزیران و مدیران میانی کشور عمیقاً شکل نگیرد که راه نجات حقیقی ما در اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است و خود را برای پذیرش فداکاریها و تحمل سختیهای آن مهیا نسازیم، هیچ تحولی در سطوح اجرایی کشور رخ نخواهد داد جز منزوی و طرد کردن کسانی که وجهه همتشان از چند سال گذشته، استحکام درونزایی بوده است : اینها بتنهایی توانایی تغییر و به حرکت انداختن دولتمردان چشم دوخته به برونگرایی را ندارند. لذا برای ایجاد چنان باوری ، بی درنگ باید اقدام کرد و از مرحلۀ شعارهای تشریفاتی که سه ماه از آغاز آن می گذرد خارج شد و به برنامه ریزی برای اجرا و سپس نقد مستمر اجرا و اصلاح راه کارهای اجرائی با آگاهی رسانی صادقانه به مردم و جلب همکاری و مشارکت صمیمانۀ آنها ، پرداخت.