
مردم متوجه شدند. عسگراولادی بدهی نماز و روزه ندارد. زیرا از آغاز بلوغ در انجام وظایف دینی خود کوشا بوده است.
بدهی خمس و سهم مبارک امام ندارد زیرا درآمدی نداشته است که اضافه از هزینه زندگانی بیاید و بدهکار شود.
ثلث ندارد، زیرا اموالی ندارد که ثلث آن را صرف او کنند.یک خانه در خیابان ایران دارد.
مردم متوجه شدند مرحوم عسگراولادی بر خلاف شایعات مغرضانه، سرمایهدار نبود، بورژوا نبود. از سال 1343 تا سال 92 که به رحمت الهی رفت به کسب نپرداخت زیرا 13 سال زندان بود. بعد هم در متن اصلی مبارزه در سالهای 56-57 و پس از انقلاب هم در سنگر خدمت به نظام انجام وظیفه کرد.
او نمونهای از انسانهایی بود که انواع تهمتهای مغرضانه را تحمل کرد و کمتر از خودش دفاع کرد.
همانند شهید آیت الله دکتر بهشتی که امام او را مظلوم تهمتها واتهامات بی پایه دشمنان خارجی و منافقین و عناصر مسألهدار داخلی دانست و بهشتی تا زنده بود از خود دفاع نمیکرد. بخاطر دارم روزی استاد بزرگوار آقای پرورش به آقای بهشتی گفتند شما این همه بلندگو در اختیار دارید چرا در برابر این همه تهمت و دروغ از خودتان دفاع نمیکنید.
شهید بهشتی فرمودند از شما تعجب دارم، آیا من از امکانات نظام که در اختیار من است برای دفاع از شخص خودم استفاده کنم؟
استاد پرورش گفتند: حملات آنها به شما مربوط به شخص شما نیست و شما متعلق به نظام هستید و این دفاع از نظام است.
شهید بهشتی لبخندی زدند و فرمودند آقای پرورش، ما ایمانی حرکت کنیم. خدای متعال از حرکات ایمانی و مردم مؤمن خودش دفاع میکند. و این آیه را تلاوت کردند:
«ان الله یدافع عن الذین آمنوا»
آن روز این درس بزرگ آیت الله شهید بهشتی آموزش بزرگی بود و خدای تعالی به وعدهاش در باره بهشتی عمل کرد و دفاع خداوند بود که بهشتی را سیدالشهدای انقلاب اسلامی ایران نمود. و دشمنانش از بنی صدر و منافقین را منفور ملت ایران و سایر ملتها کرد.
عسگراولادی هم از خودش در بلندگوها و رسانههای نظام دفاع نکرد.
او هیچ وقت این سلامت مالی و پولی و فداکاری و گذشت از کسب درآمد، را به رخ مردم نیاورد و هیچگاه 13 سال زندان سخت و شکنجهدار و تبعیدهای زندان در زندان مثل زندان رنجآور برازجان را برای خودش مطرح نکرد. مگر میخواست تاریخ انقلاب را شرح دهد.
زندگانی در جنوب شهر تهران را اسباب انقلابیگری خود ندانست.
او مشکل بزرگی که دهها سال او را زحمت میداد. یعنی شکم بزرگ را تحمل کرد وهیچگاه نگفت که این بخاطر شکنجههای طاغوت بوده و امکان عمل جراحی پس ازرهایی از زندان هم ممکن نشد.
او همه لحظات عمر را در خدمت نظام و ولایت فقیه و خط فقاهت در همراهی با روحانیت صرف کرد.
امدادگری او و خدمت به محرومان، و رفع مشکلات آبرومندان بی نظیر بود اما هیچگاه بر کسی منت نگذاشت. خود را رهین همه آنان میدانست که خدمتی برای آنها انجام داده بود.
***
در رحلت او، همه آمدند، مخالفان سیاسی و مواضعش هم آمدند. امام میفرمود مردم خدمتگزارشان را دوست دارند، مردم به خدمتگزار صادق و متواضع خود احترام باشکوهی داشتند.
درگذشت او نمایشی از فرهنگ حقشناسی ملت ما با همه سلیقهها و اختلاف و بینشها بود و ثابت کرد که انسان میتواند در رأس یک حزب اسلامی با مرام و مسلک و گفتمان خاص خود باشد. ولی دلش برای همه افراد بطپد و در پی وحدت ملت باشد و مرگ او نمادی از وحدت ملت بشمار آید.
***
اکنون آن سفر کرده در بین ما نیست. آنان که با او همراه بودند و احترام وافر داشتند اکنون وظیفه دارند خلاء پدید آمده در فقدان آن رادمرد را همه با هم پر کنند. آنها که علیه او گفتند و تهمت زدند و شایعهپراکنی کردند. اکنون شرمنده از خدای متعال بخشش بخواهند و توبه کنند و برای روح بلند عسگراولادی دعا نمایند و خیرات بدهند تا آرامش وجدان بیابند و بیش از همه در هر جا علیه او دروغی، تهمتی، خلافی گفتهاند بکوشند آن را جبران نمایند و همه با هم قدر یکدیگر و همه خوبان خدمتگزار را بدانیم. انشاءاله
منبع:کتاب حبیب دلها