
*السید تهامی عبدالرحیم - بحران سوریه همانند دیگر بحرانهای بزرگ جهانی این اجازه را به ما میدهد که صحنهی سیاسی بینالمللی را چه از بعد اتحاد قدرتهای بزرگ و یا صفگرایی واضح و شفاف بعضی کشورها در قبال برخی مسائل سیاسی بازنگری کنیم. هر کشوری طبق حاکمیت خود بر تصمیمها و استقلالش بر روی آن، ارزیابی میشود. از این رو میتوان موضع مراکش نسبت به بحران سوریه را بررسی و مجموعه عناصر مرتبط به شکلگیری این موضع را کشف کرد تا بتوان با این دادهها به این سؤال پاسخ دهیم که: «چه چیزی در دیپلماسی مراکش پس از ورود اسلامگرایان به دولت در انتخابات پارلمانی سال 2011م. تغییر کرد؟»
یک نکتهی اساسی وجود دارد و آن این است که دیپلماسی مراکش پس از به پادشاهی رسیدن «محمد ششم» ضعیف شد و از منطقهی خاورمیانه عقبنشینی کرد.
عقبنشینی مراکش از مسائل خاورمیانه باعث شد تا دستگاه دیپلماسی این کشور به گسترش روابط اقتصادی با غرب به ویژه فرانسه و آمریکا و همچنین کشورهای حوزهی خلیجفارس و در رأس آنها عربستان که سرمایهگذاری گستردهای در این کشور دارد، روی بیاورد. اما در راستای این عقبنشینی چگونه میتوان حضور یکباره و پویای مراکش در تحولات اخیر سوریه را تفسیر کرد؟
در این راستا مراکش از تمام گروههای مخالف سوریه به ویژه «شورای ملی» استقبال کرد. «سعدالدین العثمانی»، وزیر امور خارجهی مراکش در اظهارنظرهای خود در کنفراس سوم «دوستان سوریه» که در پاریس برگزار شد، اعلام کرد: «کنفرانس آیندهی دوستان، در این کشور برگزار میشود.» این موضعگیری در کنار اظهارنظرهای فراوان وزارت خارجهی این کشور دربارهی حمایت از مخالفان سوری است که بارها جامعهی بینالمللی را به آنچه «توقف آنچه اقدامهای خشونتآمیز ارتش و کشتار غیرنظامیان در این کشور» میخواند دعوت میکرد و در برخی بیانیهها تلویحاً اعمال گزینههای سختتر برضد سوریه را خواستار میشود. نکتهی قابل توجه اینجاست که مراکش با تلاشهای گسترده و مغرضانهی بینالمللی، همزمان با فعالیت سازمانهای موسوم به حقوق بشر و راه اندازی کمیتههای موسوم به «حمایت از ملت» برای تغییر نظام سیاسی در سوریه، با آنها همسو گردید.
پیروی دیپلماسی مراکش از سیاستهای شورای همکاری خلیجفارس باعث برانگیختن خشم بسیاری از اهل سیاست این کشور شده است و شرایط به گونهای است که وضعیت جامعه به دلایل گرانی، فساد مالی و اداری و بیکاری در حد انفجار است. اما ورود مراکش به محور ارتجاع امری متناقض با واقعیت ملت این کشور است. منتهی به دلیل تبلیغات رسانهای شبکههای مغرضانهی «العربیه» و «الجزیره» و همچنین بر سر کار آمدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه تا حدودی مردم مراکش نسبت به مخالفت با نظام سوریه و «بشار اسد» که نقش بهسزایی در پیروزی جنگ 33 روزه داشت، فریب خوردند.
برخی از متفکران حزب عدالت و توسعه مراکش، تحولات این کشور را همان انقلاب «صندوقهای رأی» دانسته و این اعتراضها را به انقلابهای دیگر کشورهای عربی ربط نمیدهند. این نظریهها باعث شد که جهتگیری سیاست خارجی مراکش شکل جدیدی پیدا نکند و منویات مردم این کشور برآورده نشد و تنها از راه صندوقهای رأی انقلاب صورت گرفت. در نتیجه مواضع مراکش نسبت به مسئلهی سوریه همانطور که ذکر کردیم، از مواضع عربستان سعودی پیروی کرده و خواستار تغییر نظام البته با عدم دخالت خارجی در سوریه شده است تا خدمتی دیگر به منافع اسراییل کند. در حقیقت از این رو ملت مراکش در زمانبندی با انقلابهای منطقه دچار اشتباه شده و نتوانست خسارتهای بزرگ وارده شده از سیاستهای داخلی و خارجی را جبران کند.
* تحلیلگر مراکشیالاصل مسائل سیاسی شمال آفریقا و فعال حوزهی رسانه از تحصیلکردههای جامعهالمصطفیالعالمیه در قم