اگر بتوانیم اصولمان را حفظ کنیم و امتیاز بگیریم یا انعطافی به خرج بدهیم و در قبال آن امتیاز مهمتر یا اصطلاحاً آورده مناسبی کسب کنیم، بهطور حتم نتیجه مثبت خواهد بود، اما اگر نتوانیم و همچنان غرب و طرفهای ما بر مواضعشان اصرار کنند و امتیازخواهی بیشتری را در برنامه قرار بدهند، آن گفتگو مؤثر و مثبت نخواهد بود و راه به جایی نخواهیم برد.

حضور دکتر روحانی را در نیویورک چگونه ارزیابی میکنید؟
بهطور حتم با توجه به این که مجمع عمومی سازمان ملل محل حضور همه کشورها و ملتهاست و به عنوان ویترین گفتگوی سالیانه کشورها و ملتها مطرح میشود، حضور رؤسای جمهور و نمایندگان کشورها برای گفتگو و اعلام مواضع برای معرفی دیدگاهها فرصت همگانی و جهانی است و در حقیقت همه کشورها در تلاشاند از این فرصت استفاده کنند. جمهوری اسلامی ایران هم همیشه تلاش کرده است در مجمع عمومی حضور پررنگی داشته باشد و دیدارها، گفتگوها، ملاقاتها، ملاقات با ایرانیان، اندیشمندان خارجی و رسانهها جزو برنامههای روتین رؤسای جمهور تاکنون بوده است که آقای روحانی هم از این قاعده مستثنی نیستند.
یعنی مجموعاً مثبت ارزیابی میکنید. بهطور خاص این اجلاس را چطور میبینید؟
با توجه به فضای تبلیغاتی و روانیای که از قبل طراحی شده، یک مقدار نگاه به این اجلاس با معیارها و اندازههای خودش متفاوت بود. به دلیل این که با تغییر فضای سیاسی بعد از انتخابات خیلیها معتقد بودند در این مجمع و فضای جدید، اتفاقات، دیدارها، رویدادها یا توافقات و گپ و گفتهایی صورت میگیرد که شاید بتواند ریل سیاستگذاری رقیب دیرینه ایران یعنی امریکا را تغییر بدهد. از این رو فضای روانی این اجلاس فراتر یا متفاوتتر از نشستهای قبلی بوده است. بهطور مشخص در جنبههای داخلی و فضای غربی پیرامون مسائل مجمع عمومی غوغایی بهپا بود، چون خیلیها معتقد بودند دیدارهای رسمی مقامات ما بهویژه در سطح رؤسای جمهور میتواند آغاز فضا و نقطه عطف جدیدی در تحولات نظام بینالمللی و از این جهات منحصر به فرد باشد.
در صحبتهایی که ایشان کردند، چه نکاتی وجود داشت که ما دریابیم بعداً به نفع کشورمان تمام میشود.
به نظر من آقای روحانی در سخنرانی دیشبشان تلاش نکردند از معیارهای یک سخنرانی بینالمللی مجمع عمومی فارق و خارج شوند. علت اساسی این است که استانداردی برای ارائه نگاه، دیدگاه و تحولات در یک جامعه برای جامعه جهانی موجود است که بخشیاش به مبانی و دیدگاههای اصلی، بخشی به تحولات سیاسی و قسمتی به مکانیسم و نظام تصمیمسازی در حوزه دیپلماسی برمیگردد. با دلایلی که عرض کردم مهم بوده نوع گپ و گفتی که آقای روحانی انجام داده است مورد توجه قرار بگیرد.
فکر میکنید در آینده واکنش غربیها به این صحبتها چه باشد؟
در مجموع واکنشها مثبت بوده است. اگر بخواهیم معدلی از واکنش انواع و اقسام آدمها، سیاستمداران، چهرههای رسانهای و سیاسی، نمایندگان کنگره، نمایندگان احزاب و گروهها و افراد مؤثر بگیرم، مثبت بوده، زیرا نوع نگاهی که از طرف آقای روحانی مطرح شده است، حرکت رو به جلو همراه با حفظ اصول و کلیاتی است که جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست و دیپلماسی خارجی مطرح ساخته است.
اما آنچه که مهم است این است که علاوه بر این که یک مقدار اصل سخنرانی و اعلام مواضع مثبت بوده است، بعضیها به دلیل این که آن اقدام عملی و مورد انتظار شکل نگرفته و مذاکره رو در رو یا گپ و گفت (Face to Face) انجام نشده است قدری با توجه به حجم عظیم تبلیغاتیای که خوشبینانه مطرح شده بود، نسبت به آن موضع شک و تردید پیدا کردهاند که به نظر میرسد با توجه به مجموعه نگاههایی که تاکنون مطرح شده است خیلیها معتقدند رفتار، رفتاری منطقی بوده است، چون اگر کسی بخواهد سوابق 30 و چند ساله را یک دفعه حل کند هم غیرواقعی است و هم شاید در شرایط فعلی این گونه رقم بخورد که دو طرف گام به گام حرکتهایی را انجام تا نشان بدهند میل به حل مشکلات دارند.
آیا به نظر شما ادامه این روش به نفع کشورمان هست؟
آنچه که مسلم است، بر سر میز مذاکره کسی میبَرد که بداند دارد چه کار میکند. حفظ منافع، اصول، عقاید، باورها و آنچه که ما به عنوان منافع ملی میدانیم اسباب و لوازم یا حرفه دیپلماسی و رایزنی است.
آنچه که مسلم است این است که موقعی نفع و ضرر جامعه را میتوانیم معنا کنیم که آدمها داخل جلسه مذاکره بروند و با نمایندگان دولتهای طرف گفتگویشان گپ و گفت کنند و نتیجهاش را بیاورند. اگر این نتیجه به نفع بود و امتیاز را در پی داشت... مثلاً در گفتگوهای صبح پسفردا، جمعه اگر وزیر خارجه ما با تیم همراه موفق شوند موضوع غنیسازی را به غرب بقبولانند و آنها بپذیرند ما حدی از غنیسازی را داشته باشیم یا تهدیدها و تحریمها را تغییر فاز بدهند و بخشی از آنها را تبدیل به امتیاز کنند یا خشم، خصومت و سیاستهای فعلیای را که اروپا و امریکا علیه ما دارند، تغییر بدهند و بتوانند فضای جدیدی ایجاد کنند، میتواند در جهت منافع ملی باشد. اگر خشونتها و خصومتها ادامه یابد و دو طرف رفتار غیرمنطقی داشته باشند و نتوانند همدیگر را درک و فضای جدید طرح کنند، بهطور حتم به نفع هیچ کدام نخواهد بود. بهویژه جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر و در شرایط دولت جدید بر این باور است که در جهت تنشزدایی و یک رفتار عاقلانه حرکت و برای این امر برنامهریزی کرده است و این رفتار باید بروز خارجی داشته باشد.
بعضیها معتقدند این نوع رفتار رئیسجمهور نشانه ضعف است.
ضعف و کوتاه آمدن را نباید در کلمات و مفاهیم بیابید، باید این را در عمل پیدا کنید، چون تا موقعی که رفتار را تبدیل به اقدام و عمل نکردید، نمیتوانید معیار و سنجش بگذارید. ارزشگذاری و برآورد یک اقدام کمّی است، حتماً باید اقدام، عمل و کنش یا واکنشی صورت بگیرد تا شما اصطلاحاً مترتان را برای سنجش به کار ببرید. تا موقعی که اقدامی انجام نشده، نتایج مذاکرات درنیامده است، کاری را که انجام داده روی کاغذ نیاوردهاید و قرار و مدارها جنبه عملی پیدا نکرده است، نمیتوانید بگویید آیا این نقطه ضعف است یا قوت. باید نتایج و پیامدهای گپ و گفتها و قرار و مدارها معلوم شود تا بتوانید ارزشگذاری کنید.
در مورد نشست فردا شب وزیر خارجه با 5+1 چه توصیهای دارید؟
بحث توصیه نیست، بحث این است که در فضای گفتگوها شرایطی حاکم است که اگر آن شرایط حاکم نباشد، ما به آنچه که میخواهیم نمیرسیم.
1ـ داشتن یک برنامه مشخص
2ـ حول یک گفتمان معلوم
3ـ اولویتبندی مواردی که برایمان مهم است
4ـ اگر شعار حکمت، عزت و مصلحت را در دستگاه حکومتی به عنوان تابلو گذاشتهایم، مجموعه نکات، قرار و مدارها، گپ و گفتها و نتیجه آنچه که قرار است در بیانیههای بعدی معلوم شود، باید بر سه اصل قید شده باشد.
اگر بتوانیم اصولمان را حفظ کنیم و امتیاز بگیریم یا انعطافی به خرج بدهیم و در قبال آن امتیاز مهمتر یا اصطلاحاً آورده مناسبی کسب کنیم، بهطور حتم نتیجه مثبت خواهد بود، اما اگر نتوانیم و همچنان غرب و طرفهای ما بر مواضعشان اصرار کنند و امتیازخواهی بیشتری را در برنامه قرار بدهند، آن گفتگو مؤثر و مثبت نخواهد بود و راه به جایی نخواهیم برد.
و فکر میکنید تاکتیکمان در مقایسه با گروه مذاکرهکننده قبلی کشورمان باید عوض شود یا همان را ادامه بدهند؟
بهطور حتم تاکتیکها عوض خواهند شد. یعنی همین که تیم عوض و در هیئت اجرایی کشور تغییر حاصل میشود، مسلماً سلیقهها و رویکردها تغییر میکنند، اما آنچه که مهم است این است که بنیانها و اصولی را داریم که باید حفظ شوند. فرض کنید اگر در بحثهایمان با غرب بر حفظ منافع ملی و یاران استراتژیکمان در منطقه تأکید و تفکرات اسلامی را باور داریم، باید اینها حفظ شوند. بهطور حتم دست دولتها در تاکتیک و سلیقه باز است و میتوانند از تکنیکها و تاکتیکها استفاده کنند.
بهطور حتم با توجه به این که مجمع عمومی سازمان ملل محل حضور همه کشورها و ملتهاست و به عنوان ویترین گفتگوی سالیانه کشورها و ملتها مطرح میشود، حضور رؤسای جمهور و نمایندگان کشورها برای گفتگو و اعلام مواضع برای معرفی دیدگاهها فرصت همگانی و جهانی است و در حقیقت همه کشورها در تلاشاند از این فرصت استفاده کنند. جمهوری اسلامی ایران هم همیشه تلاش کرده است در مجمع عمومی حضور پررنگی داشته باشد و دیدارها، گفتگوها، ملاقاتها، ملاقات با ایرانیان، اندیشمندان خارجی و رسانهها جزو برنامههای روتین رؤسای جمهور تاکنون بوده است که آقای روحانی هم از این قاعده مستثنی نیستند.
یعنی مجموعاً مثبت ارزیابی میکنید. بهطور خاص این اجلاس را چطور میبینید؟
با توجه به فضای تبلیغاتی و روانیای که از قبل طراحی شده، یک مقدار نگاه به این اجلاس با معیارها و اندازههای خودش متفاوت بود. به دلیل این که با تغییر فضای سیاسی بعد از انتخابات خیلیها معتقد بودند در این مجمع و فضای جدید، اتفاقات، دیدارها، رویدادها یا توافقات و گپ و گفتهایی صورت میگیرد که شاید بتواند ریل سیاستگذاری رقیب دیرینه ایران یعنی امریکا را تغییر بدهد. از این رو فضای روانی این اجلاس فراتر یا متفاوتتر از نشستهای قبلی بوده است. بهطور مشخص در جنبههای داخلی و فضای غربی پیرامون مسائل مجمع عمومی غوغایی بهپا بود، چون خیلیها معتقد بودند دیدارهای رسمی مقامات ما بهویژه در سطح رؤسای جمهور میتواند آغاز فضا و نقطه عطف جدیدی در تحولات نظام بینالمللی و از این جهات منحصر به فرد باشد.
در صحبتهایی که ایشان کردند، چه نکاتی وجود داشت که ما دریابیم بعداً به نفع کشورمان تمام میشود.
به نظر من آقای روحانی در سخنرانی دیشبشان تلاش نکردند از معیارهای یک سخنرانی بینالمللی مجمع عمومی فارق و خارج شوند. علت اساسی این است که استانداردی برای ارائه نگاه، دیدگاه و تحولات در یک جامعه برای جامعه جهانی موجود است که بخشیاش به مبانی و دیدگاههای اصلی، بخشی به تحولات سیاسی و قسمتی به مکانیسم و نظام تصمیمسازی در حوزه دیپلماسی برمیگردد. با دلایلی که عرض کردم مهم بوده نوع گپ و گفتی که آقای روحانی انجام داده است مورد توجه قرار بگیرد.
فکر میکنید در آینده واکنش غربیها به این صحبتها چه باشد؟
در مجموع واکنشها مثبت بوده است. اگر بخواهیم معدلی از واکنش انواع و اقسام آدمها، سیاستمداران، چهرههای رسانهای و سیاسی، نمایندگان کنگره، نمایندگان احزاب و گروهها و افراد مؤثر بگیرم، مثبت بوده، زیرا نوع نگاهی که از طرف آقای روحانی مطرح شده است، حرکت رو به جلو همراه با حفظ اصول و کلیاتی است که جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست و دیپلماسی خارجی مطرح ساخته است.
اما آنچه که مهم است این است که علاوه بر این که یک مقدار اصل سخنرانی و اعلام مواضع مثبت بوده است، بعضیها به دلیل این که آن اقدام عملی و مورد انتظار شکل نگرفته و مذاکره رو در رو یا گپ و گفت (Face to Face) انجام نشده است قدری با توجه به حجم عظیم تبلیغاتیای که خوشبینانه مطرح شده بود، نسبت به آن موضع شک و تردید پیدا کردهاند که به نظر میرسد با توجه به مجموعه نگاههایی که تاکنون مطرح شده است خیلیها معتقدند رفتار، رفتاری منطقی بوده است، چون اگر کسی بخواهد سوابق 30 و چند ساله را یک دفعه حل کند هم غیرواقعی است و هم شاید در شرایط فعلی این گونه رقم بخورد که دو طرف گام به گام حرکتهایی را انجام تا نشان بدهند میل به حل مشکلات دارند.
آیا به نظر شما ادامه این روش به نفع کشورمان هست؟
آنچه که مسلم است، بر سر میز مذاکره کسی میبَرد که بداند دارد چه کار میکند. حفظ منافع، اصول، عقاید، باورها و آنچه که ما به عنوان منافع ملی میدانیم اسباب و لوازم یا حرفه دیپلماسی و رایزنی است.
آنچه که مسلم است این است که موقعی نفع و ضرر جامعه را میتوانیم معنا کنیم که آدمها داخل جلسه مذاکره بروند و با نمایندگان دولتهای طرف گفتگویشان گپ و گفت کنند و نتیجهاش را بیاورند. اگر این نتیجه به نفع بود و امتیاز را در پی داشت... مثلاً در گفتگوهای صبح پسفردا، جمعه اگر وزیر خارجه ما با تیم همراه موفق شوند موضوع غنیسازی را به غرب بقبولانند و آنها بپذیرند ما حدی از غنیسازی را داشته باشیم یا تهدیدها و تحریمها را تغییر فاز بدهند و بخشی از آنها را تبدیل به امتیاز کنند یا خشم، خصومت و سیاستهای فعلیای را که اروپا و امریکا علیه ما دارند، تغییر بدهند و بتوانند فضای جدیدی ایجاد کنند، میتواند در جهت منافع ملی باشد. اگر خشونتها و خصومتها ادامه یابد و دو طرف رفتار غیرمنطقی داشته باشند و نتوانند همدیگر را درک و فضای جدید طرح کنند، بهطور حتم به نفع هیچ کدام نخواهد بود. بهویژه جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر و در شرایط دولت جدید بر این باور است که در جهت تنشزدایی و یک رفتار عاقلانه حرکت و برای این امر برنامهریزی کرده است و این رفتار باید بروز خارجی داشته باشد.
بعضیها معتقدند این نوع رفتار رئیسجمهور نشانه ضعف است.
ضعف و کوتاه آمدن را نباید در کلمات و مفاهیم بیابید، باید این را در عمل پیدا کنید، چون تا موقعی که رفتار را تبدیل به اقدام و عمل نکردید، نمیتوانید معیار و سنجش بگذارید. ارزشگذاری و برآورد یک اقدام کمّی است، حتماً باید اقدام، عمل و کنش یا واکنشی صورت بگیرد تا شما اصطلاحاً مترتان را برای سنجش به کار ببرید. تا موقعی که اقدامی انجام نشده، نتایج مذاکرات درنیامده است، کاری را که انجام داده روی کاغذ نیاوردهاید و قرار و مدارها جنبه عملی پیدا نکرده است، نمیتوانید بگویید آیا این نقطه ضعف است یا قوت. باید نتایج و پیامدهای گپ و گفتها و قرار و مدارها معلوم شود تا بتوانید ارزشگذاری کنید.
در مورد نشست فردا شب وزیر خارجه با 5+1 چه توصیهای دارید؟
بحث توصیه نیست، بحث این است که در فضای گفتگوها شرایطی حاکم است که اگر آن شرایط حاکم نباشد، ما به آنچه که میخواهیم نمیرسیم.
1ـ داشتن یک برنامه مشخص
2ـ حول یک گفتمان معلوم
3ـ اولویتبندی مواردی که برایمان مهم است
4ـ اگر شعار حکمت، عزت و مصلحت را در دستگاه حکومتی به عنوان تابلو گذاشتهایم، مجموعه نکات، قرار و مدارها، گپ و گفتها و نتیجه آنچه که قرار است در بیانیههای بعدی معلوم شود، باید بر سه اصل قید شده باشد.
اگر بتوانیم اصولمان را حفظ کنیم و امتیاز بگیریم یا انعطافی به خرج بدهیم و در قبال آن امتیاز مهمتر یا اصطلاحاً آورده مناسبی کسب کنیم، بهطور حتم نتیجه مثبت خواهد بود، اما اگر نتوانیم و همچنان غرب و طرفهای ما بر مواضعشان اصرار کنند و امتیازخواهی بیشتری را در برنامه قرار بدهند، آن گفتگو مؤثر و مثبت نخواهد بود و راه به جایی نخواهیم برد.
و فکر میکنید تاکتیکمان در مقایسه با گروه مذاکرهکننده قبلی کشورمان باید عوض شود یا همان را ادامه بدهند؟
بهطور حتم تاکتیکها عوض خواهند شد. یعنی همین که تیم عوض و در هیئت اجرایی کشور تغییر حاصل میشود، مسلماً سلیقهها و رویکردها تغییر میکنند، اما آنچه که مهم است این است که بنیانها و اصولی را داریم که باید حفظ شوند. فرض کنید اگر در بحثهایمان با غرب بر حفظ منافع ملی و یاران استراتژیکمان در منطقه تأکید و تفکرات اسلامی را باور داریم، باید اینها حفظ شوند. بهطور حتم دست دولتها در تاکتیک و سلیقه باز است و میتوانند از تکنیکها و تاکتیکها استفاده کنند.