گفتگوی ویژه

خروج از انفعال در فضای مجازی، ضرورت امروز ما است

واقعیت مسئله این است که در رسانه جدید که دو طرفه است به تعداد تک‌تک افرادی که در فضای سایبر وارد می‌شوند کنش‌گری و تولید فکر داریم و بشریت با سرعت و شدت غیر قابل باوری در حال تبادل افکار با همدیگر است. با این فرض در این زمینه که با اندیشه غربی که یک اندیشه سکولار معنویت‌ستیز و سبک خاص خود است به‌عنوان یک کشور واحد، فکر نمی‌کنم بتوانیم به تنهایی مقابله کنیم.
امیر زینلی - حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی اعضای جدید شورای عالی فضای مجازی را برای یک دوره‌ چهار ساله منصوب کردند. ایشان در این حکم، با اشاره به اهمیت شورای عالی فضای مجازی در «مواجهه هوشمندانه و مقتدرانه با تحولات این عرصه» و همچنین وظیفه‌ اصلی این تشکیلات یعنی «سیاست‌گذاری، مدیریت کلان و برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های لازم و به‌هنگام و نظارت و رصد کارآمد و روزآمد در فضای مجازی»، ۱۰محور مهم وظایف و ماموریت‌های شورای عالی فضای مجازی را ابلاغ کردند. با رضا رفیق‌دوست عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در همین زمینه گفتگو کرده‌ایم.

***

دستور اصلی را که مقام معظم رهبری به شورای عالی فضای مجازی دادند، ارتقای جمهوری اسلامی به قدرت سایبری در تراز قدرت‌های تاثیرگذار جهانی است. اولین سوالم در این زمینه این است که موانعی که تا الان موجب عدم دستیابی ایران به این قدرت بوده است، چیست؟

نمی‌شود گفت موانع، ولی می‌شود گفت ضعف‌هایی که موجب عدم دستیابی به آن تراز می‌شود. ضعف اول ضعف تکنیکال بوده است. ضعف تکنولوژی و ضعف‌های سخت‌افزاری که در این زمینه داشتیم و هنوز هم یک بخشی از آن را داریم. مضافا بر اینکه بسیاری از موارد تکنیکال که قابلیت برطرف‌شدن دارد نسبت‌به تکنولوژ‌ی‌های پیشرفته جدید یک نوع وابستگی سخت‌افزاری برای ما ایجاد می‌کند و فعلا در این زمینه وابستگی داریم. البته چون آنها احساس می‌کنند هرچه ما در این تکنولوژی‌ها وارد شویم مخاطبان بیشتری پیدا می‌کنند، الان خستی در دادن بسیاری از این تکنولوژی‌ها را ندارند، مگر آن مواردی که استفاده‌های چندگانه از آن می‌شود؛ ولی در عین حال ما در آینده با این چالش مواجه خواهیم بود که ما را پشتیبانی کنند یا خیر. به هرحال یک ضعف، مربوط به تکنیکال و تکنولوژی‌های پیشرفته است که در این زمینه همچنان وابسته‌ایم و سرعت تغییر و تحول هم در این زمینه این‌قدر زیاد است که فعلا در دورنمای کشور دیده نمی‌شود که به نقطه خودکفایی برسد یا حالت پیش‌رونده‌ای داشته باشد.

فکر می‌کنید برای غلبه بر این موضوع چه کار باید کرد؟ آیا دستوراتی که رهبری دادند با کیفیت مناسب اجرا خواهد شد؟

این یک بخش از نقاط ضعف ما بود. بخش مهم‌تری هم وجود دارد. این بحث تکنولوژی را می‌شود فعلا خرید تا بعد فرزندان این کشور با پیشرفت‌های علمی و تکنیکی که پیدا می‌کنند بتوانند جبران کنند، کما اینکه در بسیاری از عرصه‌های دیگر این کار انجام پذیرفته است؛ اما آن بخشی که الان حساسیت بیشتری دارد بحث نرم‌افزاری قضیه است که در شناخت، تحلیل و مدیریت‌کردن این فضا دچار ضعف نرم‌افزاری بوده‌ و هستیم. در مرحله شناخت، آن‌چنان که می‌دانیم هنوز در مرحله انکاری قضیه هستیم، یعنی در بخش قابل ملاحظه‌ای از جامعه که سنتی‌تر فکر می‌کنند ـ صرفا مذهبی هم بحث نمی‌کنیم، چون بحث‌های فرهنگی هم داریم و آنهایی که دغدغه فرهنگ کشور و امثال آن را دارند ـ در مرحله انکار موضوع هستند. این مورد یک چالش و خطر برای حفظ فرهنگ ملی و مذهبی ماست. تا این لحظه سیاست‌هایی که اجرا می‌شود، سیاست‌های محدودکننده در این فضا هستند که خود این، ما را از شناخت دقیق‌تر و تحلیل مناسب‌تر و نقش‌آفرینی موثر در این قضیه عقب می‌اندازد و ما هنوز در این مرحله هستیم. پس از نظر نرم‌افزاری از شناخت موضوع عقب‌ایم. متاسفانه تصمیم‌گیرندگان و سیاست‌گذاران ما از موضوع عقب هستند. اولین چیزی که مدنظر مقام معظم رهبری است این است که خود این تصمیم‌گیرندگان که عمدتا از نسل اول انقلاب هستند و حتی بخشی از آن نسل دومی‌هایی که لاحق نسل اول هستند، بیایند وارد این عرصه شوند و شناخت مناسب‌تری پیدا کنند و از این مزیت انکاری که بالاخره یک ‌روزی تکنولوژی اینها را دور خواهد زد و توانایی ایجاد محدودیت را از اینها سلب خواهد کرد، با چالشی مواجه می‌شوند که از الان فکر آن را نکردند. بنابراین فضای انکار، تهدید و پاک‌کردن صورت مسئله باید از کشور برود و باید فضای واقع‌گرایانه و مبتنی‌بر شناخت درست جایگزین آن شود که این مهم‌ترین چالش بخش نرم‌افزاری ماست. مقام معظم رهبری در صحبت‌ها و حکمی که دارند، به این موضوع به‌عنوان فرصت برای کشور نگاه می‌کنند و وقتی از مطالب مقام معظم رهبری به مطالب سایر مجموعه‌های تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز می‌رسیم، می‌بینیم به این موضوع به‌عنوان چالش نگاه می‌کنند. این مهم‌ترین نقطه ضعف نرم‌افزاری ما در موضوع است. این دو ضعف اصلی که یکی در بخش سخت‌افزار و دیگری در بخش نرم‌افزار ما را با این چالش عقب‌ماندگی در این زمینه مواجه کرده است و عقب‌ماندگی در این زمینه ما را با انفعال مواجه می‌کند و به‌دلیل سرعت و قدرتی که این تکنولوژی دارد این انفعال قطعا آسیب‌زننده خواهد بود.

سوال بعدی درباره ابزارهای لازم برای رسیدن به این قدرت است که شما بخشی از آن را فرمودید که تغییر نوع نگاه است. چه ابزار دیگری برای رسیدن به این قدرت لازم است؟

پیش‌زمینه استفاده درست از هر ابزاری در این زمینه آگاهی است. ممکن است سلاح پیشرفته‌ای در جنگ داشته یا نداشته باشیم؛ ولی قبل از اینکه ببینیم آیا سلاحی که استفاده می‌کنیم پیشرفته‌ است یا عقب‌مانده‌، باید سلاح‌گرفتن را بلد باشیم. در زمینه سایبر و فضای مجازی ـ که از نظر من کاملا اسم بی‌مسمایی است، چون فضای مجازی کاملا واقعی است و حتی در برخی از بخش‌ها و در آینده واقعی‌تر از واقعیت خودش را نشان خواهد داد، کما اینکه در بعضی از بخش‌ها خودش را نشان داده است ـ این آگاهی همان پیش‌زمینه اولیه برای ورود به زمینه است. وقتی که آگاهی پدید آمد تحلیل‌های درستی صورت می‌گیرد و بعد هم اقدامات مناسبی خواهد شد. در زمینه فضای سایبر یا کار درستی را انجام می‌دهیم یا کار اشتباه. این موضوع هیچ حالت سومی ندارد، یعنی تصمیم میانه نداریم. همیشه یا درست است یا غلط. توقف، هیچ تصمیم میانه‌ای برای این موضوع نیست. بعضی افراد فکر می‌کنند این توقف فرصتی است برای فکرکردن، در حالی‌ که این جریان یک جریان دینامیکی و توقف یک تصمیم است. این‌گونه نیست که فرصت برای تصمیم باشد. در سال‌های گذشته متاسفانه دچار این توقف شدیم و این توقف به زیان ما، یعنی آن تصمیم غلط بوده است. همان چیزی که در یک بخشی از آن مقام معظم رهبری از گلایه‌ای در زمینه عدم راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات کردند و این توقف در به‌وجود‌آوردن این شبکه ملی خطای فاحشی بود که مرتکب آن شدیم و داریم از آن زیان می‌بینیم.

به نظر می‌رسد با توجه به مسیری که تا الان طی کردیم هنوز برای رسیدن به قله خیلی راه داشته باشیم. فکر می‌کنید چقدر برای رسیدن به هدف زمان لازم است؟

خیلی از موضوعاتی که عرض کردم ممکن است بر هم تقدم داشته باشند؛ ولی این تقدم زمانی نیست. بیشتر تقدم رُتبی است. اینکه می‌گویم باید اول آگاهی پیدا کنیم و بعد تحلیل مناسب و سپس اقدام مناسب خودش پدید می‌آید، این تقدم آگاهی، تقدم زمانی ندارد، بلکه تقدم رُتبی دارد. می‌تواند خیلی از این اقدامات هم‌زمان صورت بپذیرد. مثلا فرض کنید ماشینی را می‌رانید. شما در آن هم عالم واقع را مشاهده و ادراک می‌کنید و هم مغز شما تصمیم می‌گیرد و هم دست و پای شما عمل می‌کند. درست است این آگاهی شما از عالم واقع بر تحلیل شما و تحلیلتان بر حرکت دست و پای شما تقدم دارد، ولی این تقدم‌ها، رُتبی است و هم‌زمان این کارها صورت می‌پذیرد. اگر بین اجزای مختلف تاثیرگذار در این موضوع که در کشور تاثیرگذار است و هر کدام نقشی دارند، نظیر چشم، مغز و دست و پا هماهنگی مناسب برقرار باشد کار را در سریع‌ترین حالت ممکن می‌توان انجام داد.

بعد از اینکه ایشان چند بار از راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات صحبت کردند و باز به تاخیر افتاده است در دستور آخرشان تسریع در راه‌اندازی این شبکه را تاکید کردند. ضرورت این شبکه ملی از نظر شما چیست؟

در شبکه ملی اطلاعات نمی‌شود گفت امنیت صد درصد وجود دارد؛ اما فضای امن‌تری را برای حفظ و توسعه استفاده ما از فضای مجازی و تاثیرگذاری جدی‌تر ما در فضای مجازی به وجود می‌آورد؛ در حالی ‌که آسیب‌هایی که فضای مجازی و سایبر ممکن است برای ما پدید بیاورد، کنترل می‌کند. یعنی امکان‌ها و ظرفیت‌های فضای مجازی را برای ما حفظ می‌کند و اجازه می‌دهد در این زمینه تقویت شویم و تاثیرگذار باشیم و در عین حال آسیب‌های آن را برای ما کنترل می‌کند. این مثل شرایط استراتژیکی و سوق‌الجیشی در فضای جنگ می‌ماند، چون همان‌طور که در فضای واقعی زندگی، دنیای استکبار و زورگویان و قلدران جهان در حال حمله به ما هستند، در فضای مجازی هم با اینها درگیر و در جنگ‌ایم. این شبکه ملی اطلاعات یک موقعیت سوق‌الجیشی و تفوق و برتری برای ما ایجاد می‌کند که هم امکان حمله را پیدا می‌کنیم و هم یک‌جور سپر دفاعی خواهیم داشت.

در این دستور رهبری نکته‌ای بود با این عنوان: «ارتقای فرهنگ کاربری و سواد فضای مجازی جامعه»، اولا این سواد را معنا بفرمایید و ثانیا این فرهنگ چگونه می‌تواند ارتقا یابد؟

نمی‌شود انتظار داشت این موضوع به‌سرعت انجام شود. هر سازندگی در بستری از استمرار و تدریج انجام می‌شود. این یک محدودیت لاجرمی است که با آن مواجه هستیم؛ ولی واقعیت قضیه این است که فرهنگ کاربر و آموزش فضای مجازی اگر از خود سطوح جامعه شروع شود به همان نسبت به سطوح عامه هم توسعه می‌باید. مضافا بر اینکه بایستی راهکارهای تربیتی موضوع را هم پیدا کنیم. مثلا زمانی بود که نه برقی بود و نه تلویزیون و رسانه‌ای و حداکثر رسانه‌ای که بین نسل‌ها مطالب را جا به جا و منتقل می‌کرد ـ غیر از معدود افرادی که با سواد بودند و از طریق خواندن کتاب آگاهی‌ها را به یکدیگر منتقل می‌کردند و می‌توانست آن کتاب‌ها هم محتوای درست یا غلط داشته باشد ـ داستان‌گویی‌های مادربزرگ‌ها و خاطره‌گویی‌ها پدربزرگ‌ها، بود. وارد عرصه‌ای شدیم که این عرصه باعث تبادل بسیاری از اطلاعات شد. برقی اختراع شد، تلویزیونی آمد و رسانه‌ای درست شد و مطالب بسیار زیادی در این رسانه تولید شد. واقعیات با تصاویری همراه با گویش به مردم منتقل شد و خیلی هم اوایل امر زندگی‌ها را تحت تاثیر قرار می‌داد. همین الان هم این‌گونه است؛ ولی آرام آرام بشر و جامعه خود را با این فضای جدید آمیخته کرد و میزان این آمیختگی باعث شد که بتواند آن را مدیریت کند و در عین حال تغییر هم کرد. یعنی میزان اطلاعاتی که بین نسل‌ها در نسل‌های جدید تبادل می‌شود، خیلی بیشتر از نسل‌های قبل و توانمندی فکری و تحلیلی هم خیلی بالاتر است. البته بحثی هم وجود دارد که مثلا عمق مباحث سیاسی کم شده که قابل بررسی و گفتگوست؛ ولی لاجرم این تحول ایجاد می‌شود. فضای سایبر، چالشی چند برابری نسبت‌به گذشته ایجاد کرده است. چون آن رسانه یک‌ طرفه مثل تلویزیون و سینما تبدیل به رسانه دو طرفه شده است و خود فرد در آن مشارکت دارد و این به تعداد افرادی که وارد این فضا می‌شوند، تفکر وجود دارد. بشریت به شدت و با سرعت غیر قابل باوری در حال تبادل افکار با همدیگر است. در نظر بگیرید در این فضا افکار منفی و آدم‌های بد باید بیشتر حضور داشته باشند یا خوب؟ اگر آدم‌های خوب فضا را خالی بگذارند و اجازه بدهند بخش منفی‌گرای بشریت وارد این عرصه شود، طبیعتا فکر، نظر و حرف این بخش منفی در حال توسعه و تکثیر خودش در بین سایر آحاد بشریت است. بنابراین اینکه مقام معظم رهبری ما را دچار کم‌کاری می‌بینند یک واقعیت است و چه بخواهیم چه نخواهیم وارد عصری شدیم که بشریت در حال تبادل نظریات خودش با همدیگر است.

نکته‌ای هم در سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و هم در بحث علم و فناوری آمده بود و اینجا هم به آن اشاره شده است و آن هم حمایت از اقتصاد دانش‌بنیان است. رهبری فرموده اند: «احراز جایگاه و سهم مناسب برای اقتصاد دانش‌بنیان در فضای مجازی.» شاید این معنا در فضای مجازی درست تبیین نشده است. صنایع دانش‌بنیان در فضای مجازی به اطلاعات فضای مجازی نیاز مبرم دارد. از نظر شما مقصود رهبری از این مطالبه چه بوده است؟

دنیا در حال تغییر و تحول است و الان سهمی که فضای مجازی دارد به خودش اختصاص می‌دهد نسبت‌به آن چیزی که ما به آن دنیای واقعی می‌گوییم تکثیر پیدا می‌کند و بیشتر می‌شود. مثلا آنچه که در فضای واقعی از بازار و خرید و فروش کالا در رفع نیازهای جامعه تصور می‌کنیم، دکان و مغازه است و فردی که به آنجا مراجعه می‌کند و کالای مورد نظر خود را خریداری می‌کند؛ اما الان که وارد عصر سایبر شده‌ایم، آرام‌آرام جایگزین می‌شود. مثلا شاید در یک سایت معرفی و فروش کالا معادل یک راسته بازار معامله انجام شود. این به معنای آن است که داریم تحولی در تعاملات اقتصادی جامعه می‌بینیم. این سهمی که در این قضیه در بین همه کشورها می‌خواهیم احراز کنیم چیست و بعد هم خیلی از نیازها از حالت سخت‌افزاری تبدیل به حالت نرم‌افزاری می‌شود. آیا نیازهای نرم‌افزاری را داریم به اندازه کافی در آن تامین می‌کنیم یا خیر؟ نکته سوم هم اینکه در شناخت نیازهای آینده آیا داریم درست پیش می‌رویم یا نه؟ اینها مجموعه سوالاتی است که در بحث اقتصاد دانش‌بنیان در عرصه سایبری مطرح است. اینها باید بالاخره مورد بررسی قرار بگیرد و فکر می‌کنم با عنایت به اینکه جامعه نسبتا جوانی داریم حتی قبل از جوامع غربی با چالش‌های جدی در این زمینه مواجه‌ایم، چون به هرحال جوامع غربی جوامع پیری هستند و به خاطر اینکه بنیان خانواده وضعیت مناسبی ندارد و زادآوری کم و بهداشت آنها بهتر بوده و سن افراد جامعه بالاتر است، در جامعه‌ای که پیرتر است میزان استفاده از فضای مجازی کمتر است و فضای مجازی دیرتر بر این نوع جوامع غلبه خواهد کرد. پژوهش‌های ما هم همین را می‌گوید که اصلا آن‌قدری که نسل جوان و جامعه ما به استفاده از این فضاها ورود پیدا می‌کند و برایشان اهمیت دارد، آنجا در بخشی از جامعه که سنین بالاتری دارند کمتر است. گرچه از نظر تکنولوژی و سخت‌افزاری خیلی قوی‌تر هستند و کمک می‌کند به اینکه در خیلی از عرصه‌ها از این فضا استفاده کنند، ولی در عین حال در سنین بالاتر اقبال چندانی دیده نمی‌شود. به خاطر اینکه جامعه ما جوان است و خیلی سریع وارد این چالش خواهیم شد. بنابراین نیاز است که ابعاد مختلف این موضوع در شرایط کنونی و در آینده پیش‌بینی شود. در شرایط کنونی آن قابل فهم است، ولی اینکه در آینده با چه چالش‌هایی روبه‌رو خواهیم بود نیازمند آینده‌نگری و آینده‌پژوهی مناسبی است که متاسفانه از آن بهره چندانی نداریم.

در فضای سایبر رنگ غالب، زندگی غربی است و دستور آقا این بوده است که در کنار کنترل فرهنگی در این فضا ارزش‌ها، هنجارها و سبک زندگی ایرانی اسلامی ترویج شود. با این فضای غربی که در سایبر وجود دارد آیا این فضا به سمت سبک ایرانی اسلامی قابل کنترل است؟

البته اگر آن شبکه ملی اطلاعات کشور راه بیفتد می‌شود امیدوار بود که در داخل کشور قابل کنترل باشد؛ اما واقعیت مسئله این است که در رسانه جدید که دو طرفه است به تعداد تک‌تک افرادی که در فضای سایبر وارد می‌شوند کنش‌گری و تولید فکر داریم و بشریت با سرعت و شدت غیر قابل باوری در حال تبادل افکار با همدیگر است. با این فرض در این زمینه که با اندیشه غربی که یک اندیشه سکولار معنویت‌ستیز و سبک خاص خود است به‌عنوان یک کشور واحد، فکر نمی‌کنم بتوانیم به تنهایی مقابله کنیم. با این فرض که چگالی حضور سایبری توسط آحاد نفوس انسانی که در آن حضور پیدا می‌کند ساخته می‌شود. چون بخش عمده‌ای از جهان کنونی مرعوب فرهنگ غرب است و از فضا و فرنگ بومی و ملی خودش فاصله گرفته کار کمی سخت است؛ اما می‌شود با ارائه یک کار مجاهدانه و جدی در این زمینه الگویی را پدید آورد که در راستای پدید‌آوردن آن الگو سایر کشورها را از این شرایط مرعوب‌بودن و انفعال خارج کنیم و آنها هم وارد عرصه حفظ جایگاه فرهنگ‌های خودشان بربیایند، آن‌وقت عِدّه و عُدّه اندیشه سکولار غرب از آن حد بحرانی کمتر خواهد بود و خودش تحت‌الشعاع موضوع قرار خواهد گرفت. البته در آن زمان با این چالش مواجه خواهیم بود، با توجه به اینکه بستر اصلی این فضا در اختیار آنهاست آیا مزاحمت‌های سخت‌افزاری برای این موضوع پدید خواهند آورد یا نه؟ تا آن موقع باید از نظر سخت‌افزاری به حدی رسیده باشیم که بتوانیم این خدمات را خودمان برای خودمان پدید بیاوریم.

https://www.shoma-weekly.ir/psEMsk