
برای جلوگیری از واردات بیرویه باید در سه بخش پیشرفت حاصل شود:
اقدامات سلبی در بخش ساختارهای سیاستگذار و همچنین نهادهای قانونی و رسمی و هنجارهای عمومی:
این بدان معناست که ما ابتدا باید از طریق اصلاح ساختارهای سیاستگذاری و قانونگذاری صحیح اولاً مؤسسات خصوصیای را که اقدام به واردات میکنند کنترل کنیم تا در زمان فراوانی کالا در داخل به قصد کسب سود اقدام به واردات نکنند، زیرا این مسئله باعث میشود در زمانی که کالایی در داخل تولید میشود بخش عمدهای از صنایع و بنگاهها و مزارع داخلی بیکار بمانند و با تمام ظرفیت تولید نکنند و این امر قطعاً استقلال اقتصادی و بنیه تولیدی کشور را تضعیف خواهد کرد.
همچنین، دولت نباید به لحاظ قانونی حق داشته باشد که به راحتی و بدون توجه به تأییدها یا نظرات مجلس شورای اسلامی اقدام به واردات کالا کند چه اینکه در این میان ممکن است برخی گروههای ذینفع زیرزمینی که دارای رانت اطلاعاتی نسبت به اقدامات دولتند، بخواهند سوء استفاده کنند. همچنین، نهادهای غیر رسمی و هنجارهای عمومی که بسط دهندهی وارداتند میبایست از طریق فعالیت فرهنگی اصلاح شود. برای جلوگیری از واردات بیرویه، باید روی طرف تقاضای کالاهای وارداتی نیز فرهنگسازی صورت بگیرد. نهادهای فرهنگی میبایست فرهنگ غیر وارداتی را در میان مردم جا بیندازند و به هنجار تبدیل کنند تا «خارجی بودن یک کالا الزاماً کیفیت آن کالا را تضمین نکند» و «مصرف کالای داخلی کمک به توسعه ملی محسوب شود».
کشورهایی مانند چین و ژاپن و هند که قرابت فرهنگی بیشتری با ما دارند، در نهادینهسازی این هنجارها تجربههای مهمی داشتهاند که از طریق نظام آموزشی آنان میتوان نسبت به آن شناخت پیدا کرد. از این رو، در سطوح مدیریتی و سیاستگذاری بهخصوص در بخش گمرکی باید سعی شود یک سیستم انعطافپذیر ایجاد شود تا بتواند بحث تعرفهگذاری را با توجه به سیاستهای اقتصادی داخلی و شرایط بازار داخلی تغییر دهد.
مسئله دیگری که می بایست بدان توجه ویژه شود اصلاح دروس در مدارس و دانشگاههاست. در همین راستا، اصلاح دروسی که صرفاً «تجارت آزاد» و یا به عبارت دیگر «اقتصاد سرمایهداری» را تبلیغ میکنند از رئوس درسی اقتصاد مورد تجدید نظر قرار گیرد.
اقدامات ایجابی در حمایت از بنگاههای داخلی از نظر پولی، اداری، سیاسی و علمی – فناوری:
دولتها و گروههای مردم نهاد و اتاقهای بازرگانی در کشور میتوانند به دو طریق از تولیدکنندگان داخلی حمایت کنند. این حمایتها در صورت برنامهریزی و کارشناسانه بودن میتواند مانند مکمل سیاستهای سلبی عمل کند و مانع ایجاد نیاز در کشور برای واردات کالا شود مخصوصاً این امر زمانی اهمیت مییابد که بدانیم امکان تولید برخی از کالاهای وارداتی به راحتی در داخل کشور وجود دارد. اصولاً، به اقدامات ایجابی در حمایت از بنگاههای داخلی به منظور کاهش واردات «استراتژی جایگزینی واردات» گفته میشود که در ادبیات توسعه اقتصادی خود مبحثی گسترده است.
اقدامات حمایتی برای حمایت از تولید و جلوگیری از واردات به دو گروه اصلی تقسیم میشود: حمایتهای اسمی و حمایتهای حقیقی.
حمایتهای اسمی در حقیقت آن دسته از حمایتهایی است که برای تولیدکنندگان زمان میخرد تا سطح کیفی و کمّی تولیدات خود را به لحاظ رقابتی به سطحی برسانند که بتوانند دست کم با رقبای تولیدکننده منطقهای رقابت کنند و در آینده بتوانند بدون بهرهمندی از این حمایتها خود را در بازار جهانی نگه دارند. از جمله این حمایتها میتوان به: الف) وضع عوارض گمرکی بر برخی از کالاهای وارداتی؛ ب) تحویل یارانه به برخی از اقلام وارداتی مثل ماشینآلات پیشرفته خاصی که در تولید داخلی به کار میآیند؛ ج) پرداخت یارانه به تولیدکنندگان و بنگاههای مربوط به منظور تهیه برخی اقلام ضروری برای پروسه تولید مانند: خوراک دام، سوخت و انرژی، آب و برق، راههای ارتباطی و خطوط اطلاعاتی و دیگر ملحقات مشابه اشاره کرد.
ارائه وامهای بانکی و همچنین حمایتهای لازم به لحاظ تجهیز منابع و همین طور تأمین نقدینگی لازم برای بنگاههای تولیدی را نیز میتوان جزو حمایتهای اسمی نام برد.
در زمینه حمایتهای حقیقی، باید گفت که در حقیقت حمایتهایی است که روندهای بلندمدت را هدف گرفته و برای توانمندسازی بنگاهها و تولیدکنندگان به لحاظ رقابتی اجرا میشوند. این دسته از حمایتها به برنامهریزی بیشتر نیاز دارد و زمانبر خواهد بود. از جمله این حمایتها میتوان به: الف) حمایت از بنگاهها برای استفاده و بهرهگیری از واحدهای تحقیق و توسعه (R&D) و کارگروههای علمی؛ ب) سرمایهگذاری روی بخشهای تحقیقاتی دانشگاههای کشور و تلاش برای ارتباط دهی صنعت و کشاورزی با دانشگاه؛ ج) سرمایهگذاری بر روی تأسیس شرکتهای دانشبنیان و تلاش برای آموزش نیروی کار و مدیران بنگاهها؛ د) ایجاد امنیت سرمایهگذاری و فراهم آوردن ترتیبات نهادی و قانونی لازم برای تضمین حقوق مالکیت و تلاش برای ثبات اقتصادی از طریق جلوگیری از اِعمال سیاستهای ثباتزدا مانند سیاستهای معطوف به بحث «تعدیل ساختاری» این موارد اشاره کرد.
تفاوت حمایت اسمی و حمایت حقیقی در این است که حمایتهای اسمی، حمایتهای تأثیرگذاری نیست و تنها از بین رفتن صنایع داخلی به واسطه فشار واردات بیرویه را به تأخیر میاندازد و برای پیشبرد «استراتژی جایگزینی واردات» باید هر دو دسته از حمایتها پیش برده شود. در مقابل، حمایتهای حقیقی با توانمند ساختن بخش تولیدی سعی میکند بنگاههای تولیدی داخل را در رقابت با تولیدکنندگان دیگر در سطح جهانی بیمه کند.
معمولاً، دولتها و برخی بنگاههای تولیدکننده کوتهنگر از حمایتهای اسمی استقبال میکنند، زیرا این دسته حمایتها اولاً هزینه کمتری میبرد و ثانیاً مانند حمایتهای حقیقی زمانبر نیست و ثالثاً میتوان از طریق برخی از آنها (مثل وضع تعرفه حمایتی بر واردات) برای دولت منبع درآمد ایجاد کرد.
اما در بلندمدت، تداوم این دسته از حمایتها بنگاههای تولیدی و دولت را به این دسته از حمایتها «وابسته» میکند و باعث میشود دولتها نتوانند این حمایتها را قطع کنند. تداوم این حمایتها باعث میشود که وقتی دولتها بودجهریزی دچار مشکل شدند ذیل شعارهای ظاهراً جذاب به ناگاه این حمایتها را قطع کنند و باعث بیکارسازی بخشی از تولیدات کشور شوند.
نداشتن آمادگی علمی و فناورانه در کشور باعث میشود که دولتها نتوانند استراتژی جایگزینی واردات را پیش ببرند و در چنین شرایطی نتوانند ظرفیتهای جدیدی در تولید ملی ایجاد کنند. لذا، در طرحریزی یک برنامهی توسعه تولیدمحور که بتوان از طریق آن با واردات بیرویه مبارزه کرد، باید به سه نهاد و سه عنصر ِ «قانون»،«علم» و «برنامهریزی» توجه کرد. لذا، پیشرفت در حوزه علم و فناوری میتواند نقش عمدهای در این استراتژی ایفا کند.
همچنین، تلاش برای تبدیل یافتههای علمی به دستاوردهای فناورانه و صنعتی یکی از حلقههای مهم در این استراتژی است که در این بخش نیز باید پیشرفتهایی صورت بگیرد و قطعاً رشد علمی صرف کافی نیست و اگر دستاوردهای علمی و نیروی انسانی علمی نتواند خود را به حوزههای کاربردی و فناوری متصل کند، بدون شک این نیروها به خارج از ایران حرکت خواهند کرد.
در کنار همه این مسائل، مبارزه با فساد اداری و تسهیل و ساده سازی عملیات اداری میتواند این اعتماد را به تولیدکنندگان بدهد که میتوانند با مقیاسی بیشتر تولید کنند.
با این توصیف دولت باید سعی داشته باشد که روابط سیاسی خود را با دیگر کشورها در بحث واردات و صادرات کالا دخیل نکند و به قصد تحکیم روابط سیاسی خود با یک یا چند کشور تولید داخلی را با انجام واردات مازاد بر نیاز داخل قربانی اهداف سیاسی نکند، زیرا در بلندمدت با ایجاد وابستگیهای گسترده حتی همان اهداف سیاست خارجی نیز به حاشیه رانده خواهد شد. پس وجود یک دولت چابک و با تدبیر نیز در حوزههای سیاسی از لوازم جلوگیری از واردات بیرویه در کشور محسوب میشود.
*کارشناس و پژوهشگر اقتصادی