
آقای مطهری؛ لطفاً برای ما از اولین آشنایی و دیدار با حاج هاشم امانی بگویید؟
آشنایی من با حاج هاشم امانی؛ به سالهای 42 و 43 و در رابطه با اعدام انقلابی منصور برمیگردد؛ در سالهای 49 که برخی از دوستان ما دستگیرشده بودند من با نام مستعار فعالیت میکردم و آزاد بودم و به ملاقات دوستانم رفتم در آنجا حاج هاشم را دیدم که حاج هادی امانی برای ملاقاتشان آمده بود و با آنها احوالپرسی کردم؛ این اولین و آخرین دیدار ما بود تا اینکه در سالهای 51 و 52 من دستگیر و به زندان قصر منتقل شدم، در زندان قصر ایشان به همراه دوستانشان مرحوم عسگراولادی و انواری و... در بند شش یا بند سیاسیون بودند و نزدیکی و دوستی ما آنجا رقم خورد.
بهعنوان یک مبارز؛ همکاری حاج هاشم با جریان مبارزان انقلابی چگونه بود؟
ایشان درگذشته با شهید نواب صفوی و جمعیت فدائیان اسلام همکاری داشت و سپس با هسته نظامی مؤتلفه و در خط امام خمینی به مبارزه پرداخت. ایشان در خاطراتشان نقل میکند که حدود پانزده اسلحه برای شاخه نظامی مؤتلفه خریداری کرده بود و در حقیقت در جریان عملیات اعدام انقلابی منصور اسلحه شهدا را حاج هاشم تأمین کرده بود که بعد از دستگیری این سلاحها ضبط شد. در جریان دادگاه نیز در اثر فعالیت و تلاش برخی از علما و شخصیتها حکم اعدام حاج هاشم و شهید حاج مهدی عراقی به ابد تبدیل شد.
از زندان قصر و دیدار با حاج هاشم گفتید؛ مهمترین ویژگی حاجآقا در آن روزها؛ برای شما بهعنوان یک جوان انقلابی چه بود؟
بارزترین نقطهنظری که نسبت به ایشان میتوان داشت این است که انسان بسیار متدینی بود و هرگز خودشان را مطرح نکرده و ادعایی نداشت در زندان نیز تا جایی که من به خاطر دارم باکسی برخورد بدی نداشت؛ چه کمونیستها و غیرمذهبیها و چه مذهبیها از ایشان هرگز برخورد بدی ندیدند؛ رفتارشان عامهپسند بود و بیشتر مشغول مطالعات مذهبی و عقیدتی شامل دروس نهجالبلاغه و قرآن بود.
بعد از زندان و در روزهای انقلاب؛ چرا هرگز حاج هاشم امانی مثل برخی از افراد وارد حیطه امور اجرایی نشد؟
مرحوم امانی در سال 57 آزاد شدند و فعالیتهای رایج انقلابی را انجام دادند و بنا به دلایل خانوادگی ازجمله اینکه سالهای طولانی در زندان بودند به نزد خانواده رفت و کارهای مسلحانه و چریکی را کنار گذاشتند و به کسب روزی مشغول بود. از گذشته نام ایشان در مؤتلفه بود اما در سالهای گذشته هرگز در جلسات و مانند آن خود را مطرح نمیکرد؛ حاج هاشم امانی انسان بسیار محترم و آرامی بود و هرگز ندیدم حرف و سخنی پشت ایشان باشد جز اینکه افراد بهخوبی از او یاد کنند. ایشان بعد از انقلاب اسلامی نیز در سمت اجرایی فعالیت نکرد و به دنبال عنوان و مقام نبود .