
امیر مؤمنان (ع) میفرماید: «مردم به زمامدارى نیک یا بد، نیازمندند تا مؤمنان در سایه حکومت، به کار خود مشغول و کافران هم بهرمند شوند، و مردم در استقرار حکومت، زندگى کنند. به وسیله حکومت، بیت المال جمع آورى می گردد و به کمک آن بتوان با دشمنان مبارزه کرد. از طریق وجود حاکم جاده ها أمن و امان، و حقّ ضعیفان از نیرومندان گرفته می شود، نیکوکاران در رفاه، و از دست بدکاران در امان میباشند.» (نهج البلاغه، خطبه 40)
صد البته که حقوق حاکمان نسبت به مردم بسیار با اهمیت و فراوان است که در این مجال نمیگنجد. اما حال میخواهیم بدانیم شرایط و خصوصیات لازم برای حاکم اسلامی چه باید باشد.
مسئول دردمند و دردشناس
از مهمترین ویژگیها شناخت جامعه و دردهای مردم است. حاکم و مسئولی که از درد مردم خبر ندارد و همیشه در ناز و نعمت روزگار سپری کرده قطعاً فردای مسئولیت هم بهجای درمان درد مردم پایین دست، به رفع مشکلات دوستان خود که اتفاقاً درصد کمی از جامعه را نیز تشکیل میدهند، خواهد پرداخت!
مقصود از علم کشورداری برای حاکم بیش از آنکه علوم نگاشته در کتب باشد همین شناخت دقیق مشکلات جامعه است. کما اینکه هیچ حاکمی را نمیتوانیم پیدا کنیم که در همه علوم صاحب تخصص باشد! و عجیب اینکه هنوز برخی میخواهند با به رخ کشیدن تحصیلات دانشگاهی - که همان هم مشخص نیست در چه شرایطی و با رانت یا تلاش بهدست آمده - کشور را اداره کنند. حال آنکه مولای متقیان نه با علوم غربی که با تکیه بر دانش قرآنی حکومت اسلامی را به بهترین شکل ممکن در طول تاریخ اداره کرد.
یوسف نبی تا کلاس چندم سواد داشت!؟
از نظر قرآن، حضرت یوسف(ع)، شایستگی مدیریت جامعه را از هر جهت دارا بود؛ به همین جهت پیشنهاد کرد: «مرا بر خزائن این سرزمین بگمار، که من نگهبانى کاردانم» (یوسف، ۵۵) آن پیامبر الهی پس از برعهده گرفتن این مسئولیت مهم، کشور مصر را از سال های قحطی و بحران اقتصادی نجات داد. اما قطعاً مهمترین دانش او علم دین و تسلط بر کتب آسمانی بود که جامعترین برنامه برای زندگی بشر نیز در آنها بیان شده و اگر مسئولین ما بتوانند بر پایه راهکار زندگی قرآنی برنامهریزی کنند مطمئنا موفقیت های چشمگیری نصیب کشور خواهد شد.