
انتظار میرود دولتمردان در گذر زمان به معیارها و تقیدات و اعتقادات و اصولی که در نحوه حکومتداری آقایان رجایی و باهنر و سایر مسئولان شهید به آنها پایبند و متعهد بودهاند، وفادار باشند و این وفاداری را در عمل به مردم نشان بدهند. در چنین شرایطی پیوند ملت دولت هیچگاه گسستنی و خدشهبردار نخواهد شد و آن هم با ظرفیتی که ولایت فقیه در رأس نظام دارد چنین همافزایی به روز و مضاعف خواهد شد.
رجایی و باهنر از عمق وجودشان شیفته خدمت به مردم بودند آنچنان که شهید مظلوم بهشتی هم شعارش شیفتگان خدمت نه تشنگان قدرت بود. این چنین شیفتگی با وجود بحرانها و سختیهای آن سالها برای مردم ملموس بود امکانات رسانهای آن دوره از نظر کمی و سرعت در حد ده درصد فضای رسانهای موجود نبود ولی نور صداقت و خدمت جاذبه داشت و با وجودی که 70 درصد جمعیت در روستاها و با امکانات محدود بود، ولی سرعت علاقه و پیوند ملت و دولت بیش از شدت و سرعت فعلی بود.
زندگی شخصی الگویی شهیدان رجایی و باهنر نیازمند تبلیغ نبود ولی آن حقیقت و واقعیت نورانی زندگی آنها به سرعت و سینه به سینه به آحاد جامعه منتقل و شوقآفرین بود امکانات بالفعل آن دوره در حالی که جنگ ویرانگر همه امور کشور را تحت تأثیر قرار داد، به میزان 5 تا 10 درصد امکانات فعلی نبود ولی خیر و برکت آن خدمات کارایی چند ده برابری امروز را داشت زیرا از فزونی بودجه جاری، هزینههای تشریفاتی، بزرگ شدن نظام اداری، حقوقهای نجومی، پاداشهای آنچنانی، سفرهای خارجی بی خاصیت و عریض و طویل شدن میز اداری و تجملات دفاتر مدیران خبری نبود.
برای کسانی که امروز شاهد هستند و در متن امور بودهاند، هزینههای گردهماییها و همایشها ضروری آن دوره با تحقیق و مطالعه میتوان گفت بین یک تا پنج درصد هزینههای همایشهای بی خاصیت امروزی نبود.
شهید رجایی و شهید باهنر و سایر مدیران زیردستشان به شدت و با حساسیت فراوان مراقب چنین هزینههایی بوده و در صورت تخلف و یا عدم رعایت به شدت برآشفته شدند و تذکر میدادند.
در آن دوره معادل هزینههای تبلیغات و تشریفات یک سفر استانی این دوره، یک پروژه و طرح بزرگ اجرا میشد در حالی که در بازدیدها و افتتاحیههای آن دولت از این نوع هزینهها خبری نبود. امروز نگویند موجود نبود هزینه هم نمیشد، بلکه بدانند رفاهزدگی نبود، مراقبت بود، دلسوزی و حساسیت نسبت به بیتالمال بود، تعهد به خون شهدا در اوج خود بود، تقلید حقیقی از الگوی رفتاری و زندگی امام راحل بود که با منت خدای متعال این الگو در رهبری امروز هم وجود دارد، ولی تقلیدها هم به مرور تشریفاتی شدند و در حد شعار بودهاند.
در دولت شهید رجایی اقدام و عمل موج میزد هیچ نیازی به نامگذاری شعار سال نبود. این فرهنگ انقلابی نهادینه شده بود ولی امروز رهبری برای نهادینه سازی این رویه، شعار سال تعیین میکند تا فرهنگسازی شود ولی نه تنها جهت به آن سمت نیست، بلکه ولنگاری فرهنگی در مجاری امور قرار دارد.
شهید رجایی در اوج ناامنی جهانی و داخلی به مجمع عمومی سازمان ملل میرود و فریاد عزتخواهی و اعتراض و انقلابی و مظلومیت مردم ایران را بر سر مستکبران و ایادی آنها داد میزد و هیچ پشیز و اعتنایی برای قیمومیت و یا کدخدایی آنها قائل نبود آنچنان که حصارهای دیپلماتیک مرسوم را شکست و در پاسخ تبریک میتران رئیس جمهور فرانسه نفاق آنها را بر ملا ساخت زیرا رجایی هم مثل شهید بهشتی قائل به این بود که آمریکا همواره از دست ملت ایران عصبانی است و خواهد بود و از این عصبانیت باید بمیرد.
امروز اگرچه الگوی سیاسی رجایی در قالب موشکهای دوربرد سپاه عزیز ما عصبانیت آمریکا را صد چندان نموده و راه اعتقادی و منشی و بینشی آن شهیدان را نشان میدهد، باید درس عبرتی برای دولتمردان ما باشد که آن الگو پاسخگوی نیاز زمان ما میباشد.
توصیف دولت ولایی رجایی و باهنر به کتابها نیازمند است. آنچه را که رهبری و مردم وفادار و انقلابی و خانوادههای شهدا از دولت فعلی و مسئولان سایر قوا و نهادها انتظار دارند، شبیهسازی مجموعه برنامهها، خدمات، رفتارها، مدیریتها، رویکردها، سیاستها، مردمداریها و زندگی ساده و بیآلایش با نظام مدیریتی شهید باهنر و شهید رجایی میباشد که انتظار حقیقی از بزرگداشت هفته دولت همین است.