
محمدنبی حبیبی در گفت و گویی به سوالات خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران پاسخ داد که مشروح آن در پی می آید:
آقای حبیبی! امروز با تکیه بر کدام مؤلفه از اندیشه های امام خمینی (س) می توانیم در کشور وحدت برقرار کنیم؟
من معتقدم اولا انقلاب سه عامل مهم برای پیروزی دارد، یکی کلمه توحید یعنی دینی بودن انقلاب، دوم توحید کلمه یعنی وحدت مردم و سوم رهبری که منظور همان ولایت فقیه است. مورد دوم یعنی توحید کلمه به نظر من از ضروریاتی است که هم برای پیروزی انقلاب اسلامی کارساز بودن و هم برای تداوم انقلاب کارساز است. من معتقدم سفارشات مکرر امام قبل و بعد از پیروزی می تواند مهمترین عاملی باشد که امام برای تداوم انقلاب اسلامی تکیه داشتند. خود توصیه مؤکد مکرر امام به نظر من بهترین توصیه برای دعوت مردم به وحدت است.
کدام بخش از سیره و رفتار امام می تواند به این وحدت کمک کند؟
بخشی که امام روی اسلام تکیه داشتند؛ یعنی وقتی که ما می گوییم مردم وحدت داشته باشند طبیعتا باید یک اعتقاد و یک زمینه اعتقادی برای مردم وجود داشته باشد. من معتقدم آن زمینه اعتقادی همان اعتقادات اسلامی است. بنابر این امام با تکیه بر موازین اسلامی مردم را به وحدت دعوت می کردند. به نظر من الآن هم اگر قرار باشد وحدت از قول امام را برای مردم نقل کنیم بهترین اهرم پایبند ماندن به موازین اسلامی است.
با توجه به تغییر تدریجی سیاسیون قدیمی آینده جریانات سیاسی را چطور می بینید؟
من معتقدم که جریانات سیاسی و تحزب در کشور رشد خواهند کرد؛ علتش هم این است که وقتی ما روی جمهوریت نظام تکیه داریم، همان تکیه که روی اسلامیت نظام داریم، به نظر من یکی از مهمترین عوامل تحقق جمهوریت نظام تحزب است. من نمی خواهم بگویم تحزب تنها عامل تحقق جمهوریت نظام است ولی یکی از مهم تحقق جمهوریت تحزب است. بنابر این باید مردم را به حضور در صحنه های سیاسی تشویق کنیم. اما وقتی این حضور انفرادی باشد اثری دارد و وقتی که به صورت متشکل حضور پیدا کنند اثر ویژه دیگری دارد. بنابر این معتقدم در آینده ای که خیلی هم دور نیست جریانات سالم سیاسی و تحزب اثر وجودی بیشتری در کشور خواهند داشت.
مؤتلفه اسلامی به عنوان یک حزب با سابقه چه تلاشی برای نزدیکی جناح ها و رفع برخی سوء تفاهم های سیاسی داشته است؟
در زمان حیات مرحوم آقای عسگر اولادی یک سری مکاتبات بین ایشان و حزب مشارکت، که بعدا این حزب به دلیل خطاهایی که داشتند منحل شد، انجام شد و نامه اول را هم مرحوم آقای عسگر اولادی نوشتند. ما الآن هم معتقدیم ضمن اینکه داشتن حزب با یک تفکر سالم ویژه عده ای از مردم در داخل یک حزب کار درستی است ولی نمی توانیم به احزاب بگوییم که همه شما در نوع اداره کشور در همه شئون اداره کشور دارای یک سلیقه شوید؛ این تقریبا محال است. اما می توانیم اصولی را به عنوان پایه های انقلاب اسلامی و خط قرمزهایی برای خطراتی که انقلاب اسلامی را تهدید می کند، به صورت مشترک داشته باشیم.
من یادم هست خانه احزاب که چندین سال قبل تشکیل شده بود، آنجا منشوری با توافق همه سلیقه های سیاسی بحث و بررسی و تصویب شد که البته برخی احزاب مثل حزب مشارکت به عمل کردن به آن پایبند نبودند. بنابر این ما ضمن اینکه می توانیم در سلیقه ها و روش ها متفاوت باشیم، اما اگر در رابطه با خط قرمزها و اصول انقلاب خواسته باشیم به توافق برسیم، احزابی که واقعا دغدغه دینی و دغدغه انقلاب اسلامی را دارند ولو با سلیقه های مختلف می توانند در این اصول با همدیگر مشترک باشند.
به عنوان یک خاطره سیاسی من یادم هست در جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان ما به عنوان حزب مؤتلفه اسلامی اقدام کردم و ترتیبی دادیم که همه احزاب با سلیقه های مختلف دور هم جمع شوند و راجع به این مقوله مهم جهان اسلام مواضع خود را اعلام کنند. من در آن جلسه حضور داشتم و ادعا می کنم که عامل اصلی برگزاری آن جلسه هم مؤتلفه اسلامی بود و در آنجا دیدیم که راجع به این مقوله مهم فلسطین، رژیم صهیونیستی و تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان نظرات احزابی که در خیلی از موضوعات اختلاف سلیقه داشتند تقریبا مشترک بود.
بنابر این امکان چنین چیزی هست و من معتقدم که احزاب کشور مثل مؤتلفه اسلامی باید در رابطه با مشترکاتمان توجه داشته باشیم اما عیب ندارد که در سلیقه ها با هم رقابت کنیم.
به نظر می رسد در کنار برخی اصول حتمی باید به منافع ملی و مصالح مردم توجه شود. به نظر شما در رقابت ها و اختلافات سیاسی حاضر چقدر به این امر توجه می شود؟
ما وقتی می گوییم مشترکات انقلاب منافع ملی ما در همین مشترکات است و مردم با انگیزه اسلامی پای انقلاب آمدند و ایستادند و دارند ادامه می دهند. بنابر این وقتی ما همگی به هم اصول و هم به خط قرمزهای مشترکات انقلاب پایبند شدیم اصلا به نظر من منافع ملی در آن مستتر است. اما اگر بنابر اعتقادات اسلامی و انقلابی دنبال آن مشترکات، اصول و خط قرمزها برویم به نظر من با یک اعتقاد به سراغ منافع ملی رفتیم و خود به خود آن محقق می شود.
در انتخابات آتی ریاست جمهوری مؤتلفه اسلامی تأکید دارد که کاندیدای حزبی داشته باشد و از طرفی هم تحرکات سیاسی شخصیت های دیگر اصولگرا را شاهد هستیم. به نظر شما تا زمان انتخابات اصولگرایان به وحدت و کاندیدای واحد می رسند؟
من اشکالی را که برخی ها مطرح می کنند و دوستان بیرون از مؤتلفه اسلامی به عنوان یک پارادوکس آن را مطرح می کنند را اشاره می کنم که می گویند شما از یک طرف می گویید که ما نامزد حزبی داریم و از یک طرف هم می گویید که معتقد به ائتلاف اصولگرایان هستیم. من معتقدم این پارادوکس نیست. ما هم برای خودمان و هم برای بقیه تشکل های اصولگرا این حق را قائلیم که در انتخابات ریاست جمهوری نامزد داشته باشیم. بنابر این تشکل های دیگر غیر از مؤتلفه هم طبیعتا باید از این حق برخوردار باشند.
اما چون مصلحت اصولگرایان در ائتلاف است تا بتوانند با یک صدا و یک نامزد به میدان بیایند موضوع ائتلاف هم یک موضوع مهم تلقی می شود. ما نامزد خود را خواهیم داشت و تشکل های دیگر هم نامزد خودشان را خواهند داشت و همه تلاش می کنیم که از بین نامزدهای مطرح شده تشکل های گوناگون در آن ائتلاف با ساز و کارها و شاخصه هایی نهایتا به یک نامزد برسیم؛ به نظر من این روش یک روش منطقی عقلایی سیاسی است.
به نظر شما اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم چند نفر کاندیدا دارند؟
الآن مشخص نیست. ما اعلام کردیم که نامزد داریم ولی تشکل های دیگر رسما چیزی اعلام نکردند؛ شایعه هایی هست و ممکن است بعضی از این شایعه ها هم صحت داشته باشد اما ما صریحا اعلام کردیم که مؤتلفه اسلامی نامزد خواهد داشت و همان طور که گفتم این حق را برای دیگر تشکل ها هم قائل هستیم اما معتقدیم اصولگرایان نهایتا باید با یک نامزد به میدان رقابت بیایند.