واقعیت این است که مسئولان کشور این مسائل را بهتر از هر کس دیگری میدانند و برایش راه حل دارند، اما مشکل آنجاست که تصمیمات اقتصادی ما ابتدا باید از فیلتر سیاسی رد بشود

محمدرضا ملکشاهی راد - همیشه به این موضوع فکر میکردم که روند افزایش هزینههای دولت در ایران تا کجا میتواند ادامه داشته باشد. این سوال که آیا ما مجاز هستیم که سرمایههای نسلهای آینده را برای خودمان مصرف کنیم و منابع ملّی را خرج سازمانها و ادارات عریض و طویلی بکنیم که آنقدر بزرگ شدهاند که دیگر توان تأمین مصارف مالی خود را هم ندارند چه رسد به کارهای عمرانی و تولیدی و خلاقانه، همیشه در ذهنم بسیار پررنگ بوده است.
روزی که رئیس جمهور محترم لایحه بودجه 97 را به مجلس آورد، در سخنانش گفت که در بودجه سال آینده رقم یارانه از 42 هزار میلیارد تومان به 23 هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است. کاری که خیلی پیشتر از اینها باید انجام میشد. چرا که بر اساس آمارهای رسمی هنوز هم 30 درصد از مدیران ما یارانه میگیرند و این دسته کسانی هستند که واقعاً نیازی به پول یارانه ندارند و سالهاست که دولتهای ما از نهم و دهم گرفته تا یازدهم و دوازدهم و حتی دولتهای قبل از آنها به صورت یارانههای غیر مستقیم، دارند بخش وسیعی از اعتبارات کشور را که میتواند در طرحهای عمرانی و تولیدی هزینه شود به اقشار پردرآمد جامعه هبه میکنند.
سوال اینجاست که آیا رئیس جمهور نمیتوانست این کار را در ابتدای دولت یازدهم انجام دهد و آیا احمدینژاد نمیدانست که دادن چنین مبلغ هنگفتی به صورت مساوی به همه اعضاء جامعه اعم از فقیر و غنی چقدر منابع کشور را تلف خواهد کرد؟ آیا نمایندگان مجلس نمیدانستند که 76 میلیون ایرانی یارانه میگیرند و اگر کاری که دولت قرار است در سال 97 انجام دهد همان سال 92 انجام میداد در طول چهار سال حدوداً 80 هزار میلیارد تومان در اعتبارات کشور صرفهجویی میشد و با این پول چه طرحهای عمرانی میتوانستیم در کشور انجام دهیم و کام مردم را با اجرای آنها شیرین کنیم؟
چرا سالانه صدها میلیارد تومان از پول بیتالمال را داریم به جیب فوتبالی میریزیم که در کشورهای دیگر یکی از صنایع سودآور است و ما تنها به این بهانه که میخواهیم از فوتبال مملکت دفاع کنیم، آن را به پول نفت وابسته کردهایم تا خودمان از آن بهرهبرداری سیاسی بکنیم.
واقعیت این است که مسئولان کشور این مسائل را بهتر از هر کس دیگری میدانند و برایش راه حل دارند، اما مشکل آنجاست که تصمیمات اقتصادی ما ابتدا باید از فیلتر سیاسی رد بشود و ما اول باید ببینیم که اجرای هر طرح اقتصادی چقدر رأی میتواند به سبدمان اضافه کند و یا چقدر میتواند از آن خارج کند تا اگر از نظر سیاسی به صرفه بود آن را اجرا کنیم و اگر نبود رهایش کنیم.
حذف طبقات پر درآمد از لیست یارانه بگیران کشور در سال ابتدایی دولت دوم آقای روحانی پیام کاملاً مشخصی دارد و آن این است که حالا دولت چون قرار نیست چهار سال آینده در انتخابات شرکت کند، شهامت این را پیدا کرده است که اعلام بکند میخواهیم طبقات پردرآمد را از یارانه مستقیم محروم کنیم و این یعنی اینکه چهار سال به همین دلیل حدوداً 80 هزار میلیارد تومان را فقط برای انگیزههای سیاسی در میان افرادی توزیع کردهایم که رقم یارانه در بین اقلام و هزینههای خرید و فروش روزانهشان اصلاً به چشم نمیآید.
روزی که رئیس جمهور محترم لایحه بودجه 97 را به مجلس آورد، در سخنانش گفت که در بودجه سال آینده رقم یارانه از 42 هزار میلیارد تومان به 23 هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است. کاری که خیلی پیشتر از اینها باید انجام میشد. چرا که بر اساس آمارهای رسمی هنوز هم 30 درصد از مدیران ما یارانه میگیرند و این دسته کسانی هستند که واقعاً نیازی به پول یارانه ندارند و سالهاست که دولتهای ما از نهم و دهم گرفته تا یازدهم و دوازدهم و حتی دولتهای قبل از آنها به صورت یارانههای غیر مستقیم، دارند بخش وسیعی از اعتبارات کشور را که میتواند در طرحهای عمرانی و تولیدی هزینه شود به اقشار پردرآمد جامعه هبه میکنند.
سوال اینجاست که آیا رئیس جمهور نمیتوانست این کار را در ابتدای دولت یازدهم انجام دهد و آیا احمدینژاد نمیدانست که دادن چنین مبلغ هنگفتی به صورت مساوی به همه اعضاء جامعه اعم از فقیر و غنی چقدر منابع کشور را تلف خواهد کرد؟ آیا نمایندگان مجلس نمیدانستند که 76 میلیون ایرانی یارانه میگیرند و اگر کاری که دولت قرار است در سال 97 انجام دهد همان سال 92 انجام میداد در طول چهار سال حدوداً 80 هزار میلیارد تومان در اعتبارات کشور صرفهجویی میشد و با این پول چه طرحهای عمرانی میتوانستیم در کشور انجام دهیم و کام مردم را با اجرای آنها شیرین کنیم؟
چرا سالانه صدها میلیارد تومان از پول بیتالمال را داریم به جیب فوتبالی میریزیم که در کشورهای دیگر یکی از صنایع سودآور است و ما تنها به این بهانه که میخواهیم از فوتبال مملکت دفاع کنیم، آن را به پول نفت وابسته کردهایم تا خودمان از آن بهرهبرداری سیاسی بکنیم.
واقعیت این است که مسئولان کشور این مسائل را بهتر از هر کس دیگری میدانند و برایش راه حل دارند، اما مشکل آنجاست که تصمیمات اقتصادی ما ابتدا باید از فیلتر سیاسی رد بشود و ما اول باید ببینیم که اجرای هر طرح اقتصادی چقدر رأی میتواند به سبدمان اضافه کند و یا چقدر میتواند از آن خارج کند تا اگر از نظر سیاسی به صرفه بود آن را اجرا کنیم و اگر نبود رهایش کنیم.
حذف طبقات پر درآمد از لیست یارانه بگیران کشور در سال ابتدایی دولت دوم آقای روحانی پیام کاملاً مشخصی دارد و آن این است که حالا دولت چون قرار نیست چهار سال آینده در انتخابات شرکت کند، شهامت این را پیدا کرده است که اعلام بکند میخواهیم طبقات پردرآمد را از یارانه مستقیم محروم کنیم و این یعنی اینکه چهار سال به همین دلیل حدوداً 80 هزار میلیارد تومان را فقط برای انگیزههای سیاسی در میان افرادی توزیع کردهایم که رقم یارانه در بین اقلام و هزینههای خرید و فروش روزانهشان اصلاً به چشم نمیآید.