
در عرصه سیاسی مباحثی از قبیل آبروی افراد، شخیصتها و هدایت جامعه در برابر ایجاد انشقاق و ریختن آبروی اشخاص مطرح است و یکی از آفات بحثهای سیاسی همین مباحث است. اگر فرد با اطمینان خاطر و با پشتوانه تقوا وارد عرصه سیاسی شود، دچار این آفتها نمیشود و در این صورت، احساس تکلیف کرده و بر اساس آن در عرصه سیاسی فعالیت میکند.
درباره چگونگی ممزوج کردن اخلاق و سیاست با توجه به اینکه اخلاق شامل اصولی مطلق است و سیاست تحت تأثیر مؤلفههایی متغیر، باید گفت: تقوا فصل مشترک مباحث سیاسی و اخلاقی است. وقتی ما میگوییم که فعالیتهای ما در عرصه سیاسی باید عجین با اسلام و آموزههای قرآنی باشد، در واقع به مفهوم رعایت اخلاق نیز هست؛ تبلور احکام اسلامی در عرصه سیاسی یعنی رعایت اخلاقی در این حوزه.
برخی جریانهای سیاسی و افراد را که بر اساس تکلیف الهی و به دنبال احیای مباحث اخلاقی و اعتقادی وارد این عرصه شدهاند را باید از جریانهای دیگر تفکیک کرد. در مقابل احزاب و جریانهایی که قدرت را برای خدمت و نشر مبانی و آموزههای قرآنی میخواهند، جریانهایی هستند که قدرت را صرفا برای رسیدن به منافع گروهی و باندی میخواهند که تحزب از نگاه غربی نیز همین مسئله را دنبال میکند.
احزاب وقتی به آموزههای قرآنی، تقوا و اخلاق پایبند باشند، وقتی فردی را به عنوا یک الگو برای جامعه معرفی میکنند، مورد اقبال عمومی قرار میگیرد، ولی اگر این پایبندی وجود نداشته باشد، جامعه را از نظر فرهنگی متحول میکند و رغبت مردم به دین و شریعت را تحت تأثیر قرار میدهد.